
این نسل با ایموجی فکر میکند
سمیرا مرادی روزنامه نگار
نسل (Z) در میانه انقلابی زبانی ایستاده که نهتنها واژگان بلکه بنیانهای ارتباط انسانی را زیر و رو کرده است. این نسل که در جهانی آکنده از رسانههای اجتماعی و فناوری دیجیتال متولد شده، به زبانی سخن میگوید که برای پیشینیانش ناآشناست؛ زبانی از ایموجیها، گیفها و اختصارات که سرعت را به عمق ترجیح میدهد. این شکاف گفتمانی، فراتر از یک ویژگی جوانی، نشانه تحولی عمیق است که پرسشهایی اساسی را پیش میکشد: آیا این گسست زبانی حافظه تاریخی ما را به نابودی میکشاند یا میتواند زبانی مشترک برای عصر دیجیتال خلق کند؟ برای کندوکاو این موضوع، با رضا کیمیایی، دکترای علوم ارتباطات و پژوهشگر رسانه، به گفتوگو نشستیم. دیدگاههای او، ریشههای این تحول و پیامدهای آن را برای میراث جمعی ما روشن میکند.
کیمیایی معتقد است که شکاف زبانی میان نسل (Z) و نسلهای پیشین، پدیدهای تازه نیست بلکه با سرعتی بیسابقه رخ داده است. او میگوید: «در طول تاریخ، هر نسل با گذر زمان زبان را بازسازی کرده است.» گفتار پدران و فرزندان همیشه متفاوت بوده، حتی بدون تأثیر فناوری. به گفته او، بدون فناوری، این تغییرات شاید ۱۵ تا ۲۰ درصد از تحولات زبانی را شامل میشد؛ تغییری تدریجی که ریشه در دگرگونیهای فرهنگی و اجتماعی داشت. اما ظهور ارتباطات دیجیتال-گوشیهای هوشمند، شبکههای اجتماعی، پیامرسانها- این روند را به شدت تسریع کرده است. کیمیایی توضیح میدهد: «فناوری مانند کاتالیزور عمل میکند و سرعت و گستره تغییرات زبانی را افزایش میدهد.» رسانههای جمعی و پلتفرمهای دیجیتال، نسلها را در لحظه به هم متصل میکنند، اما واژگان و شیوههای بیان جدیدی را نیز معرفی میکنند که از گفتار سنتی پیشی میگیرند. نتیجه، نسلی است که به زبانی مسلط است که برای والدینشان غریب مینماید، زبانی ریشهدار در فوریت تعاملات آنلاین.
فناوری و تحول زبان
پیامدهای این شکاف فراتر از گفتوگوهای روزمره است و به چگونگی حفظ تاریخ جوامع ضربه میزند. کیمیایی صریح است: «وقتی نسل (Z) با ایموجیها و اصطلاحات بیگانه ارتباط برقرار میکند، فاصله با فرهنگ ما عظیم است.»
او به یاد میآورد که در نوجوانیاش، جوانان از شعر، ضربالمثل و ارجاعات تاریخی برای ابراز هویتشان استفاده میکردند. مطالعه ارزش بود و گذشته گنجی گرانبها. اما امروز، او تأسف میخورد: «احساسات- غم، شادی، نوستالژی- به یک ایموجی تقلیل یافتهاند.» این زبان فشرده، هرچند کارآمد، فاقد عمقی است که برای حفظ سنتهای شفاهی لازم است.
او میگوید: «در جهانی از ایموجیها و اصطلاحات غیربومی، صحبت از تاریخ شفاهی شاید خندهدار باشد.» این نسل، به گفته او، نمیتواند حافظ تاریخ شفاهی باشد، مگر اینکه از ابزارهای خودشان علیه این روند استفاده شود.»
کیمیایی پیشنهاد میدهد: «تولید پادکست، ویدئوکست، انیمیشن و فیلم درباره گذشته میتواند اسنادی برای حفظ فرهنگ و میراث باشد.» این ابزارها میتوانند ارزشها و تاریخ را با زبان فناوری به نسل جدید منتقل کنند. او تأکید میکند که این رویکرد نیازمند خلاقیت است: «باید با همان ابزاری که این نسل را از ما دور کرده، به آنها نزدیک شویم.» پادکستها میتوانند داستانهای گذشته را با فرمتی مدرن روایت کنند و فیلمها و سریالهای تاریخی میتوانند تصاویر زندهای از میراث فرهنگی ارائه دهند. این استراتژی، به گفته کیمیایی، میتواند شکاف را به پلی برای انتقال دانش تبدیل کند.
