
از تجارت سودآور تا فاجعه زیستمحیطی
اقامتگاههای کپسولی اسپانیا، راهحل مسکن گرانقیمت
در پی بحران مسکن و افزایش هزینههای اجاره در شهرهای بزرگ اسپانیا مانند مادرید، پدیده مسافرخانههای کپسولی بهعنوان راهحلی موقت اما بحثبرانگیز ظهور کرده است. این فضاها که از توکیو الهام گرفته شدهاند، با ارائه خوابگاههای کوچک و فشرده در قالب کپسولهای چوبی، اقامت ارزانتری را برای گردشگران و کارگران موقت فراهم میکنند. اما این جعبههای خواب بیش از آنکه پاسخی به نیاز گردشگران باشند، بازتابی از مشکلات عمیقتر در بازار مسکن هستند. افزایش سودآوری اجارههای کوتاهمدت از طریق پلتفرمهایی مانند Airbnb بسیاری از خانهها را از چرخه اجارههای بلندمدت خارج و دسترسی ساکنان به مسکن مناسب را محدود ساخته است. این روند پرسشهایی جدی را در مورد عدالت اجتماعی و آینده سکونت شهری در اسپانیا برمیانگیزد.
مسافرخانه گالری مادرید در اوایل پاییز افتتاح شد. این یکی از هتلهای توریستی جدید است که در آن اتاقها با کپسولهایی جایگزین شدهاند که مانند یک انبار انسانی، یکی روی دیگری سوارند. تبلیغات این کسبوکارها و همچنین گزارشهای رسانهای که به رشد آنها پرداختهاند، هتلهای کپسولی یادشده را بهعنوان جایگزینی آیندهنگر معرفی میکنند که از مدلهای مشابه در توکیو الهام گرفته شده است؛ یک کلانشهر که در آن هر فوت مربع از فضای زندگی قیمتی است. ظاهراً جامعه هدف این کندوهای انسانی، کولهگردان و دیگر مسافران کمتوقعتر هستند اما واقعیت این است که در میانه بحران جدی مسکن در پایتخت اسپانیا، شاید تنها مسئله زمان بود تا این فضاها تبدیل به اقامتگاه افرادی شوند که قادر به یافتن مسکن مقرونبهصرفه بلندمدت نیستند.
جعبههای چوبی انسانی
نام مسئول هتل پذیرش اِوا است؛ دانشجوی ۲۲ ساله دانشگاه که از پشت میز خدمت به مشتریان کمک میکند. این میز در لابیای قرار دارد که همزمان بهعنوان اتاق غذاخوری و آشپزخانه مهمانان نیز مورد استفاده قرار میگیرد. او بازدیدکنندهای را به داخل راهنمایی میکند و در را به اتاقی با مساحت حدود 487 متر مربع باز میکند که ۳۶ کپسول را در خود جای داده است؛ ۲۴ کپسول یک نفره و ۱۲ عدد دو نفره. در مجموع، ۴۸ نفر در این فضا جا میشوند. میانه بعدازظهر است و فضا ساکت. بهسختی میتوان تشخیص داد که آیا جعبههای چوبی انسانی را در خود جای دادهاند یا نه. با فرارسیدن شب، ساکنان میرسند. برخی پس از یک روز گشتوگذار در شهر و برخی دیگر از سر کار.
یکی از ساکنان گروه دوم لوئیس میراندا، معلم ۵۷ ساله دورههای آموزش حرفهای مدیریت هتلداری است. او تازه از نظارت بر کلاسها در یک مدرسه نزدیک بازگشته و شام خود را در اتاق غذاخوری میخورد؛ غذایی که در ظرفی پلاستیکی در یخچال نگه داشته است. او میگوید تقریباً یک ماه است به اینجا آمده و برای هر شب اقامت ۲۷ دلار میپردازد که صبحانه نیز شامل آن میشود. او یکی از چندین استادی است که از شهرهای دیگر آمدهاند و روزهای کاری خود را اینجا میگذرانند و آخر هفتهها به خانه بازمیگردند. خانه میراندا در شهر کاسرس است، جایی که با همسر و سه فرزندش زندگی میکند. او ادامه میدهد: «یک استاد دیگرِ آموزش حرفهای هم هست که از آلمان میآید و کمی بیشتر از من اینجا ساکن بوده است. همچنین، یک استاد هنرهای زیبای دانشگاه کامپلوتنسه مادرید هم هست که از گالیسیا میآید.
