
ضرورت تناسب بین افزایش امید به زندگی و سن بازنشستگی
غلامحسین عابدیروش کارشناس حوزه بیمههای اجتماعی
حوزههای مختلف زندگی گروههای اجتماعی بهویژه در ارتباط با سن امید به زندگی و شرایط کار و اشتغال افراد، بهگونهای در دهههای اخیر دستخوش تغییر و تحول شده که ضرورت برقراری تناسب بین افزایش امید به زندگی و سن بازنشستگی را ایجاب میکند.
یکی از موارد تحمیل هزینههای هنگفت به تأمیناجتماعی در دهههای اخیر، رشد انواع تعهدات بلندمدت و کوتاهمدت این سازمان در قبال جامعه تحتپوشش است؛ این مسئله با افزایش سن امید به زندگی و ثبات در حوزه قوانین و مقررات سن بازنشستگی ارتباط مستقیم دارد.
براساس دادههای موجود، سن امید به زندگی در سالهای 1354 تا 1355 به میزان 56 سال برآورد شده بود اما در حال حاضر این شاخص به 76 سال افزایش یافته است. نکته اینجاست که با وجود تغییرات محسوس در حوزه امید به زندگی، همچنان قوانین و مقررات سال 1354 در حوزه سن بازنشستگی تأمیناجتماعی در حال اجراست و مطابق این مجموعه قوانین، برای سن بازنشستگی افراد تصمیمگیری میشود. به واسطه سن 56 ساله امید به زندگی در سالهای اشاره شده، در قالب قوانین بازنشستگی آن دوره، فرد 50 ساله با 30 سال سابقه بیمهای در نهایت شش سال سابقه دریافت مستمری را در کارنامه ثبت میکرد. امروز افراد با 30 سال سابقه بیمهپردازی و سن 50 سال با وجود سن امید به زندگی 76 سال، امکان دریافت مستمری حدود 26 سال برای مردان و 30 سال برای زنان را خواهند داشت.
این موضوع نشان میدهد که میزان تعهدات سازمان تأمیناجتماعی به واسطه همین مسئله چند برابر شده است. در این وضعیت باید توانایی سازمان تأمیناجتماعی برای جبران این مهم در نظر گرفته شود. خروجی شرایط اشارهشده، بیانگر الزام در حوزه سن دریافت تعهدات یا به عبارتی سن بازنشستگی بیمهپردازان بیمههای اجتماعی بهویژه سازمان تأمیناجتماعی است.
موضوع مهم در این زمینه، ضرورت پرداختن جدی به تغییر سن بازنشستگی و کاهش فاصله بین سالهای دریافت تعهدات و سن امید به زندگی در جامعه است. این مهم صرفاً در چارچوب برنامه هفتم توسعه، امکان تحقق ندارد. البته در شرایط بدتر، افراد با بیمهپردازی کمتر از 30 سال نزد سازمان تأمیناجتماعی، مدتزمان بیشتری مستمری و خدمات بازنشستگی دریافت خواهند کرد. بهعنوان نمونه افراد با 20 سال سابقه بیمهپردازی و 60 سال سن تا زمان فوت از این سازمان مستمری دریافت میکنند.
بنابراین اجرایی شدن مصوبه مربوط به افزایش سن بازنشستگی در مسئله ایجاد تناسب بین سن امید به زندگی و دریافت سالهای خدمات مستمری بسیار مؤثر خواهد بود؛ زیرا زمان پرداخت تعهدات کاهش مییابد. با بهبود وضعیت سازمان تأمیناجتماعی در حوزه مذکور، اجرای تعهدات این نهاد در قبال بازنشستگان زودرس نخواهد بود و تأمیناجتماعی در این شرایط امکان پرداخت مستمری با استانداردهای بالاتری را خواهد داشت. اگرچه قرار است از سال 1405 سن بازنشستگی افزایش یابد اما به اعتقاد و باور ما بسیار دیر است. این مهم را تجربیات جهانی حوزه فعالیت بیمههای اجتماعی به ما یادآوری میکند. به نظر میرسد تصمیمسازی در حوزه افزایش سن بازنشستگی نیازمند حضور فعالانه شرکای اجتماعی بیمهگران اجتماعی است. اولویتهای جامعه تحتپوشش صندوقهای بیمهای اهمیت این موضوع را نشان میدهد. با وجود این زمانی که مشارکت و مسئولیتهای اجتماعی ذینفعان سازمانهای بیمهگر مورد کمتوجهی قرار گیرد، احتمال تصمیمات غیرکارشناسی و دور از واقعیت وجود دارد.
اساساً اجرای همه برنامهها در سازمان تأمیناجتماعی باید با تصمیمسازی شرکای اجتماعی باشد و دولتها در این حوزه باید سیاستگذاری کلان را در دستور کار قرار دهند. همینطور افزایش سن بازنشستگی نیز باید منوط به حضور تصمیمساز شرکای اجتماعی حوزه بیمه در اتخاذ تصمیمات این بخش باشد.
مجموعاً اینکه تجربیات جهانی حوزه افزایش سن بازنشستگی، شرایط صندوقهای بیمهای کشور، حجم بالای پوشش بیمهای تأمیناجتماعی و تعهدات بالای این سازمان در قبال مستمریبگیران و فاصله زیاد امید به زندگی و سالهای دریافت خدمات مستمری، ترکیبی از دلایل را جهت انجام تغییرات سن بازنشستگی پیشِروی صندوقهای بیمهای قرار داده است.