شبکههای اجتماعی و گفتمان
نسل (Z)، به گفته کیمیایی، بیش از هر چیز تحت تأثیر شبکههای اجتماعی است. آنها در فضایی دوسویه و چندسویه ارتباط برقرار میکنند که گفتوگو را به پیامهای متنی، گیفها و ایموجیها کاهش داده است. او میگوید: «شبکههای اجتماعی به آنها آموختهاند که چت کردن راحتتر از گفتوگوست.» این نسل خلاصهنویسی را آموخته و احساساتش را با نمادهای دیجیتال بیان میکند.
کیمیایی این را «آفت شبکههای اجتماعی» مینامد و گوشی هوشمند را «فرزند ناخلف ارتباطات» میخواند. اینجاست که شکاف زبانی عمیقتر میشود: والدین نمیتوانند با فرزندانشان گفتوگوی کلامی برقرار کنند، اما همان فرزندان ساعتها با دوستانشان در شبکهها تعامل دارند. کیمیایی تأکید میکند: «برای نسل(Z)، تاریخ شفاهی اهمیتی ندارد. آنها معتقدند همهچیز را میتوان دانلود کرد.» این نسل، که او آن را «فرزند زمانه» و در مسیر «ربات شدن» میبیند، دغدغه تولید محتوای فرهنگی برای آیندگان ندارد.
او میافزاید: «این نسل در لحظه زندگی میکند، نه در گذشته یا آینده.» این دیدگاه، به گفته کیمیایی، ریشه در فرهنگ دیجیتال دارد که فوریت و دسترسی آسان را بر تأمل و ماندگاری ترجیح میدهد. با این حال، او معتقد است که ویژگیهای این نسل- مانند آزادی بیان و رقابتپذیری - میتواند برای بازتعریف تاریخ شفاهی به کار گرفته شود، به شرطی که ابزارهای مناسب به کار روند.
وظیفه حفظ میراث گذشته
کیمیایی معتقد است نمیتوان برای انتقال میراث فرهنگی به نسل (Z) یا نسل آلفا تکیه کرد. او میگوید: «دغدغه آنها چیز دیگری است. دوست صمیمیشان رباتی است که فیلم و موسیقی دانلود میکند و حتی سؤالات کنکور را حدس میزند.» زبان این نسل، زبان فناوری است و شکاف زبانی دغدغهای نیست که آنها به آن اهمیت دهند. این وظیفه، به گفته او، بر دوش نسلهای پیشین است- «نسل سوخته و فراموششده» که هنوز به میراث فرهنگی اهمیت میدهند.
کیمیایی پیشنهاد می دهد: «باید برنامههایی به زبان نسل جدید نوشته شود که فرهنگ، شعر، سینما و تئاتر را حفظ کند.» مصاحبه با بزرگان فرهنگی، تولید محتوای جذاب برای نسل (Z)، و استفاده از نظریههای جدید ارتباطی، راههایی برای زنده نگهداشتن گذشته با ابزارهای مدرن است. او تأکید میکند: «هیچ پیشرفتی بدون حفظ اصالت ارزش ندارد.» به گفته او، این کار نیازمند بازتعریف ارزشهاست: «باید مصاحبه با چهرههای فرهنگی و علمی را به یک ارزش تبدیل کنیم.» او همچنین بر اهمیت استفاده از فناوریهای نوین تأکید دارد، از هوش مصنوعی برای تولید محتوا گرفته تا پلتفرمهای استریمینگ برای انتشار آن. این رویکرد، به گفته کیمیایی، میتواند گذشته را در قالبی امروزی به نسلهای جدید معرفی کند.
جسارت نسل جدید
کیمیایی تفاوتهای میان نسل (Z) و نسلهای پیشین را چنان عمیق می داند که گویی این نسل از سیارهای دیگر آمده است. او میگوید: «نسل ما اهل صبر، ساختن و سوختن بود. اما نسل (Z) اهل عصیان و فریاد است.» این نسل جسارت و شجاعتی دارد که نسلهای پیشین فاقد آن بودند. آنها جنبشهای اجتماعی نوینی مانند حقوق زنان، محیطزیست و آزادی را دنبال میکنند- کارهایی که «نسل ترسوی ما» نتوانست انجام دهد. این شکاف نهتنها زبانی، بلکه محتوایی، جسارتی و اعتراضی است. نسل (Z)، به گفته کیمیایی، با زبان و رویکردی متفاوت، جهانی را میسازد که هم تهدیدی برای میراث گذشته است و هم فرصتی برای بازتعریف آن. او میافزاید: «این نسل میتواند با همان جسارت، تاریخ را بازنویسی کند، اما نه به شیوه ما.» او معتقد است که اگر بتوانیم این انرژی را هدایت کنیم، نسل (Z) میتواند نهتنها حافظ میراث، بلکه خالق روایتهای جدیدی باشد که با جهان مدرن همخوانی دارد.