تیِری مکالمه را از میز دیگری میشنود. او میگوید دیپلماتی کنگویی است که در حال گذراندن مقطع دکترا در دانشگاه کارلوس سوم مادرید است. او هزینه اقامت ماهانه را تا اواسط دسامبر پرداخت کرده است. این دانشجوی آفریقایی، سالادی را که خودش برای شام آماده کرده میخورد و اضافه میکند: «دنبال آپارتمان گشتم و متوجه شدم که برای اجاره در مادرید باید بین ۷۳۶ تا ۸۴۲ دلار بپردازم.» این مسافرخانه به او نرخ تخفیفخوردهای داده که ترجیح میدهد آن را فاش نکند.
تیِری میخواهد فقط با نام کوچک خطاب شود چون اقامت در اینجا باعث ناراحتیاش میشود. او پس از جستوجوی ناامیدانه در بازار بیرحم املاک پایتخت، این هتل را پیدا کرد و وقتی رزرو خود را انجام میداد، نمیدانست که در حال اجاره یک کپسول است. او زمانی متوجه شد کپسول اجاره کرده که به محل رسید؛ جایی در محله کارابانچل، منطقهای کارگری میان خیابانهای باریک و ساختمانهای آجری قرمز و سایبانهای سبزرنگ دهه ۱۹۶۰. مسافرخانه گالری، دور از مسیر گردشگری است و بیش از نیم ساعت با مترو از مرکز شهر فاصله دارد.
این مکان در طبقه همکف یک بلوک پر از ساختمانهای آپارتمانی قرار دارد (به گفته ساکنان، این آدرس بیش از ۱۵ سال خالی بوده). تیِری وقتی برای اولین بار وارد آنجا شد، کپسولها را دید و تصمیم گرفت بماند. او در پاسخ به این سؤال که نظرت درباره اینجا چیست میگوید: «خوب است. این روزها نباید انتظار فضاهای بزرگ را داشت.»
۴۵۲ دلار در ماه
مسافرخانههای کپسولی طبق مد روز تزئین شدهاند. بر مبنای مقالات مختلف، این نوع مسافرخانهها در پنج سال گذشته در شهرهای بزرگ اسپانیا مانند مادرید، بارسلونا، بیلبائو و سویل ظاهر شدهاند. این فضاها به سرمایهگذاران املاک اجازه میدهند که در هر فوت مربع، بیشتر از آپارتمانهای معمولی یا اجارههای کوتاهمدت آنلاین (Airbnb) درآمد داشته باشند. کمبودی برای مشتریانی که حاضرند در یک جعبه بخوابند وجود ندارد. برخی مسافرانی کنجکاو و در حال گذران تعطیلات هستند. برخی دیگر تنها برای داشتن یک سقف بالای سرشان یا بهتر بگوییم یک جعبه، آنجا هستند.
طبق گفته خوزه ماریا ازکیاگا، رئیس پیشین کالج معماران مادرید، مشکل اینجاست که قوانین فعلی، استفاده مسکونی از مسافرخانهها را مجاز نمیدانند. مقررات مادرید فقط اقامت موقت را که معمولاً براساس روزها محاسبه میشود برای اقامت مجاز میشمارد. برای اقامتهای بلندمدت، مکانها باید با دستورالعملهای منطقهبندی پایتخت مطابقت داشته باشند؛ قوانینی که حداقل شرایط برای فضای زندگی را مشخص میکنند (یک اتاق نشیمن یا ناهارخوری، آشپزخانه، اتاق خواب و حمام).
او میگوید: «این مقررات تاریخچهای طولانی دارند. در دوره پس از جنگ، قوانینی برای جلوگیری از بازسازی مادرید با خانههای بیکیفیت وجود داشت. با این وجود، مالکان املاک اغلب تسلیم وسوسه اجازه اقامت بلندمدت در کپسولها میشوند. در اینجا هم به صورت غیررسمی، مسافرخانه گالری اقامت ماهانه را با قیمت ۴۵۲ دلار ارائه میدهد.»