یکی از موارد تحمیل هزینههای هنگفت به تأمیناجتماعی در دهههای اخیر، رشد انواع تعهدات بلندمدت و کوتاهمدت این سازمان در قبال جامعه تحتپوشش است؛ این مسئله با افزایش سن امید به زندگی و ثبات در حوزه قوانین و مقررات سن بازنشستگی ارتباط مستقیم دارد.
براساس دادههای موجود، سن امید به زندگی در سالهای 1354 تا 1355 به میزان 56 سال برآورد شده بود اما در حال حاضر این شاخص به 76 سال افزایش یافته است. نکته اینجاست که با وجود تغییرات محسوس در حوزه امید به زندگی، همچنان قوانین و مقررات سال 1354 در حوزه سن بازنشستگی تأمیناجتماعی در حال اجراست و مطابق این مجموعه قوانین، برای سن بازنشستگی افراد تصمیمگیری میشود. به واسطه سن 56 ساله امید به زندگی در سالهای اشاره شده، در قالب قوانین بازنشستگی آن دوره، فرد 50 ساله با 30 سال سابقه بیمهای در نهایت شش سال سابقه دریافت مستمری را در کارنامه ثبت میکرد. امروز افراد با 30 سال سابقه بیمهپردازی و سن 50 سال با وجود سن امید به زندگی 76 سال، امکان دریافت مستمری حدود 26 سال برای مردان و 30 سال برای زنان را خواهند داشت.
این موضوع نشان میدهد که میزان تعهدات سازمان تأمیناجتماعی به واسطه همین مسئله چند برابر شده است. در این وضعیت باید توانایی سازمان تأمیناجتماعی برای جبران این مهم در نظر گرفته شود. خروجی شرایط اشارهشده، بیانگر الزام در حوزه سن دریافت تعهدات یا به عبارتی سن بازنشستگی بیمهپردازان بیمههای اجتماعی بهویژه سازمان تأمیناجتماعی است.
موضوع مهم در این زمینه، ضرورت پرداختن جدی به تغییر سن بازنشستگی و کاهش فاصله بین سالهای دریافت تعهدات و سن امید به زندگی در جامعه است. این مهم صرفاً در چارچوب برنامه هفتم توسعه، امکان تحقق ندارد. البته در شرایط بدتر، افراد با بیمهپردازی کمتر از 30 سال نزد سازمان تأمیناجتماعی، مدتزمان بیشتری مستمری و خدمات بازنشستگی دریافت خواهند کرد. بهعنوان نمونه افراد با 20 سال سابقه بیمهپردازی و 60 سال سن تا زمان فوت از این سازمان مستمری دریافت میکنند.
بنابراین اجرایی شدن مصوبه مربوط به افزایش سن بازنشستگی در مسئله ایجاد تناسب بین سن امید به زندگی و دریافت سالهای خدمات مستمری بسیار مؤثر خواهد بود؛ زیرا زمان پرداخت تعهدات کاهش مییابد. با بهبود وضعیت سازمان تأمیناجتماعی در حوزه مذکور، اجرای تعهدات این نهاد در قبال بازنشستگان زودرس نخواهد بود و تأمیناجتماعی در این شرایط امکان پرداخت مستمری با استانداردهای بالاتری را خواهد داشت. اگرچه قرار است از سال 1405 سن بازنشستگی افزایش یابد اما به اعتقاد و باور ما بسیار دیر است. این مهم را تجربیات جهانی حوزه فعالیت بیمههای اجتماعی به ما یادآوری میکند. به نظر میرسد تصمیمسازی در حوزه افزایش سن بازنشستگی نیازمند حضور فعالانه شرکای اجتماعی بیمهگران اجتماعی است. اولویتهای جامعه تحتپوشش صندوقهای بیمهای اهمیت این موضوع را نشان میدهد. با وجود این زمانی که مشارکت و مسئولیتهای اجتماعی ذینفعان سازمانهای بیمهگر مورد کمتوجهی قرار گیرد، احتمال تصمیمات غیرکارشناسی و دور از واقعیت وجود دارد.
اساساً اجرای همه برنامهها در سازمان تأمیناجتماعی باید با تصمیمسازی شرکای اجتماعی باشد و دولتها در این حوزه باید سیاستگذاری کلان را در دستور کار قرار دهند. همینطور افزایش سن بازنشستگی نیز باید منوط به حضور تصمیمساز شرکای اجتماعی حوزه بیمه در اتخاذ تصمیمات این بخش باشد.
مجموعاً اینکه تجربیات جهانی حوزه افزایش سن بازنشستگی، شرایط صندوقهای بیمهای کشور، حجم بالای پوشش بیمهای تأمیناجتماعی و تعهدات بالای این سازمان در قبال مستمریبگیران و فاصله زیاد امید به زندگی و سالهای دریافت خدمات مستمری، ترکیبی از دلایل را جهت انجام تغییرات سن بازنشستگی پیشِروی صندوقهای بیمهای قرار داده است.
ارسال دیدگاه