
ملال و کسالت، آفت بازنشستگی
برای بیشترین بهره و استفاده از دوران بازنشستگی باید از فرصت آزادی بیشتری که به شما داده شده جهت ساختن یک سبک زندگی ماجراجویانه، مهیج و رضایتبخش استفاده کنید. خبر خوب این است که بعد از بازنشستگی زمان آزاد زیاد و رهایی از اشتغال تماموقت برای انجام فعالیت و کارهای جانبی خواهید داشت. خبر بد هم این است که این زمان آزاد معمولاً منجر به کسل شدن و سر رفتن حوصله شما میشود. در بهترین حالت بازنشستهای که دچار کسلی شده، احساس گمشدگی در زندگی دارد و در بدترین حالت دچار مشکلات و کشمکشهای عاطفی مانند پرخوری، خواب زیاد و افسردگی میشود. بیشتر افرادی که در انتظار بازنشستگی هستند احساس میکنند وقتی بازنشسته شوند کارهای زیادی وجود دارد که آنها را سرگرم نگه دارد. با این حال تغییر ناگهانی از اشتغال به بازنشستگی میتواند رعبآور باشد. خیلی از افراد بعد از بازنشستهشدن متوجه میشوند آنطور که قبلاً پیشبینی میکردند کار زیادی برای انجامدادن و مشغول ساختن آنها وجود ندارد. ممکن است عجیب به نظر بیاید، اما عدم توانایی افراد برای غلبه بر ملالت، خستگی و کسلبودن در دوران بازنشستگی، دلیلی است که خیلی از افراد از بازنشستهشدن فراری هستند و ترجیح میدهند در مشاغل واقعاً بیروح همچنان مشغول باشند. در برخی کشورهای توسعهیافته بسیاری از افراد در مشاغلی کسلکننده کار میکنند، حتی یک فرد سالمند یا یک فرد ثروتمند هم فکر میکند که هر روز باید به شرکت یا اداره برود و کاری انجام دهد. نه به این دلیل که این کار را دوست دارد بلکه به این دلیل که نمیتواند به انجام کار دیگری فکر کند. مطالعات نشان میدهد که یکچهارم بازنشستگان خوشحال نیستند؛ زیرا آنها ترجیح میدهند کار کنند. تقریباً یکسوم بازنشستگان بعد از رسیدن به بازنشستگی به کار بازمیگردند و اغلب آنها در همان سال نخست این اقدام را انجام میدهند. افرادی که قدر این آزادی به دست آمده حاصل از فراغت از اشتغال را میدانند و میتوانند آن را مدیریت کنند بهندرت دچار یأس شده و اغلب خوشحال خواهند بود. «ظرفیت و گنجایش رشد» و «توانایی انتخاب» دو مورد ضروری برای مدیریت آزادی در دوران بازنشستگی است. متأسفانه بیشتر بازنشستگان حتی آنهایی که تحصیلکرده و باهوش هستند توانایی این مدیریت را ندارند. در حالی که روش درست این است که در چنین دورانی باید زندگی صرف اقدامات خوبی شود که به خارج شدن از کسالت کمک میکند. اقداماتی مانند گشتوگذار در اینترنت، مطالعه، سفر رفتن، کوهنوردی، استفاده از وسایل سرگرمکننده، سپری کردن زمان با نوهها و فرزندان، یادگیری یک کار هنری مانند موسیقی، خطاطی و کارهایی از این قبیل. آنچه مهم است باور به این قضیه است که بازنشستگی میتواند لذتبخش یا جالب باشد و قرار نیست این دوره زندگی به ملالت بگذرد. برای داشتن زندگی شاد ابتدا باید یاد گرفت که چطور ملالت را قربانی کرد که البته این کار سادهای نیست. پس بهتر است به جای اینکه بازنشستگی را به عنوان یک مرحله تحمیلی و اجباری در زندگیتان بنگرید، آن را به یک تجربه مثبت و خوب تبدیل کنید. فراموش نکنید که ملالت و بیاحساسی نسبت به زندگی ریشه بسیاری از پریشانیها و ناراحتیهای روحی در دوران بازنشستگی است. به یاد داشته باشید که توجه به سلامت روح و روان در این دوره زندگی به اندازه سلامت و توان جسمی و فیزیکی حائزاهمیت است. برای اینکه دوران بازنشستگی خوبی داشته باشید باید برای خودتان آرزو و رؤیا داشته باشید و برای رسیدن به آن در کنار استراحت و رسیدگی به سلامت جسمی، هر روز اقدامات کوچک و قدمهای کوتاهی بردارید تا زندگی برایتان برگهای خوشحالکنندهای رو کند و روزگارتان به سمت شادی بیشتر و ملال کمتر حرکت کند.
ارسال دیدگاه