کیمیایی معتقد است که شکاف زبانی میان نسل (Z) و نسلهای پیشین، پدیدهای تازه نیست بلکه با سرعتی بیسابقه رخ داده است. او میگوید: «در طول تاریخ، هر نسل با گذر زمان زبان را بازسازی کرده است.» گفتار پدران و فرزندان همیشه متفاوت بوده، حتی بدون تأثیر فناوری. به گفته او، بدون فناوری، این تغییرات شاید ۱۵ تا ۲۰ درصد از تحولات زبانی را شامل میشد؛ تغییری تدریجی که ریشه در دگرگونیهای فرهنگی و اجتماعی داشت. اما ظهور ارتباطات دیجیتال-گوشیهای هوشمند، شبکههای اجتماعی، پیامرسانها- این روند را به شدت تسریع کرده است. کیمیایی توضیح میدهد: «فناوری مانند کاتالیزور عمل میکند و سرعت و گستره تغییرات زبانی را افزایش میدهد.» رسانههای جمعی و پلتفرمهای دیجیتال، نسلها را در لحظه به هم متصل میکنند، اما واژگان و شیوههای بیان جدیدی را نیز معرفی میکنند که از گفتار سنتی پیشی میگیرند. نتیجه، نسلی است که به زبانی مسلط است که برای والدینشان غریب مینماید، زبانی ریشهدار در فوریت تعاملات آنلاین.
فناوری و تحول زبان
پیامدهای این شکاف فراتر از گفتوگوهای روزمره است و به چگونگی حفظ تاریخ جوامع ضربه میزند. کیمیایی صریح است: «وقتی نسل (Z) با ایموجیها و اصطلاحات بیگانه ارتباط برقرار میکند، فاصله با فرهنگ ما عظیم است.»
او به یاد میآورد که در نوجوانیاش، جوانان از شعر، ضربالمثل و ارجاعات تاریخی برای ابراز هویتشان استفاده میکردند. مطالعه ارزش بود و گذشته گنجی گرانبها. اما امروز، او تأسف میخورد: «احساسات- غم، شادی، نوستالژی- به یک ایموجی تقلیل یافتهاند.» این زبان فشرده، هرچند کارآمد، فاقد عمقی است که برای حفظ سنتهای شفاهی لازم است.
او میگوید: «در جهانی از ایموجیها و اصطلاحات غیربومی، صحبت از تاریخ شفاهی شاید خندهدار باشد.» این نسل، به گفته او، نمیتواند حافظ تاریخ شفاهی باشد، مگر اینکه از ابزارهای خودشان علیه این روند استفاده شود.»
کیمیایی پیشنهاد میدهد: «تولید پادکست، ویدئوکست، انیمیشن و فیلم درباره گذشته میتواند اسنادی برای حفظ فرهنگ و میراث باشد.» این ابزارها میتوانند ارزشها و تاریخ را با زبان فناوری به نسل جدید منتقل کنند. او تأکید میکند که این رویکرد نیازمند خلاقیت است: «باید با همان ابزاری که این نسل را از ما دور کرده، به آنها نزدیک شویم.» پادکستها میتوانند داستانهای گذشته را با فرمتی مدرن روایت کنند و فیلمها و سریالهای تاریخی میتوانند تصاویر زندهای از میراث فرهنگی ارائه دهند. این استراتژی، به گفته کیمیایی، میتواند شکاف را به پلی برای انتقال دانش تبدیل کند.
شبکههای اجتماعی و گفتمان
نسل (Z)، به گفته کیمیایی، بیش از هر چیز تحت تأثیر شبکههای اجتماعی است. آنها در فضایی دوسویه و چندسویه ارتباط برقرار میکنند که گفتوگو را به پیامهای متنی، گیفها و ایموجیها کاهش داده است. او میگوید: «شبکههای اجتماعی به آنها آموختهاند که چت کردن راحتتر از گفتوگوست.» این نسل خلاصهنویسی را آموخته و احساساتش را با نمادهای دیجیتال بیان میکند.
