بررسی کتاب  پایان دادن به کار کودک در خیابان

بررسی کتاب پایان دادن به کار کودک در خیابان

کتاب «پایان دادن به کار کودک در خیابان» (به کوشش جلوه جواهری) که به‌تازگی منتشر شده، وضعیت کودکان کار را تحلیل و توصیف کرده است. نتایج تحلیل‌های این کتاب نشان می‌دهد که 3.75 درصد از کودکانی که در خیابان‌های تهران مشغول بودند، در بازه زمانی سال 92-91 به‌دلیل کمک به معاش خانواده کار می‌کردند. حدود 12درصد کودکان کار در ۱۵ استان کشور در بازه زمانی 99-98 سابقه فرار از خانه را داشته‌اند.

در فصل اول کتاب «پایان دادن به کار کودک در خیابان» وضعیت کودکان در موقعیت‌های خیابانی توصیف شده است. یافته‌های این فصل با استناد به پژوهش‌هایی است که سازمان بهزیستی و شهرداری تهران آن را سفارش دادند.
«مرور نظام‌مند مطالعات کودکان خیابانی در دهه اخیر در ایران»، عنوان یکی از مطالعاتی است که متعلق به بازه زمانی سال‌های ۷۷ تا ۸۶ است. کودکان مطالعه‌شده اغلب پسر و بالاتر از ۱۲ سال بودند. بُعد خانوار آن‌ها بیش از پنج نفر و زیر خط فقر بودند. ویژگی‌های کار این کودکان، درآمد بسیار پایین، اشتغال به کارهای ساده و بدون مهارت مانند دستفروشی و پادویی بوده است. در آن دوره زمانی البته دستفروشی، فراوانی بالایی داشت.
ویژگی جمعیت‌شناختی کودکان این تحقیق که همگی در تهران هستند، نشان می‌دهد که 2.61 درصد ایرانی، ۳۸ درصد افغانستانی، 5.1 درصد ایرانی کولی و درصد بسیار کمی پاکستانی‌اند. نسبت پسران در این بررسی از دختران بیشتر بود، حدود ۴۰ درصد از این کودکان ترک‌تحصیل کرده بودند و ۲۴ درصد اصلاً به مدرسه نمی‌رفتند.
یافته‌های این پژوهش نشان ‌داد که حدود 3.75 درصد از این کودکان به‌علت کمک به معاش خانواده راهی بازار کار می‌شدند. علت کار کودکان افغانستانی، شرایط اقتصادی حاصل از مهاجرت، اقامت غیررسمی و دسترسی نداشتن به منابع کار و اشتغال عنوان شده است. پیامدهای کار کودکان در آن دوره توقیف اجناس پسران بیش از دختران، تصادف با ماشین، خفت ‌شدن و... بوده است.  تمرکز این پژوهش روی تمام کودکان کار اعم از کودکانی که در خیابان و در کارگاه‌ها کار می‌کنند، است. کودکانی که در ۱۵ استان کشور یعنی اردبیل، اصفهان، البرز، تهران، خراسان رضوی، خراسان شمالی، خوزستان، سیستان و بلوچستان، قم، کردستان، کرمان، گلستان، لرستان، مازندران و هرمزگان فعالیت می‌کردند، فقط ۳۷ درصدشان افغانستانی بودند، هشت‌دهم درصدشان متأهل و حدود ۷۰ درصدشان ۱۰ تا ۱۴ ساله بودند. در فصلی از کتاب «پایان دادن به کار کودک در خیابان»، برنامه‌های دولتی مرتبط با مسئله کار کودک از سال‌های بین ۷۸ تا ۱۴۰۰ بررسی شده است. در مجموع ۱۶ طرح و برنامه شناسایی شدند که مجری یا همکار 10 برنامه سازمان بهزیستی بوده است. گروه هدف اغلب این طرح‌ها که سه ‌مورد آن با عنوان «سامان‌دهی» در این کتاب معرفی شدند، کودکانی بودند که در خیابان کار می‌کردند.
طرح سامان‌دهی ۲۰ هزار کودک خیابانی، در سال ۸۱ یکی از طرح‌های مشهوری است که کتاب در بخشی از فصل سوم به آن اشاره کرده است: «در سال ۸۱ و با گذشت سه‌سال از شروع طرح سامان‌دهی کودکان، به‌دلیل تداوم مشکل و ادامه حضور کودکان در خیابان، طرحی ضربتی برای سامان‌دهی ۲۰ هزار کودک خیابانی، توسط سازمان بهزیستی و نیروی انتظامی تهیه و اجرا شد.
اجرای این طرح که در ادامه طرح مراکز شناسایی، تشخیص و جایگزینی کودکان خیابانی بود، به افزایش مراکز در سراسر کشور انجامید. براساس این طرح که برای یک‌سال پیش‌بینی شده بود، مقرر شد سازمان بهزیستی و نیروی انتظامی در سراسر کشور، کودکان خیابانی را جمع‌‌آوری و آن‌ها را به ستاد کل پذیرش و سامان‌دهی کودکان خیابانی در هر استان منتقل کنند و پس از بررسی اولیه در این ستاد با توجه به شرایط فردی و خانوادگی به مراکز دیگری مانند کانون اصلاح و تربیت، مراکز توان‌بخشی سازمان بهزیستی و... انتقال دهند.»
طرح شناسایی و حمایت اجتماعی از کودکان بازمانده از تحصیل، مدارس صبح رویش و طرح حمایت اجتماعی ازجمله ۱۶ برنامه‌ای است که در اثر یادشده مورد اشاره قرار گرفته است. رویکردهای دولتی در این برنامه‌ها چند دسته است؛ اقدامات انتظامی مانند جمع‌آوری و نگهداری اجباری، خدمات حمایتی و ترمیمی که هدف آن بهبود و ادغام است، خدمات کاهش آسیب و اقدامات پیشگیرانه. اما این برنامه‌ها تا چه اندازه در کاهش کار کودک در خیابان تأثیرگذار بودند؟ پژوهشی با عنوان «ارزیابی اثربخشی طرح سامان‌دهی کودکان خیابانی در ایران» که در سال ۹۸ انجام شده، نتیجه گرفته که تغییر معنادار و مؤثری در وضعیت اشتغال به تحصیل کودکان ایجاد نشده است.
مرکز پژوهش‌های مجلس هم سال ۱۴۰۱ در گزارشی اثرات طرح‌های سامان‌دهی را بر وضعیت کار کودکان سنجیده بود. چالش‌هایی ازجمله عدم پوشش انواع مختلف کودکان کار و خیابان، غلبه رویکرد جمع‌آوری بر جذب، تقلیل توانمندسازی کودکان کار و خیابان به مساعدت مالی، غلبه نگاه کوتاه‌مدت به توانمندسازی به جای فرآیندی دیدن آن، وجود نداشتن پوشش کودکان اتباع، نبود اجماع در خصوص نحوه مواجهه با پدیده کودکان کار و خیابان، وجود نداشتن ارتباط صحیح سمن‌ها با نهادهای دولتی و نبود توجه به ریشه‌های بروز پدیده کودکان کار و خیابان از دلایل اصلی شکست طرح‌های مداخله در سامان‌دهی کودکان کار و خیابان بوده است.
تمام این یافته‌ها در کتاب و گزارش مرکز پژوهش‌های مجلس نشان می‌دهد که جمع‌آوری و طرح‌های ضربتی کارآمد نیستند.
ارسال دیدگاه
ضمیمه
ضمیمه