
مستند
آذرآبادگان
ژوزف استالین پس از جنگ جهانی دوم، با تشکیل فرقه دموکرات آذربایجان، بنای تجزیه تکهای از ایران را گذاشت. انجام این کار توسط استالین، به طمع نفت شمال بود که از قول و قرار قبلی، مبنی بر تخلیه ایران بعد از شکست آلمان هیتلری، پا پس کشید و برای داشتههای همسایه جنوبی، دندان تیز کرد. از بحران ملی 1325-1326 ایران که بیشتر آن را بهعنوان غائله آذربایجان میشناسند، پیش از این هم منابع و مستندهایی دیدهایم اما «آذرآبادگان»، ساخته حامد کلجهای، کار دیگری است. این یک فیلمجستار شایسته تقدیر است که مخاطب علاقهمند به مستند در آن به وضوح بر تأثیر بسزای مسئله پژوهش در فیلم مستند و نقش محوری آن در پرداخت درست، سالم و منصفانه موضوع، صحه میگذارد. آذرآبادگان با چند پرسش اساسی درباره چگونگی و چرایی آنچه در سالهای 1324 تا 1325 در شمال غربی ایران گذشته، یک پرونده قدیمی را بازخوانی میکند. این مستند، سراغ کارشناسان و اهالی تاریخ میرود و تمام تلاشش را میکند تا آرای متفاوت را تألیف کند و از این گزارهها به یک کل به هم پیوسته برسد تا مخاطب، از قِبل مواجهه با آن دستگیرش شود که بر مردم آن دیار چه گذشته، فرقه چطور پا گرفته و چه کسانی باعث و بانی آن بودهاند. مستندساز چون خودش را در مقام مورخ یا پژوهشگر تاریخ ندانسته، بیشتر گوش شنوا و چشم بیناست. نه اینکه منفعل باشد بلکه فعالانه میشنود و میبیند و در ارائه درست مطالب و نظم و چینش آنها نقش دارد. گویی این یک جورچین است که باید به دست او هر تکه در جای درست خود قرار گیرد و این تکهها کامل باشند تا در نهایت مخاطب، بتواند تصمیم بگیرد و قضاوت کند که روایت درست چیست و ماجرا از کجا آب میخورد.
ژوزف استالین پس از جنگ جهانی دوم، با تشکیل فرقه دموکرات آذربایجان، بنای تجزیه تکهای از ایران را گذاشت. انجام این کار توسط استالین، به طمع نفت شمال بود که از قول و قرار قبلی، مبنی بر تخلیه ایران بعد از شکست آلمان هیتلری، پا پس کشید و برای داشتههای همسایه جنوبی، دندان تیز کرد. از بحران ملی 1325-1326 ایران که بیشتر آن را بهعنوان غائله آذربایجان میشناسند، پیش از این هم منابع و مستندهایی دیدهایم اما «آذرآبادگان»، ساخته حامد کلجهای، کار دیگری است. این یک فیلمجستار شایسته تقدیر است که مخاطب علاقهمند به مستند در آن به وضوح بر تأثیر بسزای مسئله پژوهش در فیلم مستند و نقش محوری آن در پرداخت درست، سالم و منصفانه موضوع، صحه میگذارد. آذرآبادگان با چند پرسش اساسی درباره چگونگی و چرایی آنچه در سالهای 1324 تا 1325 در شمال غربی ایران گذشته، یک پرونده قدیمی را بازخوانی میکند. این مستند، سراغ کارشناسان و اهالی تاریخ میرود و تمام تلاشش را میکند تا آرای متفاوت را تألیف کند و از این گزارهها به یک کل به هم پیوسته برسد تا مخاطب، از قِبل مواجهه با آن دستگیرش شود که بر مردم آن دیار چه گذشته، فرقه چطور پا گرفته و چه کسانی باعث و بانی آن بودهاند. مستندساز چون خودش را در مقام مورخ یا پژوهشگر تاریخ ندانسته، بیشتر گوش شنوا و چشم بیناست. نه اینکه منفعل باشد بلکه فعالانه میشنود و میبیند و در ارائه درست مطالب و نظم و چینش آنها نقش دارد. گویی این یک جورچین است که باید به دست او هر تکه در جای درست خود قرار گیرد و این تکهها کامل باشند تا در نهایت مخاطب، بتواند تصمیم بگیرد و قضاوت کند که روایت درست چیست و ماجرا از کجا آب میخورد.
ارسال دیدگاه