در مسافرخانههای کپسولی کار زیادی جز خوابیدن نمیتوان انجام داد. مهمانان به یک کمد شخصی و یک حمام مشترک با هفت دوش دسترسی دارند. در فضای مشترک تلویزیونی وجود ندارد، موسیقی پخش نمیشود. روی دیوارها چند نقاشی هنری مدرن آویخته است، یک نقشه جهان وجود دارد و نورهای نئون آنجا را روشن میکنند. سقف حالتی صنعتی دارد، با تیرهای نمایان، انگار که مالکان نخواستهاند یا نتوانستهاند ظاهر سربازخانهمانند این فضا را پنهان کنند.
میراندا معمولاً بعد از شام تا دیروقت در اتاق غذاخوری میماند. گاهی با دیگر مهمانان گپ میزند. گاهی هم لپتاپش را بیرون میآورد و برگهها را تصحیح میکند. وقتی بیشتر افراد به کپسولهایشان بازگشتهاند، اِوا تقریباً حوالی ساعت ۱۰ شب به خانهاش در حومه مادرید در لگانس برمیگردد و تا ساعت هشت صبح، زمانی که همکارش برای شیفت صبح میآید، کسی در هتل حضور نخواهد داشت. در مواقع خاص، اگر تازهواردی برسد یا مشکلی پیش بیاید، میراندا به آن رسیدگی میکند.
جوانی وارد میشود که طبق دستورالعملهای ورود در تلفن همراهش پیش میرود. او بهوضوح این تجربه را ماجراجویی میبیند. طبق دستوالعمل کدی را که به موبایلش ارسال شده روی صفحه کلید قفل شده میزند و ضمن باز شدن درب جعبه الکترونیکی، کارت پلاستیکی ورود به کپسول خود را برمیدارد. میراندا به او میگوید اگر وسیله اضافهای دارد میتواند آن را در لابی و در صندوقهایی که بیرون تعبیه شده بگذارد.
میراندا میگوید: «کپسولها مناسب همه نیستند. چند روز پیش، یک نفر تحت فشار در جای تنگ قرار گرفت و رفت.» محفظهها ششونیم فوت طول دارند (تقریباً ۲ متر) و کمی بیش از سه فوت عرض و سه فوت ارتفاع. داخل آنها یک تشک، یک پتو، یک آینه و یک پنل نور داخلی وجود دارد که طبق سلیقه کاربر رنگش تغییر میکند: آبی، صورتی، سبز، سفید یا زرد.
داخل کپسول که میشوید، میتوانید در چوبی کشویی را ببندید تا صدای کلیک را بشنوید. برای بیرون آمدن، باید دکمهای را فشار دهید، صدایی الکترونیکی، باز شدن قفل را اعلام میکند. وقتی میراندا به دیگران میگوید در کپسول زندگی میکند، دهانشان باز میماند. او به آنها میگوید: «راستش من راحتم. اینجا راحت و تمیز است.»
منبع: الپائیس
مسافرخانه گالری مادرید در اوایل پاییز افتتاح شد. این یکی از هتلهای توریستی جدید است که در آن اتاقها با کپسولهایی جایگزین شدهاند که مانند یک انبار انسانی، یکی روی دیگری سوارند. تبلیغات این کسبوکارها و همچنین گزارشهای رسانهای که به رشد آنها پرداختهاند، هتلهای کپسولی یادشده را بهعنوان جایگزینی آیندهنگر معرفی میکنند که از مدلهای مشابه در توکیو الهام گرفته شده است؛ یک کلانشهر که در آن هر فوت مربع از فضای زندگی قیمتی است. ظاهراً جامعه هدف این کندوهای انسانی، کولهگردان و دیگر مسافران کمتوقعتر هستند اما واقعیت این است که در میانه بحران جدی مسکن در پایتخت اسپانیا، شاید تنها مسئله زمان بود تا این فضاها تبدیل به اقامتگاه افرادی شوند که قادر به یافتن مسکن مقرونبهصرفه بلندمدت نیستند.
