پویایی جمعیت گرفتار مثلث نابرابری

پویایی جمعیت گرفتار مثلث نابرابری


در ایران امروز، اقتصاد، اشتغال و مهاجرت سه ضلع اصلی مثلثی هستند که پویایی جمعیتی کشور را شکل می‌دهد. تحلیل روندهای مهاجرت داخلی و تغییرات جمعیتی بدون در نظر گرفتن شرایط اقتصادی مناطق مختلف و دسترسی به فرصت‌های شغلی، تصویری ناقص از واقعیت به دست می‌دهد. 
هر روز، صدها جوان از روستاها و شهرهای کوچک راهی کلانشهرهایی چون تهران، مشهد یا شیراز می‌شوند، با امید به آینده‌ای بهتر که در ذهنشان با شغل، درآمد پایدار و امکان پیشرفت گره خورده است.
پایگاه‌های آماری و داشبوردهای تحلیلی جمعیتی که در برخی مراکز تخصصی توسعه یافته‌اند، تصویری روشن از رابطه مستقیم میان شاخص‌های اقتصادی و جریان مهاجرتی در ایران ارائه می‌دهند. این داده‌ها نشان می‌دهد مناطقی که دارای زیرساخت‌های مطلوب، فرصت‌های شغلی پایدار و سطح زندگی مناسب هستند، بیشترین جذب مهاجر را دارند.
 این در حالی است که تمرکز نامتوازن منابع در این مناطق، پیامدهایی چون رشد حاشیه‌نشینی، افزایش مشاغل غیررسمی و فشار بر خدمات عمومی را به همراه دارد. در کنار این، نابرابری در توزیع منابع و امکانات، باعث تشدید شکاف‌های اجتماعی و جغرافیایی در کشور شده است.
در نقطه مقابل، مناطقی مانند ایلام، کهگیلویه و بویراحمد، سیستان و بلوچستان و برخی نقاط کردستان با نرخ بالای بیکاری و نبود چشم‌انداز اقتصادی، دچار مهاجرت منفی شده‌اند. خروج پیوسته جمعیت جوان و فعال از این مناطق، به تدریج توان تولید، پویایی اجتماعی و ظرفیت توسعه آن‌ها را تضعیف می‌کند.  به‌ویژه آن‌که مهاجران اغلب در سنین باروری و اشتغال قرار دارند و نبود آنان، نه‌تنها کاهش نیروی کار را در پی دارد، بلکه با پدیده پیری زودرس جمعیت و کاهش نرخ رشد جمعیت نیز همراه می‌شود. 
در بسیاری موارد، مهاجران ارتباط خود را با زادگاهشان از دست می‌دهند که نتیجه‌اش تضعیف پیوندهای اجتماعی، بی‌اعتمادی به فرایندهای محلی و دشواری اجرای طرح‌های توسعه‌ای است.
در چنین شرایطی، توسعه متوازن منطقه‌ای تنها راهکار بلندمدت برای حفظ پویایی جمعیتی کشور است. افزایش سطح رفاه عمومی در مناطق کم‌برخوردار، از طریق ارتقای زیرساخت‌ها، ایجاد مشاغل بومی، توسعه خدمات آموزشی و درمانی و تقویت امنیت اقتصادی، می‌تواند انگیزه مهاجرت را کاهش دهد. 
تجربه کشورهایی که در مهار مهاجرت‌های داخلی موفق بوده‌اند نشان می‌دهد رشد صنایع کوچک و متوسط، سرمایه‌گذاری در مزیت‌های بومی و ایجاد مسیرهای شغلی پایدار برای جوانان، نتایج ملموس‌تری از سیاست‌های تمرکزگرایانه دارد.
با این حال، مقابله با روندهای نابرابر مهاجرت، تنها در گرو بازداشتن افراد از رفتن نیست؛ بلکه باید شرایط بازگشت را نیز فراهم کرد. سیاست‌های مهاجرت معکوس، که هدفشان بازگرداندن سرمایه انسانی و اقتصادی به مناطق مبدأ است، می‌توانند اثرگذار باشند، به شرط آن‌که با تضمین‌های مالی، زیرساخت‌های کافی و فرصت‌های برابر همراه شوند. 
ایران در مواجهه با چالش‌های چندلایه‌ای مانند کاهش رشد جمعیت، افزایش بیکاری و تمرکز جمعیت در چند کلانشهر، نیازمند نگاهی جامع‌نگر و داده‌محور به رابطه اقتصاد، مهاجرت و جمعیت است؛ رابطه‌ای که اختلال در هر یک از ابعاد آن، می‌تواند بر دیگری تأثیری تعیین‌کننده بگذارد.
ارسال دیدگاه
ضمیمه
ضمیمه