داستان پرنیان ایرانی
از زمانی که چینیها ابریشم را کشف کردند تا امروز که دیگر اثری از شهرت دیبا و پرنیان و پرند ایرانی نیست، تاریخ مسیری پنج هزارساله را طی کرده است. هم در زمان و هم در مکان. جاده ابریشم، مهمترین مسیر تجاری و فرهنگی آسیا به اروپا، حول محور این کالای کمیاب و ارزشمند شکل گرفته و از 26 کشور گذشته است که طبیعتاً مبدأ آنها چین است.
ابریشم طبیعی، همان پیلهای است که کرم ابریشم دور خود میتند و میگویند روزی در روزگار باستان از دست شاهزاده خانمی به داخل فنجان چای افتاده است تا او کشف کند که مثل یک نخ از هم جدا میشود و میتوان آن را بافت و پارچه کرد.
اما در ایران پرورش کرم ابریشم و تهیه نخ یا همان نوغانداری، در طی قرنها شغلی خانوادگی بوده است. البته هنوز هم این شغل، در بیشتر مناطق یک کسبوکار خانگی به شمار میرود. در دوران ناصرالدین شاه قاجار، نخستین کارخانه ابریشمکشی ایران در رشت تأسیس شد که عمری طولانی نداشت. اولین کارخانه بزرگ و ملی ابریشمکشی ایران در سال 1316 در چالوس افتتاح شد و تا 1337 منسوجات بسیاری تولید کرد تا اینکه تعطیل شد. ساختمان کارخانه حریربافی چالوس در سال 1396، درست سه ماه بعد از اینکه بهعنوان یک بنای تاریخی ثبت ملی شد، شبانه تخریب شد و از دست رفت.
سرگذشت تلخ قدیمیترین کارخانه ابریشمکشی ایران، بیشباهت به سرنوشت این صنعت و هنر فاخر در کشورمان نیست. در سالهای گذشته رسانهها نگرانیهای زیادی درباره از دست رفتن محصولات فرهنگی و میراث ملی ما از زعفران و پسته تا فرش مطرح کردهاند. ابریشم را هم شاید بهنوعی بتوان به این فهرست افزود. ابریشمی که در ایران و در نتیجه مراودات فرهنگی ایرانیان باستان با شرق آسیا وارد کشورمان شد و در اینجا بومی شد. پارچههای ابریشمی چنان در ذهن و خاطره جمعی ایران ریشه دواندند که سر از شعرها و افسانهها درآوردند و بهعنوان گرانبهاترین هدایا به صندوق پادشاهان و اشراف وارد شدند.
گرچه نوغانداری به روایت اسناد تاریخی در ایران به دوره هخامنشیان برمیگردد اما اوج تولید آن در دوره صفویه بود. سپس، ابریشمکشی در ایران کمتر و کمتر شد. اگر بخواهیم نگاهی معاصر به این موضوع داشته باشیم، مثلاً میتوانیم آمار تولید تخم نوغان در دهه 70 را با دهه 90 مقایسه کنیم؛ رسیدن از 200 هزار جعبه به 20 هزار جعبه! البته بخشی از این ماجرا مربوط به اصلاح نژاد کرمهای ابریشم و افزایش بهرهوری تخمهاست. حقیقت این است که صنعت نوغانداری در ایران وضعیت خوشی ندارد. این در حالی است که طبق آمار سال 1395، بیش از 18 هزار خانوار کشور، شغلشان نوغانداری بود. یکی از بزرگترین مشکلات نوغانداران ایران همواره عدم هماهنگی قیمت تمامشده با زحمت زیادی است که این شغل دارد. کسبوکارهای وابسته به این صنعت، بهخصوص کسبوکارهای خانوادگی، درنهایت درمییابند که پولی که بابت فروش محصول میگیرند، مساوی است با هزینهای که برای آن کردند. این موضوع همیشه محل بحث فعالان این حوزه بوده است.
علاوه بر آن، نوغانداری یک شغل بسیار پرریسک است. یک آفت کافی بود که صنعت پردرآمد ابریشم در دوران صفویه، ناگهان رو به زوال بگذارد. چون اگر حتی یکی از تخمها آلوده باشد، این آلودگی به دیگر تخمها سرایت میکند. به همین دلیل، باید یک ساز و کار حمایتی قوی برای قوت قلب دادن به شاغلان این حوزه وجود داشته باشد تا مطمئن باشند اگر ناخواسته خسارتی ببینند، دولت زیر بال و پر آنها را میگیرد.
نام ابریشم، با نام مهم دیگری گره خورده و آن توت است. همان درختی که تقریباً همهجا پیدا میشود و غذای اصلی کرم ابریشم است. سفرنامهنویسان دوره قاجار نوشتهاند که در درههای گیلان، توتستانهایی بود که نمیشد انتهایی برای آن متصور بود. امروز بسیاری از این توتستانها متروک شدهاند. بهویژه در بیست سال اخیر با کاهش تعرفههای واردات، ورود بخش خصوصی و بیانگیزگی نوغانداران، زمینهای مرغوب توت در اطراف فومن و رشت و لاهیجان تغییر کاربری دادهاند و تبدیل به زمینهایی شدهاند که در آن هر چیزی پیدا میشود جز برگ توت. به این ترتیب رشته ابریشم در ایران سر دراز دارد.
