حملات هوایی و خلوتی شهر، هزاران کارگر بی‌قرارداد را از بازار کار حذف کرد

سایه ‏جنگ بر بازار غیررسمی

حملات هوایی و خلوتی شهر، هزاران کارگر بی‌قرارداد را از بازار کار حذف کرد

نازنین رزاقی‌مهر روزنامه نگار

زیبا، دختر جوانی از طبقه پایین تهران، ماه‌ها با پخت غذای خانگی و فروش آن از طریق اینستاگرام، روزگار خود و مادر بیمارش را می‌گذراند. صبح‌ها خورش و کتلت آماده می‌کرد، ظهرها بسته‌بندی و عصر هم با کمک پیک‌های اینترنتی سفارش‌ها را به خانه‌های مرکز شهر می‌فرستاد. اما روزی که آژیرها برای نخستین‌بار در آسمان تهران پیچید، همه چیز متوقف شد: اینترنت رفت، پیک‌ها ناپدید شدند و کسب‌وکار کوچک او در یک روز دود شد و به هوا رفت. زیبا تنها نیست. مردی به نام سهراب که سال‌ها با چرخ‌دستی در چهارراه ولی‌عصر فال و آدامس می‌فروخت، از نخستین شب بمباران دیگر دیده نشد. او ناپدید شد، نه به‌دلیل مرگ، که به‌دلیل نبود مشتری و خالی‌شدن شهر. جنگ برای این دو نفر، نه تعدیل بود؛ نه اخراج. شغل‌شان فقط... ناپدید شد.

 حذف بی‌سروصدای مشاغل
در روزهایی که دولت از بازسازی سخن می‌گوید و رسانه‌ها از آرامش نسبی، بخش بزرگی از نیروی کار ایران همچنان زیر آوار بحران دفن شده است. کارگران روزمزد، زنان سرپرست خانوار، پیک‌های آنلاین، دست‌فروشان و تولیدکنندگان خانگی، نه حقوق معوقه دارند، نه بیمه بیکاری، نه نامه رسمی برای خاتمه همکاری. آنان فقط حذف شدند.
پژوهشی از اندیشکده بروکینگز در ۲۰۱۹ هشدار داد که جنگ‌ها، اقتصاد غیررسمی را بیش از اقتصاد رسمی می‌بلعند، زیرا این اقتصاد نه پشتیبان قانونی دارد، نه شبکه حمایتی. حالا این هشدار در ایران تبدیل به واقعیت شده است. خاموش‌ترین کارگران، خاموش‌ترین قربانیانند.

 ستون نامرئی اقتصاد ایران
طبق برآوردها، حدود ۶۰ درصد بازار کار ایران را نیروی کار غیررسمی تشکیل می‌دهد. این یعنی میلیون‌ها نفر در شغل‌هایی مشغولند که هیچ پشتوانه قانونی ندارند: دستفروشی، کارگری روزمزدی، خدمات خانگی، پیک موتوری، مشاغل خانگی و... آن‌ها در حاشیه ایستاده‌اند، اما ستون فقرات اقتصاد محسوب می‌شوند. بر اساس گزارشی از اتاق بازرگانی تهران، حتی در بخش‌هایی چون صنعت و کشاورزی، بخش عمده‌ای از فعالیت‌ها با نیروی کار غیررسمی می‌چرخد؛ کارگاه‌هایی که حساب بانکی ندارند، مالیات نمی‌پردازند، قوانین کار را رعایت نمی‌کنند و در سایه‌ی اقتصاد رسمی نفس می‌کشند.
اما همین اقتصاد سایه، با اولین ضربه جنگ، فرو می‌پاشد و این فروپاشی نه با نامه، که با سکوت اتفاق می‌افتد.