جعبههای چوبی انسانی
نام مسئول هتل پذیرش اِوا است؛ دانشجوی ۲۲ ساله دانشگاه که از پشت میز خدمت به مشتریان کمک میکند. این میز در لابیای قرار دارد که همزمان بهعنوان اتاق غذاخوری و آشپزخانه مهمانان نیز مورد استفاده قرار میگیرد. او بازدیدکنندهای را به داخل راهنمایی میکند و در را به اتاقی با مساحت حدود 487 متر مربع باز میکند که ۳۶ کپسول را در خود جای داده است؛ ۲۴ کپسول یک نفره و ۱۲ عدد دو نفره. در مجموع، ۴۸ نفر در این فضا جا میشوند. میانه بعدازظهر است و فضا ساکت. بهسختی میتوان تشخیص داد که آیا جعبههای چوبی انسانی را در خود جای دادهاند یا نه. با فرارسیدن شب، ساکنان میرسند. برخی پس از یک روز گشتوگذار در شهر و برخی دیگر از سر کار.
یکی از ساکنان گروه دوم لوئیس میراندا، معلم ۵۷ ساله دورههای آموزش حرفهای مدیریت هتلداری است. او تازه از نظارت بر کلاسها در یک مدرسه نزدیک بازگشته و شام خود را در اتاق غذاخوری میخورد؛ غذایی که در ظرفی پلاستیکی در یخچال نگه داشته است. او میگوید تقریباً یک ماه است به اینجا آمده و برای هر شب اقامت ۲۷ دلار میپردازد که صبحانه نیز شامل آن میشود. او یکی از چندین استادی است که از شهرهای دیگر آمدهاند و روزهای کاری خود را اینجا میگذرانند و آخر هفتهها به خانه بازمیگردند. خانه میراندا در شهر کاسرس است، جایی که با همسر و سه فرزندش زندگی میکند. او ادامه میدهد: «یک استاد دیگرِ آموزش حرفهای هم هست که از آلمان میآید و کمی بیشتر از من اینجا ساکن بوده است. همچنین، یک استاد هنرهای زیبای دانشگاه کامپلوتنسه مادرید هم هست که از گالیسیا میآید.
تیِری مکالمه را از میز دیگری میشنود. او میگوید دیپلماتی کنگویی است که در حال گذراندن مقطع دکترا در دانشگاه کارلوس سوم مادرید است. او هزینه اقامت ماهانه را تا اواسط دسامبر پرداخت کرده است. این دانشجوی آفریقایی، سالادی را که خودش برای شام آماده کرده میخورد و اضافه میکند: «دنبال آپارتمان گشتم و متوجه شدم که برای اجاره در مادرید باید بین ۷۳۶ تا ۸۴۲ دلار بپردازم.» این مسافرخانه به او نرخ تخفیفخوردهای داده که ترجیح میدهد آن را فاش نکند.
تیِری میخواهد فقط با نام کوچک خطاب شود چون اقامت در اینجا باعث ناراحتیاش میشود. او پس از جستوجوی ناامیدانه در بازار بیرحم املاک پایتخت، این هتل را پیدا کرد و وقتی رزرو خود را انجام میداد، نمیدانست که در حال اجاره یک کپسول است. او زمانی متوجه شد کپسول اجاره کرده که به محل رسید؛ جایی در محله کارابانچل، منطقهای کارگری میان خیابانهای باریک و ساختمانهای آجری قرمز و سایبانهای سبزرنگ دهه ۱۹۶۰. مسافرخانه گالری، دور از مسیر گردشگری است و بیش از نیم ساعت با مترو از مرکز شهر فاصله دارد.
این مکان در طبقه همکف یک بلوک پر از ساختمانهای آپارتمانی قرار دارد (به گفته ساکنان، این آدرس بیش از ۱۵ سال خالی بوده). تیِری وقتی برای اولین بار وارد آنجا شد، کپسولها را دید و تصمیم گرفت بماند. او در پاسخ به این سؤال که نظرت درباره اینجا چیست میگوید: «خوب است. این روزها نباید انتظار فضاهای بزرگ را داشت.»
۴۵۲ دلار در ماه
مسافرخانههای کپسولی طبق مد روز تزئین شدهاند. بر مبنای مقالات مختلف، این نوع مسافرخانهها در پنج سال گذشته در شهرهای بزرگ اسپانیا مانند مادرید، بارسلونا، بیلبائو و سویل ظاهر شدهاند. این فضاها به سرمایهگذاران املاک اجازه میدهند که در هر فوت مربع، بیشتر از آپارتمانهای معمولی یا اجارههای کوتاهمدت آنلاین (Airbnb) درآمد داشته باشند. کمبودی برای مشتریانی که حاضرند در یک جعبه بخوابند وجود ندارد. برخی مسافرانی کنجکاو و در حال گذران تعطیلات هستند. برخی دیگر تنها برای داشتن یک سقف بالای سرشان یا بهتر بگوییم یک جعبه، آنجا هستند.
