بازنشستگان آیینه جامعه
امیرعلی ناصرپور پژوهشگر حوزه سالمندی
تحلیل و بررسی زندگی اقشار مختلف اجتماع، بازتابی است که حقایق موجود درباره شرایط جامعه را نمایان میکند. بازنشستگان و سالمندان یکی از این گروهها هستند. قوانین امروز جهان، دقیق و هدفمند بر روی این افراد متمرکز شده و زندگی آنها مانند دیگر قشرهای جامعه از اهمیت برخوردار است. بهره بردن از یک سالمندی موفق امری پذیرفته شده است و بسیاری از نهادها برای تحقق آن تلاش میکنند. سنخشناسی سبک زندگی بازنشستگان نشان میدهد که رسیدن به سطح مطلوب در زندگی یک فرد بازنشسته تا چه حد عملی است و چه بسترهایی برای داشتن سبک زندگی موفق ضرورت دارد.
گذری در احوالات و نحوه سپری شدن روزگار بازنشستگان نشان میدهد که بیشتر آنها از این دوره عمر رضایت ندارند. حس ازکارفتادگی و بیهودگی فرد را از امید به زندگی خالی میکند و او را به گوشههای انزوا میکشاند. در مقدمه کتاب «بازنشستگی و ناخرسندیهای آن» تألیف عباس گرگی و سعید گودرزی آمده: «زمانی ارنست همینگوی نوشته بود، بازنشستگی کریهترین واژه در زبان است. واقعیت این است که امروزه نیز تصاویر و کلیشههای منفی از بازنشستگی و سالمندی، بهرغم تلاشهای روزافزون جهت ارائه تصویری مثبت از این رویداد مهم زندگی، در قالب مفاهیمی نظیر (سالمند موفق، فعال، مولد...)، همچنان امری رایج و متداول است. ازاینرو، درحالیکه برای برخی افراد، بازنشستگی تجربه لذتبخش و توأم با رهایی و خویشتنیابی است، برای گروهی دیگر، به معنای محدودیت و شروع چالشها و مشکلات مالی، ارتباطی، هویتی و سلامتی در زندگی است.»
برای بررسی زندگی و زمانه بازنشستگان نباید از این نگاه غافل بود. وقتی فرد از کار فراغت مییابد آیا امکان این را دارد که با اطمینانخاطر و آرامش به استراحت بپردازد و غم تأمین معاش او را نیازارد؟ یا اینکه باید بهسرعت شغل دیگری بیابد تا در باتلاق هزینههای زندگی گرفتار نشود. همه اینها به دنبال تعریف دولتها از مستمری و مزایای دوران بازنشستگی ناشی میشود. مشکلات اقتصادی در دوران سالمندی چالش بزرگی است که نزدیک شدن به این ایام را برای مردم یک جامعه تبدیل به استرسی مهارناپذیر میکند. تورنی و آرستن در کتاب «طرد پیری؛ سالمندی فعال» نگرانیهای اقتصادی و هزینه زندگی را منبع مد همی در استرس بازنشستگی برشمردهاند و مشکلات مالی را عاملی برای کاهش مشارکت اجتماعی سالمندان دانستهاند. نگرانیهای مالی روند سازگاری را با اختلال مواجه میکند و برنامههای غیراقتصادی را برای بازنشسته از معنا تهی میگرداند.
دوران بازنشستگی مشکلات جسمی را نیز بر سر راه سبز میکند. به همین خاطر کار دوباره و هدررفت انرژی تهدیدی برای افراد در این سن محسوب میشود. حمایت درمانی مسئلهای است که در این بازه بسیار مهم تلقی میشود. معمولاً نیاز به داروهای مختلف، جراحیهای سبک و سنگین، وسایل کمکپزشکی مانند سمعک، عینک، اروتز و پروتز در دوران بازنشستگی برای بیشتر افراد ضروری میشود. درمان رایگان، بنهای خرید مواد غذایی، حملونقل و سفر رایگان فرد را برای تجربه یک سالمندی مطلوب و رضایتبخش آماده میکند. فقدان برنامه مشخص و سیاستها و اطلاعات ناقص ازجمله موانع ساختاری و مشکلات بازنشستگی در سطح جامعه و سیستمهای مرتبط شناخته میشوند. همبستگی بین شرایط نامساعد اقتصادی و محدودیتهایی که به واسطه عدم کفایت مالی بر فرد تحمیل میشود بر دیدگاه و انتظارات اطرافیان نسبت به او و چالشهای روانی و اجتماعی بازنشستگی اثرگذار است. از طرفی پذیرش و حمایت خانواده و مشارکت اجتماعی نقش مهمی جهت سازگاری روانی و اجتماعی در بازنشستگی ایفا میکند. واقعیت این است که در ذهن انسان امروز، بازنشستگی دیگر واژه کریهی نیست. انسان امروز درگیر با فناوری و ماشین میکوشد تا با آگاهی و برنامه و کمکهای اجتماعی این دوره را به یکی از دوران خوش زندگی خود تبدیل کند. او نمیخواهد در تندباد فراموشی و بطالت پیری را بگذراند، بلکه با آگاهی و روشن کردن چراغ ذهن، مطالبات خود را طلب میکند. وضعیت امروز بازنشستگان و مداقه در آن نشان میدهد که تلاشهای زیادی لازم است تا یک سازگاری کمتهاجم و راحت برای ورود به سالمندی را به چشم ببینیم. در این میان تسهیلگری نهادهای تصمیمگیر پارامتر مهمی در پیوستن سالم افراد به آخرین دوران عمر خود به شمار میآید. برای تحقق یک بازنشستگی موفق، اضلاع مختلف اجتماعی درگیر باید با مشارکت سازنده خود شرایط را مهیا کنند.