 صدای بی‌پناهی در خیابان
در میدان تجریش، «مریم» که بساط فروش لوازم آشپزخانه دارد، می‌گوید: «دو هفته بازار سوت‌وکور بود، الانم کسی نمی‌خره. کرایه مغازه عقب افتاده.» در چهارراه جمهوری، «ناصر» که عروسک می‌فروشد، می‌گوید: «پلیس که بیاد، ما اولین قربانی هستیم. حتی اسمی نداریم که بشه ازمون دفاع کرد.» این روایت‌ها تصویر روشنی از شکنندگی درآمد غیررسمی به دست می‌دهد. نه قرارداد کاری‌ای در کار است، نه هیچ حمایتی؛ تنها چیزی که باقی مانده، اضطراب روزانه و آینده‌ای نامطمئن است.
در پروژه‌های ساختمانی هم وضع بهتر از این نیست. حسن، کارگر روزمزد، می‌گوید: «کاری نیست. رسمی‌ها هنوز حقوق می‌گیرن، ولی ما اگه یه روز کار نکنیم، همون یه روز هم گرسنه‌ایم.» نرگس، زن خانه‌داری که گاه‌به‌گاه در تولیدی پوشاک مشغول بود، روایت می‌کند: «کارگاه تعطیل شد، هیچ‌کس حتی نگفت خداحافظ. نه بیمه، نه حقوق.»

 میراث جنگ‌های نابرابر
مطالعه‌ای در ۲۰۲۲ که اثرات ۴۰۰ جنگ از قرن نوزدهم تاکنون را بررسی کرده، نشان می‌دهد کشورهایی که جنگ را باخته‌اند یا از ابتدا آغازگر نبوده‌اند، افت درآمد سرانه بیشتری را تجربه کرده‌اند. حتی اگر رشد اقتصادی بازیابی شود، سرمایه انسانی و فیزیکی از دست‌رفته برای دهه‌ها آسیب می‌بیند. در جنگ اخیر نیز زیرساخت‌های ارتباطی، مراکز مسکونی و محل‌های اشتغال هزاران نفر آسیب دید. این یعنی نه‌فقط افت درآمد لحظه‌ای، بلکه از‌دست‌رفتن مسیر معیشت آینده.

 تله فقر و فرسودگی
قطع درآمدها تنها یک پیامد آنی ندارد؛ زنجیره‌ای از تبعات به دنبال می‌آورد: کوچک شدن سفره خانواده، ترک تحصیل کودکان، فروش دارایی‌های کوچک برای گذران زندگی، مهاجرت اجباری، تنش روانی، افسردگی، بی‌خوابی و...
سمیه توحیدلو، جامعه‌شناس اقتصادی، می‌گوید: «از دست‌رفتن زیرساخت‌ها فقط یک خسارت عینی نیست. این موضوع بودجه کشور را جابه‌جا می‌کند. منابعی که باید صرف تولید یا توسعه شود، حالا باید صرف بازسازی پل، بیمارستان یا خانه‌های ویران شود و این یعنی رکود، کندشدن رشد اقتصادی و عمق یافتن فقر.»

 دولت و وظیفه بازسازی
پس از اعلام آتش‌بس، انجمن مدیریت کسب‌وکار ایران بیانیه‌ای منتشر کرد و خواستار اقدام فوری دولت چهاردهم برای حمایت از کسب‌وکارهای آسیب‌دیده شد. در این بیانیه به مواردی مانند پرداخت سریع خسارت، تنفس مالیاتی و بانکی، ارائه تسهیلات ویژه به بنگاه‌های کوچک، حمایت از مشاغل استیجاری و بازسازی زیرساخت‌های ارتباطی اشاره شده است.
با این حال، هنوز هیچ گزارش رسمی از حجم دقیق خسارات یا برنامه جبرانی دولت منتشر نشده است. فعالان اقتصادی هشدار می‌دهند تعلل در این زمینه، می‌تواند هزاران کسب‌وکار کوچک را به تعطیلی بکشاند و نیروی کار غیررسمی را برای همیشه از چرخه اقتصاد حذف کند.

 مسیر آینده چگونه خواهد بود؟
بازیابی اقتصاد غیررسمی، اگر بخواهد اتفاق افتد، نیازمند اقدامی فراتر از جبران خسارات است. باید سازوکارهایی طراحی شود که این نیروی کار آسیب دیده را وارد نظام حمایت رسمی کند: ثبت‌نام ساده‌تر، بیمه پایه، آموزش مهارت و دسترسی به اعتبارات خرد؛ در غیر این‌صورت، با هر بحران آینده، همان گروهی که همیشه حذف می‌شوند، بار دیگر قربانی خواهند شد و آنچه از آن‌ها باقی خواهد ماند، نه در آمارهای رسمی ثبت می‌شود، نه در خاطره جمعی.
ارسال دیدگاه