استراتژیهای جهانی برای متناسبسازی بازار کار
جهان امروز با یک وضعیت چند بحرانی دستوپنجه نرم میکند. منظور از چند بحرانی مجموعه پیچیدهای از چالشهای جهانی بههم پیوسته است که بهطور همزمان بر اقتصاد، صنایع و بازارهای کار تأثیر میگذارند. از تغییرات اقلیمی و تنشهای ژئوپلیتیکی گرفته تا اختلالات فناوری و بیثباتی اقتصادی، این بحرانها چشمانداز کار را بهویژه برای جوانان تغییر میدهند. در حالی که بیکاری جوانان همچنان بالاست، کارفرمایان نیز در سرتاسر جهان در تلاش برای پرکردن نقشهای حیاتی هستند که شکاف قابلتوجه در مهارتها را برجسته میکند.
بر اساس گزارش سازمان بینالمللی کار (ILO)، بیکاری جهانی جوانان در سال ۲۰۲۳ به میزان ۱۳ درصد بود و بسیاری از جوانان با چشمانداز محدودی برای کار پایدار و شایسته مواجه بودند. از سوی دیگر، مجمع جهانی اقتصاد (WEF) به این نتیجه رسید که ۴۴ درصد از کسبوکارها در یافتن استعدادهایی با مهارتهای مناسب برای پرکردن مشاغل خالی دچار مشکل هستند. این تضاد نشاندهنده عدم تطابق عمیق بین عرضه جوانان جویای کار و تقاضا برای استعدادهای ماهر است که اگر به آن توجه نشود، هم بیکاری و هم کمبود استعداد را تشدید میکند. برای مقابله با این چالش، باید رویکردی جامع و مبتنی بر سیستمها، با تمرکز بر پنج عنصر بههم پیوسته اتخاذ شود؛ اقتصاد، آموزش، اشتغالپذیری، برابری و اکوسیستم. این عوامل در کنار هم میتوانند به کاهش شکاف مهارتها، کاهش بیکاری جوانان و ایجاد مسیرهایی برای کار شایسته کمک کنند.
اقتصاد: مشاغل رو به رشد و تأمین مالی
رشد اقتصادی یک محرک حیاتی برای ایجاد شغل محسوب میشود اما کیفیت و فراگیر بودن این رشد مهم است. در بسیاری از نقاط جهان، رشد بیکاری به یک نگرانی مبرم تبدیل شده؛ زیرا اقتصادها گسترش مییابند، بدون اینکه برای جوانان فرصتهای کافی شغل رسمی ایجاد کنند. بیکاری جوانان حتی در کشورهایی با رشد تولید ناخالص داخلی مثبت همچنان در حال افزایش است. این امر گویاست که سیاستهای اقتصادی فراگیر و سرمایهگذاری در بخشهای کلیدی وجود ندارد.
علاوه بر این، همسویی بین رشد اقتصادی و سرمایهگذاری در آموزش بسیار مهم است. گزارش «نظارت بر آموزش جهانی ۲۰۲۳» نشان میدهد که بودجههای ملی برای آموزش اغلب کمتر از چهار تا شش درصد تولید ناخالص داخلی است که حداقل توصیه یونسکو برای این مسئله را هم پوشش نمیدهد. بدون حمایت مالی کافی، سیستمهای آموزشی نمیتوانند مهارتها و شایستگیهای لازم برای آمادهسازی جوانان جهت ورود آنان به بازارهای کار مدرن را فراهم کنند و بسیاری از کارگران جوان را بدون ابزار لازم برای موفقیت رها میکنند.
تحصیلات: فراهم کردن پایههای یادگیری مادامالعمر
سیستمهای آموزشی باید برای پاسخگویی به تقاضاهای در حال تغییر نیروی کار تکامل یابند. سازمان توسعه و همکاریهای اقتصادی (OCDE) بر اهمیت فراهم کردن مهارتها، دانش، نگرشها و ارزشهای مرتبط با کار در سیستمهای آموزشی تأکید میورزد تا اطمینان حاصل شود که جوانان برای یادگیری مادامالعمر آماده هستند. بهطور خاص، آموزش و مدارک انباشتی، یعنی مدارک و دورههای آموزشی که به یادگیرندگان اجازه میدهد در طول زمان تخصص خود را ایجاد کنند در حال تبدیل شدن به یک جزء اساسی از انتقال موفق آموزش به اشتغال است.
