تمرین زندگی برای کودک

بـــــازی

تمرین زندگی برای کودک

مهین داوری روزنامه نگار

بازی ‌کردن یکی از ضروریات برای ‌کودکان است. هر اندازه بیشتر برای آن‌ها فضای ایمن و سالم بازی فراهم شود، می‌توان امیدوار شد با تخلیه انرژی و دورکردن اضطراب و استرس، به آرامش نسبی برسند. «آتیه‌ نو» به مناسبت روز جهانی کودک (30 آبان ماه) با آیدین مهدیزاده‌ تهرانی، پژوهشگر حوزه بازی و اسباب‌بازی، به گفت‌وگو نشسته است که حاصل آن را در ادامه می‌خوانید.

آیا بازی آزاد از ضرورت‌های زندگی در دوران کودکی به‌شمار می‌آید؟
اصولاً مفهوم بازی یک مفهوم آزاد و انتخابی است. حتی اگر به کلمه بازی نگاه کنید مفهوم باز و آزاد بودن را در خود پنهان دارد. شما نمی‌توانید بازی را تصور کنید و آزاد بودن کودک را در نظر نگیرید. بنابراین بازی‌ها به معنای درست خود آزاد هستند اما این خود نکته مهمی است که اگر به اشتباه آزادی عمل از کودکان گرفته شود در واقع از بازی‌کردن محروم شده‌اند و دیگر به آن عمل و فعالیت نمی‌توان لفظ بازی اطلاق کرد.
از سوی دیگر در اهمیت بازی، سخن بسیار گفته شده است و دوباره آن‌ها را مرورکردن شاید خیلی در این مجال نگنجد. آنچه به نظر می‌رسد باید مورد تأکید قرار گیرد این تعریف از بازی است که می‌گوییم بازی تمرین زندگی است. هرچند بازی‌ کردن عین زندگی و چه بسا خود زندگی، بازی است اما اهمیتش این است که نمی‌توان هیچ توقعی از توانمندی کودکان داشت وقتی بازی را از او بگیریم. بازی دنیای کودکان را می‌سازد. در حین بازی کودکان می‌توانند به تمام عدم توانایی‌هایشان فائق آیند و خود را برای مواجهه با ترس‌ها، کمبودها و نیازهای زندگی آماده سازند. 
از تجارب موفق در دنیا برای هدایت کودکان به انجام انواع بازی‌ها بگویید. 
امروز نقش بازی‌ها در جریان آموزش کودکان و نوجوانان و حتی بزرگسالان بسیار پررنگ و غیرقابل انکار است. جالب است بدانیم که طبق قانون در کشور ما اصل اول در تربیت کودکان در اوان کودکی بازی است و سازمان ملی تعلیم و تربیت هرگونه برنامه درسی که از طریقی غیر از بازی در کودکستان‌ها اجرا شود را به رسمیت نمی‌شناسد. امروزه بسیاری از آموزش‌های شهروندی، مهارتی و اخلاقی در دنیا از طریق بازی به کودکان آموزش داده می‌شود. محیط‌ها و بازیگاه‌هایی که امروز در کشور ما نیز نمونه‌های آن‌را می‌بینم مصداق موفق مهارت‌آموزی از طریق بازی است که اتفاقاً اقتصاد خوبی را برای گردانندگان آن‌ها نیز فراهم کرده است. 

کودکان امروز را از چه طریقی می‌توان با بازی‌ها و سرگرمی‌های محلی پیوند داد؟ 
همان‌طور که می‌دانید بازی امری مربوط به امروز و دیروز نیست و از طلیعه تاریخ با بشر همراه بوده است. این مسئله‌ای است که با فطرت بشر پیوند خورده است. به مصداق آن ضرب‌المثلی که هرچه از دل برآید لاجرم بر دل نشیند باید گفت اگر بازی‌های محلی از دل تاریخ و میراث برآمده، حتماً موردپسند و علاقه کودکان خواهد بود. 
مسئله عدم اطلاع است. در مدرسه باید معلمان ورزش به این مهم رو بیاورند. در باشگاه‌های ورزشی باید بازی‌های محلی‌ به کودکان آموزش داده شود. جالب است که در این حوزه فدراسیون بازی‌های همگانی فعال است اما با وجود این نیازمند اطلاع‌رسانی و معرفی این بازی‌ها هستیم. صدا‌وسیما باید در معرفی و آموزش بازی‌های محلی‌ به کودکان بکوشد. باید باور کنیم که بچه‌ها بازی‌ و سرگرمی‌ را دوست دارند. 
البته نکته دیگر امروزی‌سازی این بازی‌هاست. اکنون بسیاری از خانواده‌ها از محیط‌های باز و فضاهای بزرگ محروم هستند. شاید یک متخصص باسلیقه و هنرمند لازم است که بازی‌های محلی را به‌روز کند. شما امتحان کنیدو ببینید که کودکان چقدر یک بازی نِشستۀ ساده مثل گل یا پوچ را دوست دارند.