طبق گفته خوزه ماریا ازکیاگا، رئیس پیشین کالج معماران مادرید، مشکل اینجاست که قوانین فعلی، استفاده مسکونی از مسافرخانهها را مجاز نمیدانند. مقررات مادرید فقط اقامت موقت را که معمولاً براساس روزها محاسبه میشود برای اقامت مجاز میشمارد. برای اقامتهای بلندمدت، مکانها باید با دستورالعملهای منطقهبندی پایتخت مطابقت داشته باشند؛ قوانینی که حداقل شرایط برای فضای زندگی را مشخص میکنند (یک اتاق نشیمن یا ناهارخوری، آشپزخانه، اتاق خواب و حمام).
او میگوید: «این مقررات تاریخچهای طولانی دارند. در دوره پس از جنگ، قوانینی برای جلوگیری از بازسازی مادرید با خانههای بیکیفیت وجود داشت. با این وجود، مالکان املاک اغلب تسلیم وسوسه اجازه اقامت بلندمدت در کپسولها میشوند. در اینجا هم به صورت غیررسمی، مسافرخانه گالری اقامت ماهانه را با قیمت ۴۵۲ دلار ارائه میدهد.»
در مسافرخانههای کپسولی کار زیادی جز خوابیدن نمیتوان انجام داد. مهمانان به یک کمد شخصی و یک حمام مشترک با هفت دوش دسترسی دارند. در فضای مشترک تلویزیونی وجود ندارد، موسیقی پخش نمیشود. روی دیوارها چند نقاشی هنری مدرن آویخته است، یک نقشه جهان وجود دارد و نورهای نئون آنجا را روشن میکنند. سقف حالتی صنعتی دارد، با تیرهای نمایان، انگار که مالکان نخواستهاند یا نتوانستهاند ظاهر سربازخانهمانند این فضا را پنهان کنند.
میراندا معمولاً بعد از شام تا دیروقت در اتاق غذاخوری میماند. گاهی با دیگر مهمانان گپ میزند. گاهی هم لپتاپش را بیرون میآورد و برگهها را تصحیح میکند. وقتی بیشتر افراد به کپسولهایشان بازگشتهاند، اِوا تقریباً حوالی ساعت ۱۰ شب به خانهاش در حومه مادرید در لگانس برمیگردد و تا ساعت هشت صبح، زمانی که همکارش برای شیفت صبح میآید، کسی در هتل حضور نخواهد داشت. در مواقع خاص، اگر تازهواردی برسد یا مشکلی پیش بیاید، میراندا به آن رسیدگی میکند.
جوانی وارد میشود که طبق دستورالعملهای ورود در تلفن همراهش پیش میرود. او بهوضوح این تجربه را ماجراجویی میبیند. طبق دستوالعمل کدی را که به موبایلش ارسال شده روی صفحه کلید قفل شده میزند و ضمن باز شدن درب جعبه الکترونیکی، کارت پلاستیکی ورود به کپسول خود را برمیدارد. میراندا به او میگوید اگر وسیله اضافهای دارد میتواند آن را در لابی و در صندوقهایی که بیرون تعبیه شده بگذارد.
میراندا میگوید: «کپسولها مناسب همه نیستند. چند روز پیش، یک نفر تحت فشار در جای تنگ قرار گرفت و رفت.» محفظهها ششونیم فوت طول دارند (تقریباً ۲ متر) و کمی بیش از سه فوت عرض و سه فوت ارتفاع. داخل آنها یک تشک، یک پتو، یک آینه و یک پنل نور داخلی وجود دارد که طبق سلیقه کاربر رنگش تغییر میکند: آبی، صورتی، سبز، سفید یا زرد.
داخل کپسول که میشوید، میتوانید در چوبی کشویی را ببندید تا صدای کلیک را بشنوید. برای بیرون آمدن، باید دکمهای را فشار دهید، صدایی الکترونیکی، باز شدن قفل را اعلام میکند. وقتی میراندا به دیگران میگوید در کپسول زندگی میکند، دهانشان باز میماند. او به آنها میگوید: «راستش من راحتم. اینجا راحت و تمیز است.»
منبع: الپائیس
ارسال دیدگاه