بهرغم نیاز به مسیرهای یادگیری سازگار، بسیاری از سیستمهای آموزشی در اتخاذ این مدلها انعطافناپذیر و کند باقی میمانند. با این حال، کشورهایی مانند آلمان که یادگیری انعطافپذیر را پذیرفتهاند، با برنامههای قوی آموزش حرفهای و فنی (VET)، توانستهاند بیکاری جوانان را به میزان قابلتوجهی کاهش دهند. ادغام یادگیری تخصصی صنعت و آموزش مبتنی بر شایستگی برای آمادهسازی جوانان و شکوفایی در نیروی کار در حال تکامل، بهویژه در بخشهایی مانند فناوری و پایداری توسعه، حیاتی است.
اشتغالپذیری: آموزش مهارتهای مناسب
یکی از مهمترین موانع کاهش بیکاری جوانان، عدم تطابق مهارتهاست، به معنای شکاف بین آنچه جوانان میآموزند و آنچه کارفرمایان به آن نیاز دارند. گزارش آینده مشاغل از «انجمن جهانی اقتصاد» در سال ۲۰۲۳ نشان میدهد که ۵۰ درصد از کارکنان تا سال ۲۰۲۵ به دلیل پیشرفتهای سریع فناوری به مهارت مجدد نیاز خواهند داشت. با این حال، سیستمهای آموزشی سنتی اغلب با نیازهای صنعت همسو نیستند و بسیاری از کارگران جوان را بدون مهارتهای مورد نیاز در بخشهایی که رشد بالایی دارند رها میکنند.
دولتها و کسبوکارها باید برای اطمینان از اینکه برنامههای آموزشی مستقیماً با تقاضای بازار مرتبط هستند، همکاری کنند. مشارکتهای دولتی و خصوصی، مانند برنامههای کارآموزی و ابتکارات آموزشی تحت رهبری صنعت، میتوانند نقشی اساسی در کاهش شکاف مهارتی داشته باشند. بهعنوان مثال در سوئیس، جایی که آموزش و پرورش بهشدت با بازار کار ادغام شده، بیکاری جوانان در میان کمترین میزانهای جهانی است. از این جهت ایجاد سیستمی که بهطور مستمر با نیازهای متغیر نیروی کار سازگار باشد، برای بهبود قابلیت اشتغال جوانان ضروری است.
برابری: تضمین دسترسی به استعدادهای فراگیر و متنوع
هر راهبردی برای کاهش بیکاری جوانان باید برابری را در اولویت قرار دهد و تضمین کند که فرصتها بهطور یکسان برای همه جوانان، صرفنظر از پیشینه، جنسیت، یا موقعیت آنها در دسترس است. علیرغم پیشرفت در آموزش، زنان و جوامع به حاشیه رانده شده همچنان با موانعی برای ورود به صنایع با رشد بالا، بهویژه در زمینههای علوم، فناوری، مهندسی و ریاضیات یا به اختصار STEM مواجه هستند. بر اساس گزارش یونسکو، تنها ۳۵ درصد از فارغ التحصیلان STEM را زنان تشکیل میدهند. برنامههایی که بهطور خاص گروههای کمنماینده را هدف قرار میدهند هم میتوانند تضمین دسترسی به استعدادها را تنوع بخشند. علاوه بر این، شرکتهایی که بر شیوههای استخدام فراگیر و برابری در میان کارکنان تأکید دارند، نهتنها به عدالت اجتماعی کمک میکنند، بلکه از نیروی کار نوآورتر و پویاتر بهره میبرند. دادهها در این زمینه روشن و ترویج تنوع یک مزیت استراتژیک در اقتصاد مدرن است.
اکوسیستم: همسو کردن ذینفعان برای حداکثر تأثیر
یک بازار کار پر رونق به چیزی بیش از صرفاً یک اقتصاد کارآمد و کارگران آماده نیاز دارد. چنین بازاری به یک اکوسیستم منسجم نیاز دارد که در آن دولتها، مشاغل، مؤسسات آموزشی و جامعه مدنی بهطور مؤثر با هم کار کنند. سازمان توسعه و همکاریهای اقتصادی، بر اهمیت همافزایی در سراسر زنجیره ارزش تأکید و تضمین میکند که همه ذینفعان در راستای هدف کاهش بیکاری و تقویت کار شایسته همسو هستند. مدلهای موفق همکاری اکوسیستم، مانند آنچه در سنگاپور دیده میشود، درسهای ارزشمندی را برای سایر کشورها ارائه میدهد. در این کشورها، دولت نقش اصلی را در سازماندهی همکاری بین مؤسسات آموزشی و صنایع ایفا میکند تا اطمینان حاصل شود که جوانان در زمینههایی آموزش میبینند که رشد آنها مورد پیشبینی قرار گرفته است. چنین همافزایی محیطی را ایجاد میکند که در آن جوانان میتوانند به آرامی از آموزش به اشتغال گذر کنند و کارفرمایان بهراحتی استعدادهای مورد نیاز خود را پیدا کنند.