گذری در احوالات و نحوه سپری شدن روزگار بازنشستگان نشان میدهد که بیشتر آنها از این دوره عمر رضایت ندارند. حس ازکارفتادگی و بیهودگی فرد را از امید به زندگی خالی میکند و او را به گوشههای انزوا میکشاند. در مقدمه کتاب «بازنشستگی و ناخرسندیهای آن» تألیف عباس گرگی و سعید گودرزی آمده: «زمانی ارنست همینگوی نوشته بود، بازنشستگی کریهترین واژه در زبان است. واقعیت این است که امروزه نیز تصاویر و کلیشههای منفی از بازنشستگی و سالمندی، بهرغم تلاشهای روزافزون جهت ارائه تصویری مثبت از این رویداد مهم زندگی، در قالب مفاهیمی نظیر (سالمند موفق، فعال، مولد...)، همچنان امری رایج و متداول است. ازاینرو، درحالیکه برای برخی افراد، بازنشستگی تجربه لذتبخش و توأم با رهایی و خویشتنیابی است، برای گروهی دیگر، به معنای محدودیت و شروع چالشها و مشکلات مالی، ارتباطی، هویتی و سلامتی در زندگی است.»
برای بررسی زندگی و زمانه بازنشستگان نباید از این نگاه غافل بود. وقتی فرد از کار فراغت مییابد آیا امکان این را دارد که با اطمینانخاطر و آرامش به استراحت بپردازد و غم تأمین معاش او را نیازارد؟ یا اینکه باید بهسرعت شغل دیگری بیابد تا در باتلاق هزینههای زندگی گرفتار نشود. همه اینها به دنبال تعریف دولتها از مستمری و مزایای دوران بازنشستگی ناشی میشود. مشکلات اقتصادی در دوران سالمندی چالش بزرگی است که نزدیک شدن به این ایام را برای مردم یک جامعه تبدیل به استرسی مهارناپذیر میکند. تورنی و آرستن در کتاب «طرد پیری؛ سالمندی فعال» نگرانیهای اقتصادی و هزینه زندگی را منبع مد همی در استرس بازنشستگی برشمردهاند و مشکلات مالی را عاملی برای کاهش مشارکت اجتماعی سالمندان دانستهاند. نگرانیهای مالی روند سازگاری را با اختلال مواجه میکند و برنامههای غیراقتصادی را برای بازنشسته از معنا تهی میگرداند.
دوران بازنشستگی مشکلات جسمی را نیز بر سر راه سبز میکند. به همین خاطر کار دوباره و هدررفت انرژی تهدیدی برای افراد در این سن محسوب میشود. حمایت درمانی مسئلهای است که در این بازه بسیار مهم تلقی میشود. معمولاً نیاز به داروهای مختلف، جراحیهای سبک و سنگین، وسایل کمکپزشکی مانند سمعک، عینک، اروتز و پروتز در دوران بازنشستگی برای بیشتر افراد ضروری میشود. درمان رایگان، بنهای خرید مواد غذایی، حملونقل و سفر رایگان فرد را برای تجربه یک سالمندی مطلوب و رضایتبخش آماده میکند. فقدان برنامه مشخص و سیاستها و اطلاعات ناقص ازجمله موانع ساختاری و مشکلات بازنشستگی در سطح جامعه و سیستمهای مرتبط شناخته میشوند. همبستگی بین شرایط نامساعد اقتصادی و محدودیتهایی که به واسطه عدم کفایت مالی بر فرد تحمیل میشود بر دیدگاه و انتظارات اطرافیان نسبت به او و چالشهای روانی و اجتماعی بازنشستگی اثرگذار است. از طرفی پذیرش و حمایت خانواده و مشارکت اجتماعی نقش مهمی جهت سازگاری روانی و اجتماعی در بازنشستگی ایفا میکند. واقعیت این است که در ذهن انسان امروز، بازنشستگی دیگر واژه کریهی نیست. انسان امروز درگیر با فناوری و ماشین میکوشد تا با آگاهی و برنامه و کمکهای اجتماعی این دوره را به یکی از دوران خوش زندگی خود تبدیل کند. او نمیخواهد در تندباد فراموشی و بطالت پیری را بگذراند، بلکه با آگاهی و روشن کردن چراغ ذهن، مطالبات خود را طلب میکند. وضعیت امروز بازنشستگان و مداقه در آن نشان میدهد که تلاشهای زیادی لازم است تا یک سازگاری کمتهاجم و راحت برای ورود به سالمندی را به چشم ببینیم. در این میان تسهیلگری نهادهای تصمیمگیر پارامتر مهمی در پیوستن سالم افراد به آخرین دوران عمر خود به شمار میآید. برای تحقق یک بازنشستگی موفق، اضلاع مختلف اجتماعی درگیر باید با مشارکت سازنده خود شرایط را مهیا کنند.
ارسال دیدگاه