کیمیایی این را «آفت شبکههای اجتماعی» مینامد و گوشی هوشمند را «فرزند ناخلف ارتباطات» میخواند. اینجاست که شکاف زبانی عمیقتر میشود: والدین نمیتوانند با فرزندانشان گفتوگوی کلامی برقرار کنند، اما همان فرزندان ساعتها با دوستانشان در شبکهها تعامل دارند. کیمیایی تأکید میکند: «برای نسل(Z)، تاریخ شفاهی اهمیتی ندارد. آنها معتقدند همهچیز را میتوان دانلود کرد.» این نسل، که او آن را «فرزند زمانه» و در مسیر «ربات شدن» میبیند، دغدغه تولید محتوای فرهنگی برای آیندگان ندارد.
او میافزاید: «این نسل در لحظه زندگی میکند، نه در گذشته یا آینده.» این دیدگاه، به گفته کیمیایی، ریشه در فرهنگ دیجیتال دارد که فوریت و دسترسی آسان را بر تأمل و ماندگاری ترجیح میدهد. با این حال، او معتقد است که ویژگیهای این نسل- مانند آزادی بیان و رقابتپذیری - میتواند برای بازتعریف تاریخ شفاهی به کار گرفته شود، به شرطی که ابزارهای مناسب به کار روند.
وظیفه حفظ میراث گذشته
کیمیایی معتقد است نمیتوان برای انتقال میراث فرهنگی به نسل (Z) یا نسل آلفا تکیه کرد. او میگوید: «دغدغه آنها چیز دیگری است. دوست صمیمیشان رباتی است که فیلم و موسیقی دانلود میکند و حتی سؤالات کنکور را حدس میزند.» زبان این نسل، زبان فناوری است و شکاف زبانی دغدغهای نیست که آنها به آن اهمیت دهند. این وظیفه، به گفته او، بر دوش نسلهای پیشین است- «نسل سوخته و فراموششده» که هنوز به میراث فرهنگی اهمیت میدهند.
کیمیایی پیشنهاد می دهد: «باید برنامههایی به زبان نسل جدید نوشته شود که فرهنگ، شعر، سینما و تئاتر را حفظ کند.» مصاحبه با بزرگان فرهنگی، تولید محتوای جذاب برای نسل (Z)، و استفاده از نظریههای جدید ارتباطی، راههایی برای زنده نگهداشتن گذشته با ابزارهای مدرن است. او تأکید میکند: «هیچ پیشرفتی بدون حفظ اصالت ارزش ندارد.» به گفته او، این کار نیازمند بازتعریف ارزشهاست: «باید مصاحبه با چهرههای فرهنگی و علمی را به یک ارزش تبدیل کنیم.» او همچنین بر اهمیت استفاده از فناوریهای نوین تأکید دارد، از هوش مصنوعی برای تولید محتوا گرفته تا پلتفرمهای استریمینگ برای انتشار آن. این رویکرد، به گفته کیمیایی، میتواند گذشته را در قالبی امروزی به نسلهای جدید معرفی کند.
جسارت نسل جدید
کیمیایی تفاوتهای میان نسل (Z) و نسلهای پیشین را چنان عمیق می داند که گویی این نسل از سیارهای دیگر آمده است. او میگوید: «نسل ما اهل صبر، ساختن و سوختن بود. اما نسل (Z) اهل عصیان و فریاد است.» این نسل جسارت و شجاعتی دارد که نسلهای پیشین فاقد آن بودند. آنها جنبشهای اجتماعی نوینی مانند حقوق زنان، محیطزیست و آزادی را دنبال میکنند- کارهایی که «نسل ترسوی ما» نتوانست انجام دهد. این شکاف نهتنها زبانی، بلکه محتوایی، جسارتی و اعتراضی است. نسل (Z)، به گفته کیمیایی، با زبان و رویکردی متفاوت، جهانی را میسازد که هم تهدیدی برای میراث گذشته است و هم فرصتی برای بازتعریف آن. او میافزاید: «این نسل میتواند با همان جسارت، تاریخ را بازنویسی کند، اما نه به شیوه ما.» او معتقد است که اگر بتوانیم این انرژی را هدایت کنیم، نسل (Z) میتواند نهتنها حافظ میراث، بلکه خالق روایتهای جدیدی باشد که با جهان مدرن همخوانی دارد.
ارسال دیدگاه