شهر، زباله و قصه‌های تمام‌نشدنی

شهر، زباله و قصه‌های تمام‌نشدنی

زباله یکی از بزرگ‌ترین مشکلات زمین ماست. اگر برای مقابله با خطرات ناشی از انباشت زباله تدبیری نداشته باشیم، بعید نیست زیر آن دفن شویم.

وقتی از زباله صحبت می‌شود اولین تصویر ذهنی شما چیست؟یک نمای آخرالزمانی از انباشت زباله‌ها در سیاره زمین بعد از هجوم غیرزمینی‌ها؟ کوه زباله با بوی متعفن اطراف شهرها؟ زباله‌هایی که توی جنگل و داخل رودخانه رها شده‌اند؟ کودکان زباله‌گرد که سرشان توی سطل‌های نقره‌ای زباله است؟
تصویر شما هرکدام که باشد، بوی خوبی از آن به مشام نمی‌رسد و اگر روراست باشیم، زباله چیز خوبی نیست. زباله، آشغال یا همان پسماند، همان چیزی است که لااقل از زمان پرجمعیت شدن شهرها و زندگی صنعتی و افزایش مصرف، همواره موی دماغ ساکنان کره زمین بوده است. بومرنگ سمجی که هرچه دورتر پرتش می‌کنی، با سرعت بیشتری برمی‌گردد سمت خودت. 

یک جهان آشغال
تولید زباله در جهان در سال ۲۰۱۹ به میزان ۲.۲ میلیارد تن بوده است. ایالات متحده بزرگ‌ترین تولیدکننده زباله در جهان است. سهم هر آمریکایی ۸۰۹ کیلوگرم زباله در سال است. یک شهروند تهرانی هم هر سال پنج برابر وزن خود زباله تولید می‌کند. درست است که تهرانی‌ها از آمریکایی‌های مصرف‌گرا کمتر زباله تولید می‌کنند اما سرانه تولید پسماند در شبانه‌روز در کشورهای اروپایی 250 تا 300 گرم است و این مقدار در استان تهران طی یک سال اخیر به یک کیلوگرم رسیده است؛ یعنی چندبرابر شهروندان اروپایی.
در حالی که برنامه تفکیک زباله از مبدأ یکی از جدی‌ترین برنامه‌های مدیریت شهری و مدیریت کلان در کشورهای پیشرفته است، در شهرهای ایران سهم تفکیک زباله از مبدأ هفت درصد و در کلانشهرها معادل 14 درصد است. سهم این روش جمع‌آوری زباله در شهر تهران فقط به پنج درصد می‌رسد. به این معنی که تنها پنج درصد تهرانی‌ها زباله‌های خود را تفکیک می‌کنند و بقیه همه‌چیز را درهم داخل سطل می‌اندازند.
حالا این‌ها را بگذارید کنار این حقیقت که فقط 20 درصد پسماندهای شهری در ایران بازیافت می‌شود و از همین مقدار هم فقط دو درصد به شکل بهداشتی و اصولی دفن می‌شود. چقدر راه داریم تا پایتخت ایران را تبدیل به یک زباله‌دانی بزرگ کنیم؟ یا شاید هم تبدیل به شهری که از طلای کثیف استفاده اقتصادی می‌کند؟

راهکار چیست؟
اگر بخواهیم به سمت روش‌های مدرن و دوست‌دار محیط‌زیست جمع‌آوری، دفن و بازیافت زباله برویم، مسلماً به چیزی بیش از کانکس‌های بازیافت شهرداری و نیز تبلیغات اندک شهری نیاز داریم. به نظر می‌رسد موضوع زباله در رسانه‌های مهم و رسمی کشور نیز تا حد زیادی به فراموشی سپرده شده است. سال‌ها از وقتی کلیپ‌هایی تبلیغاتی برای ترویج رفتار درست در قبال زباله در تلویزیون پخش می‌شد می‌گذرد. حالا دیگر ساعت 9 بارها و بارها به مردم گوشزد نمی‌شود و به نظر می‌رسد که مردم هم این ساعت مهم را فراموش کرده‌اند و هروقت بخواهند از خانه بیرون بروند کیسه زباله‌شان را هم می‌برند و داخل سطل زباله می‌اندازند. همین است که در طول ماه‌های گرم سال، انباشت زباله در طول روز و پیچیدن بوی بد اطراف سطل‌های زباله دیگر به صحنه‌ای عادی تبدیل شده است. 
این در حالی است که فعالان محیط‌زیست و گروه‌ها و جمعیت‌های مردم‌نهاد در این سال‌ها بی‌سروصدا فعالیت‌های زیادی برای آموزش مردم کرده‌اند و دغدغه‌های شهروندی خود را پیش برده‌اند. حال اینکه آمارهای مربوط به دفع زباله در ایران تا این حد ناامیدکننده است نشان می‌دهد که مقابله با مسئله زباله نیازمند عزم جدی از سوی مسئولان و سیاست‌گذاران جمهوری اسلامی ایران است.