ابریشم طبیعی، همان پیلهای است که کرم ابریشم دور خود میتند و میگویند روزی در روزگار باستان از دست شاهزاده خانمی به داخل فنجان چای افتاده است تا او کشف کند که مثل یک نخ از هم جدا میشود و میتوان آن را بافت و پارچه کرد.
اما در ایران پرورش کرم ابریشم و تهیه نخ یا همان نوغانداری، در طی قرنها شغلی خانوادگی بوده است. البته هنوز هم این شغل، در بیشتر مناطق یک کسبوکار خانگی به شمار میرود. در دوران ناصرالدین شاه قاجار، نخستین کارخانه ابریشمکشی ایران در رشت تأسیس شد که عمری طولانی نداشت. اولین کارخانه بزرگ و ملی ابریشمکشی ایران در سال 1316 در چالوس افتتاح شد و تا 1337 منسوجات بسیاری تولید کرد تا اینکه تعطیل شد. ساختمان کارخانه حریربافی چالوس در سال 1396، درست سه ماه بعد از اینکه بهعنوان یک بنای تاریخی ثبت ملی شد، شبانه تخریب شد و از دست رفت.
سرگذشت تلخ قدیمیترین کارخانه ابریشمکشی ایران، بیشباهت به سرنوشت این صنعت و هنر فاخر در کشورمان نیست. در سالهای گذشته رسانهها نگرانیهای زیادی درباره از دست رفتن محصولات فرهنگی و میراث ملی ما از زعفران و پسته تا فرش مطرح کردهاند. ابریشم را هم شاید بهنوعی بتوان به این فهرست افزود. ابریشمی که در ایران و در نتیجه مراودات فرهنگی ایرانیان باستان با شرق آسیا وارد کشورمان شد و در اینجا بومی شد. پارچههای ابریشمی چنان در ذهن و خاطره جمعی ایران ریشه دواندند که سر از شعرها و افسانهها درآوردند و بهعنوان گرانبهاترین هدایا به صندوق پادشاهان و اشراف وارد شدند.
گرچه نوغانداری به روایت اسناد تاریخی در ایران به دوره هخامنشیان برمیگردد اما اوج تولید آن در دوره صفویه بود. سپس، ابریشمکشی در ایران کمتر و کمتر شد. اگر بخواهیم نگاهی معاصر به این موضوع داشته باشیم، مثلاً میتوانیم آمار تولید تخم نوغان در دهه 70 را با دهه 90 مقایسه کنیم؛ رسیدن از 200 هزار جعبه به 20 هزار جعبه! البته بخشی از این ماجرا مربوط به اصلاح نژاد کرمهای ابریشم و افزایش بهرهوری تخمهاست. حقیقت این است که صنعت نوغانداری در ایران وضعیت خوشی ندارد. این در حالی است که طبق آمار سال 1395، بیش از 18 هزار خانوار کشور، شغلشان نوغانداری بود. یکی از بزرگترین مشکلات نوغانداران ایران همواره عدم هماهنگی قیمت تمامشده با زحمت زیادی است که این شغل دارد. کسبوکارهای وابسته به این صنعت، بهخصوص کسبوکارهای خانوادگی، درنهایت درمییابند که پولی که بابت فروش محصول میگیرند، مساوی است با هزینهای که برای آن کردند. این موضوع همیشه محل بحث فعالان این حوزه بوده است.
علاوه بر آن، نوغانداری یک شغل بسیار پرریسک است. یک آفت کافی بود که صنعت پردرآمد ابریشم در دوران صفویه، ناگهان رو به زوال بگذارد. چون اگر حتی یکی از تخمها آلوده باشد، این آلودگی به دیگر تخمها سرایت میکند. به همین دلیل، باید یک ساز و کار حمایتی قوی برای قوت قلب دادن به شاغلان این حوزه وجود داشته باشد تا مطمئن باشند اگر ناخواسته خسارتی ببینند، دولت زیر بال و پر آنها را میگیرد.
نام ابریشم، با نام مهم دیگری گره خورده و آن توت است. همان درختی که تقریباً همهجا پیدا میشود و غذای اصلی کرم ابریشم است. سفرنامهنویسان دوره قاجار نوشتهاند که در درههای گیلان، توتستانهایی بود که نمیشد انتهایی برای آن متصور بود. امروز بسیاری از این توتستانها متروک شدهاند. بهویژه در بیست سال اخیر با کاهش تعرفههای واردات، ورود بخش خصوصی و بیانگیزگی نوغانداران، زمینهای مرغوب توت در اطراف فومن و رشت و لاهیجان تغییر کاربری دادهاند و تبدیل به زمینهایی شدهاند که در آن هر چیزی پیدا میشود جز برگ توت. به این ترتیب رشته ابریشم در ایران سر دراز دارد.
ارسال دیدگاه