منبع: فوربز
بر اساس گزارش سازمان بینالمللی کار (ILO)، بیکاری جهانی جوانان در سال ۲۰۲۳ به میزان ۱۳ درصد بود و بسیاری از جوانان با چشمانداز محدودی برای کار پایدار و شایسته مواجه بودند. از سوی دیگر، مجمع جهانی اقتصاد (WEF) به این نتیجه رسید که ۴۴ درصد از کسبوکارها در یافتن استعدادهایی با مهارتهای مناسب برای پرکردن مشاغل خالی دچار مشکل هستند. این تضاد نشاندهنده عدم تطابق عمیق بین عرضه جوانان جویای کار و تقاضا برای استعدادهای ماهر است که اگر به آن توجه نشود، هم بیکاری و هم کمبود استعداد را تشدید میکند. برای مقابله با این چالش، باید رویکردی جامع و مبتنی بر سیستمها، با تمرکز بر پنج عنصر بههم پیوسته اتخاذ شود؛ اقتصاد، آموزش، اشتغالپذیری، برابری و اکوسیستم. این عوامل در کنار هم میتوانند به کاهش شکاف مهارتها، کاهش بیکاری جوانان و ایجاد مسیرهایی برای کار شایسته کمک کنند.
اقتصاد: مشاغل رو به رشد و تأمین مالی
رشد اقتصادی یک محرک حیاتی برای ایجاد شغل محسوب میشود اما کیفیت و فراگیر بودن این رشد مهم است. در بسیاری از نقاط جهان، رشد بیکاری به یک نگرانی مبرم تبدیل شده؛ زیرا اقتصادها گسترش مییابند، بدون اینکه برای جوانان فرصتهای کافی شغل رسمی ایجاد کنند. بیکاری جوانان حتی در کشورهایی با رشد تولید ناخالص داخلی مثبت همچنان در حال افزایش است. این امر گویاست که سیاستهای اقتصادی فراگیر و سرمایهگذاری در بخشهای کلیدی وجود ندارد.
علاوه بر این، همسویی بین رشد اقتصادی و سرمایهگذاری در آموزش بسیار مهم است. گزارش «نظارت بر آموزش جهانی ۲۰۲۳» نشان میدهد که بودجههای ملی برای آموزش اغلب کمتر از چهار تا شش درصد تولید ناخالص داخلی است که حداقل توصیه یونسکو برای این مسئله را هم پوشش نمیدهد. بدون حمایت مالی کافی، سیستمهای آموزشی نمیتوانند مهارتها و شایستگیهای لازم برای آمادهسازی جوانان جهت ورود آنان به بازارهای کار مدرن را فراهم کنند و بسیاری از کارگران جوان را بدون ابزار لازم برای موفقیت رها میکنند.
تحصیلات: فراهم کردن پایههای یادگیری مادامالعمر
سیستمهای آموزشی باید برای پاسخگویی به تقاضاهای در حال تغییر نیروی کار تکامل یابند. سازمان توسعه و همکاریهای اقتصادی (OCDE) بر اهمیت فراهم کردن مهارتها، دانش، نگرشها و ارزشهای مرتبط با کار در سیستمهای آموزشی تأکید میورزد تا اطمینان حاصل شود که جوانان برای یادگیری مادامالعمر آماده هستند. بهطور خاص، آموزش و مدارک انباشتی، یعنی مدارک و دورههای آموزشی که به یادگیرندگان اجازه میدهد در طول زمان تخصص خود را ایجاد کنند در حال تبدیل شدن به یک جزء اساسی از انتقال موفق آموزش به اشتغال است.
بهرغم نیاز به مسیرهای یادگیری سازگار، بسیاری از سیستمهای آموزشی در اتخاذ این مدلها انعطافناپذیر و کند باقی میمانند. با این حال، کشورهایی مانند آلمان که یادگیری انعطافپذیر را پذیرفتهاند، با برنامههای قوی آموزش حرفهای و فنی (VET)، توانستهاند بیکاری جوانان را به میزان قابلتوجهی کاهش دهند. ادغام یادگیری تخصصی صنعت و آموزش مبتنی بر شایستگی برای آمادهسازی جوانان و شکوفایی در نیروی کار در حال تکامل، بهویژه در بخشهایی مانند فناوری و پایداری توسعه، حیاتی است.