تر و خشک
روزانه حدود 7500 تن زباله در تهران تولید می‌شود که ۳۰ درصد آن زباله‌های خشک و ۷۰ درصد (۶هزار تن) زباله‌های‌ تر هستند. مشکل اصلی اما زباله‌های تر است یا زباله‌های خشک؟
زباله‌های تر می‌پوسند و تبدیل به شیرابه‌های میکروبی می‌شوند و خیلی زود وارد چرخه محیط‌زیست می‌شوند. بنابراین رها شدن از شر آن‌ها سخت‌تر است. چون میکروارگانیسم‌های زنده دارند و می‌توانند آلودگی و بیماری را خیلی زود گسترش دهند. این موضوع به‌خصوص در فصل‌های گرم سال بسیار آسیب‌رسان است و اهمال در جمع‌آوری زباله، در سال‌های اخیر گرفتاری‌های زیادی برای اهالی شهرهای بزرگ ایجاد کرده است. از سوی دیگر سوزاندن زباله‌های تر کاری تخصصی و دشوار است و عدم دفع حرفه‌ای آن مشکلاتی را برای هوا و تنفس مردم به وجود می‌آورد.
ضمن اینکه در ایران و سایر نقاط جهان، بخشی از زباله‌های تر، در واقع دورریز غذای مردم است. در جهانی که حدود یک میلیون نفر روزانه با مشکل گرسنگی دست‌و‌پنجه نرم می‌کنند،  فائو اخیراً اعلام کرد هر سال 1.3 میلیارد تن غذا در جهان هدر می‌رود که این رقم معادل تولید 28 درصد از کل زمین‌های کشاورزی است. از مقدار 1.3 میلیارد تن گفته شده، 35 میلیون تن معادل 2.7 درصد در ایران دور ریخته می‌شود. یعنی ما ایرانی‌ها بیشتر از دو و نیم برابر متوسط جهانی مواد غذایی دور می‌ریزیم. این هم مشکل دیگری است که مهم‌ترین کلید حل آن فرهنگ‌سازی است. باید به مردم آموزش داده شود که چطور مصرف کنند که نیاز نباشد بخشی از غذای خود را دور بریزند. غذایی که می‌تواند تبدیل به زباله نشود و گرسنه‌ای را سیر کند.
از سوی دیگر، معضل زباله‌های خشک یکی از بزرگ‌ترین مشکلات کره زمین است. کمپین‌های نه به پلاستیک هر روز طرفداران خود را در یک گوشه جهان پیدا می‌کنند. یک قوطی ساده پلاستیکی یک میلیون سال زمان نیاز دارد تجزیه شود و یک قوطی آلومینیومی گاهی تا دویست سال زمان می‌برد تا تجزیه شود. شیشه در طبیعت تجزیه نمی‌شود و پارچه‌های لباس‌های رنگارنگی که می‌خریم به سختی تجزیه می‌شوند. در واقع ما با دستان خودمان چیزهایی تولید می‌‌کنیم که نمی‌توانیم از شرشان خلاص شویم. این تنها تصور ذهنی ماست که وقتی کیسه زباله را می‌بریم و می‌اندازیم توی سطل زباله سر کوچه، همه‌چیز تمام شده و از شر آن خلاص شده‌ایم. موضوع اصلاً به این سادگی نیست و قوطی نوشابه‌ای که خورده‌ایم، قرار نیست هیچ‌وقت دست از سر ما بردارد. قرار است همیشه و تا ابد همراه ما باشد و شاید سرنوشت ما را روی کره زمین تغییر دهد. 
تازه این جدا از خطر بسیار جدی میکرو پلاستیک‌هاست که این روزها زیاد درباره آن صحبت می‌شود. ذرات ریز پلاستیکی که همین‌طور در طبیعت موجود هستند و از طریق گیاهان و حیوانات وارد چرخه غذایی ما می‌شوند و بروز بیماری‌های فراوانی را در درازمدت رقم می‌زنند. 
حالا می‌دانیم که زباله مشکل جدی قرن ما و زمین ماست. قرار است با ما بماند و باید با این حجم ناجور زندگی کنیم. اما آیا قرار است مثل فیلم‌های آخرالزمانی زیر زباله دفن شویم؟ یا قرار است مثل داستان‌های علمی و تخیلی زباله‌هایمان را به فضای بیکران بفرستیم؟ آینده واقعاً آن‌قدر تیره و تار است؟ پاسخ نه است؛ چراکه باید ابعاد مختلف موضوع را بیشتر بررسی کنیم و به دنبال راه‌حل‌ها بگردیم.
ارسال دیدگاه
ضمیمه
ضمیمه