بازی نکردن کودکان چه پیامدهایی به دنبال دارد؟ 
پیش از این نیز اشاره شد که محرومیت کودکان از بازی و فضای بازی به نوعی محرومیت از زندگی و چه‌بسا آینده است. بسیاری از کمبودها و نیازهای کودک در جریان بازی پاسخ داده می‌شود. همچنین آسیب‌های روانی و اجتماعی مثل قلدری، کم‌رویی، گوشه‌گیری و... در جریان بازی به بوته فراموشی سپرده خواهند شد. شاید بسیاری از ناهنجاری‌ها اگر جریان بازی در زندگی ساری باشد دیگر دیده نشوند و به‌طور کلی برطرف شوند. این موضوع مختص کودکان نیست. حتی بسیاری از مشکلات ارتباطی والد و فرزند نیز در همین جریان قابل رفع‌ورجوع است. 
در حال حاضر نسل زد (دهه 80) به بازی و سرگرمی گرایش بسیار بالایی دارند. به نظر شما چه راهکارهایی وجود دارد که در تولید بازی‌ها، فرهنگ ایرانی در نظر گرفته شود و به تقویت ارتباط نسل گذشته با امروز کمک کند؟ 
یکی از ویژگی‌های صنعت اسباب‌بازی ایران در حال حاضر و در آینده فرهنگ‌محور بودن آن‌هاست. ما یک کشور فرهنگی هستیم. پیوست فرهنگی و آن چیزی که باعث می‌شود عملاً با تولید محصول خود به‌دنبال هدف والاتری باشیم در بین تمام تولیدکنندگان شایع است. به همین دلیل زمانی که تولیدکننده‌ای وارد عرصه تولید و یا حتی کپی‌برداری از یک بازی خارجی می‌شود سعی او بر این است که محصول خود را بر اساس یک هدفمندی انتخاب کند. اینکه بازی تولید شده او دارای یک پیوست فرهنگی با اتصال به زندگی مردم وکودکان باشد. خوشبختانه فرهنگ ایرانی آن‌قدر قوی است که اگر زمانی نیز به آن توجه نکنیم اجباری ضمنی احساس می‌شود که ناخودآگاه به آن بله گفته می‌شود و به نوعی آن‌ها را وارد دنیای بازی‌ها و سرگرمی‌ها می‌کنیم. زمانی که به بازی‌های رومیزی دنیا نگاه می‌کنیم متوجه می‌شویم که تا چه اندازه فرهنگ شرقی از جمله داستان‌ها، افسانه‌ها و قصه‌های شرقی در آن جاری و ساری است. بنابراین تولیدکنندگان اسباب‌بازی امروزی با حمایت کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، پس از دوره‌ای تولید، ترجمه و گرته‌برداری، به زودی متوجه می‌شوند که برای دستیابی به یک داستان غنی و پرکشش باید به ادبیات غنی فارسی مراجعه کنند. ما بسیاری از تولیدکنندگان ایرانی را سراغ داریم که با اصرار از برندهای خارجی کپی می‌کردند و  اصرار داشتند که انگلیسی بنویسند هرچند به زعم خود مشتری‌هایشان را از دست بدهند. به مرور به‌صورت کاملاً خیزشی و بدون اینکه کسی با آن‌ها صحبتی کرده باشد و یا حتی حمایتی در این زمینه شده باشند امروز محصولاتی تماماً فارسی تولید می‌کنند. جالب است حتی زمانی که وارد یک جشنواره خارجی می‌شوند و می‌فهمند که کپی‌ کردن از تولیدات خارجی، مطاعی نیست که بتوانند در آن جشنواره عرضه کنند سریع به ریشه‌ها برمی‌گردند.   
توصیه شما در خصوص ترغیب و تشویق کودکان به انجام بازی چیست؟
به‌راستی باید باور کنیم که کودکان برای بازی کردن نیازی به تشویق ندارند. بازی خود بهترین هدیه و پاداش است. شاید فقط کار ما این باشد که فرصت را فراهم کنیم و عرصه را در اختیار کودکان قرار دهیم. البته کودکان نیازمند این هستند که راهنمایی شوند و شاید شیوه بازی‌های جالب، محلی و سنتی را بیاموزند. در گذشته همیشه یک بزرگ‌تر در محله‌ها بود که وظیفه این انتقال را عهده‌دار بود. او به بچه‌ها یاد می‌داد چگونه هفت‌سنگ یا گرگم به هوا بازی کنند. امروز کودکان اغلب از چنین نعمتی محروم هستند. شاید معلمان، مربیان و رسانه‌ها بتوانند این وظیفه را برعهده بگیرند. 
ارسال دیدگاه
ضمیمه
ضمیمه