اشتغالپذیری: آموزش مهارتهای مناسب
یکی از مهمترین موانع کاهش بیکاری جوانان، عدم تطابق مهارتهاست، به معنای شکاف بین آنچه جوانان میآموزند و آنچه کارفرمایان به آن نیاز دارند. گزارش آینده مشاغل از «انجمن جهانی اقتصاد» در سال ۲۰۲۳ نشان میدهد که ۵۰ درصد از کارکنان تا سال ۲۰۲۵ به دلیل پیشرفتهای سریع فناوری به مهارت مجدد نیاز خواهند داشت. با این حال، سیستمهای آموزشی سنتی اغلب با نیازهای صنعت همسو نیستند و بسیاری از کارگران جوان را بدون مهارتهای مورد نیاز در بخشهایی که رشد بالایی دارند رها میکنند.
دولتها و کسبوکارها باید برای اطمینان از اینکه برنامههای آموزشی مستقیماً با تقاضای بازار مرتبط هستند، همکاری کنند. مشارکتهای دولتی و خصوصی، مانند برنامههای کارآموزی و ابتکارات آموزشی تحت رهبری صنعت، میتوانند نقشی اساسی در کاهش شکاف مهارتی داشته باشند. بهعنوان مثال در سوئیس، جایی که آموزش و پرورش بهشدت با بازار کار ادغام شده، بیکاری جوانان در میان کمترین میزانهای جهانی است. از این جهت ایجاد سیستمی که بهطور مستمر با نیازهای متغیر نیروی کار سازگار باشد، برای بهبود قابلیت اشتغال جوانان ضروری است.
برابری: تضمین دسترسی به استعدادهای فراگیر و متنوع
هر راهبردی برای کاهش بیکاری جوانان باید برابری را در اولویت قرار دهد و تضمین کند که فرصتها بهطور یکسان برای همه جوانان، صرفنظر از پیشینه، جنسیت، یا موقعیت آنها در دسترس است. علیرغم پیشرفت در آموزش، زنان و جوامع به حاشیه رانده شده همچنان با موانعی برای ورود به صنایع با رشد بالا، بهویژه در زمینههای علوم، فناوری، مهندسی و ریاضیات یا به اختصار STEM مواجه هستند. بر اساس گزارش یونسکو، تنها ۳۵ درصد از فارغ التحصیلان STEM را زنان تشکیل میدهند. برنامههایی که بهطور خاص گروههای کمنماینده را هدف قرار میدهند هم میتوانند تضمین دسترسی به استعدادها را تنوع بخشند. علاوه بر این، شرکتهایی که بر شیوههای استخدام فراگیر و برابری در میان کارکنان تأکید دارند، نهتنها به عدالت اجتماعی کمک میکنند، بلکه از نیروی کار نوآورتر و پویاتر بهره میبرند. دادهها در این زمینه روشن و ترویج تنوع یک مزیت استراتژیک در اقتصاد مدرن است.
اکوسیستم: همسو کردن ذینفعان برای حداکثر تأثیر
یک بازار کار پر رونق به چیزی بیش از صرفاً یک اقتصاد کارآمد و کارگران آماده نیاز دارد. چنین بازاری به یک اکوسیستم منسجم نیاز دارد که در آن دولتها، مشاغل، مؤسسات آموزشی و جامعه مدنی بهطور مؤثر با هم کار کنند. سازمان توسعه و همکاریهای اقتصادی، بر اهمیت همافزایی در سراسر زنجیره ارزش تأکید و تضمین میکند که همه ذینفعان در راستای هدف کاهش بیکاری و تقویت کار شایسته همسو هستند. مدلهای موفق همکاری اکوسیستم، مانند آنچه در سنگاپور دیده میشود، درسهای ارزشمندی را برای سایر کشورها ارائه میدهد. در این کشورها، دولت نقش اصلی را در سازماندهی همکاری بین مؤسسات آموزشی و صنایع ایفا میکند تا اطمینان حاصل شود که جوانان در زمینههایی آموزش میبینند که رشد آنها مورد پیشبینی قرار گرفته است. چنین همافزایی محیطی را ایجاد میکند که در آن جوانان میتوانند به آرامی از آموزش به اشتغال گذر کنند و کارفرمایان بهراحتی استعدادهای مورد نیاز خود را پیدا کنند.
منبع: فوربز
ارسال دیدگاه