عارضه‌ای به نام «اضطراب بهره‌وری»

در گفت‌وگوی آتیه‌نو با یک کارشناس محیط کار بررسی شد

عارضه‌ای به نام «اضطراب بهره‌وری»

اضطراب بهره‌وری چیست؟ 
این اضطراب ناشی از نگرانی در مورد درست انجام ندادن کارها و نرسیدن به نتایج مورد نظر است. افراد از خود توقع دارند که کارهای بزرگ انجام دهند. البته در بسیاری مواقع این اضطراب حالتی کاذب دارد و در واقع لازم نیست فرد نگران چیزی باشد. یعنی در مواقعی فرد وظایف خود را به خوبی انجام می‌دهد و راندمان کاری خوبی هم دارد، اما مدام فکر می‌کند که این کافی نیست و باید کاری کند که بیشتر و بهتر نتیجه بگیرد. در چنین وضعیتی او دچار اضطراب بهره‌وری شده و باید برای برطرف کردن آن راهکارهایی را مورد استفاده قرار دهد؛ چراکه در درازمدت اضطراب فوق باعث ازکارافتادن قوای ذهنی او می‌شود. فرد دیگر نمی‌تواند درست فکر کند و تصمیم بگیرد. ادامه این روند عملکرد او را نیز متأثر می‌کند و بعد از مدتی از انجام کارهای ساده نیز عاجز می‌شود. 
عوامل ایجاد این اضطراب چه چیزهایی هستند؟ 
کمال‌گرایی، توقعات اطرافیان و جامعه، تفکرات غیرواقعی و آرمان‌گرایی، عدم اعتماد به نفس، تبلیغات رسانه‌ای و ترس از شکست ازجمله عواملی هستند که باعث ایجاد چنین استرسی می‌شوند. هرکدام از این عوامل می‌توانند تفکر فرد را آلوده کنند و باعث شوند او احساس موفق نبودن و ناکافی بودن پیدا کند. در حال حاضر تبلیغات رسانه‌ای و داده‌های شبکه‌های اجتماعی بسیار در این امر تأثیرگذار هستند. فرد هر روز و هرشب پیام‌هایی با مضمون بیشتر تلاش کردن، زود پولدار شدن، کسب مهارت‌های بیشتر و... دریافت می‌کند. این پیام‌ها بعد از مدتی چنین تصویری را در ذهن فرد ایجاد می‌کنند که من به اندازه کافی خوب کار نمی‌کنم که پول هنگفتی هم درنمی‌آورم. پس سعی می‌کند به دنبال راه‌هایی برود که او را به نتیجه برساند. در حالی که این رویکرد درستی نیست و اتفاقاً او را از مسیر درست خود منحرف می‌کند. کمال‌گرایی هم در تداوم همین تبلیغات ایجاد می‌شود. سطح رضایت از خود امری است که معیار آن پول و موقعیت اجتماعی و تحصیلی نیست. مسئله دیگر زندگی کردن برای دیگران است. جوامع توسعه‌نیافته بسیار مستعد ایجاد چنین تفکراتی در افراد جامعه هستند. به دلیل نبود توسعه کافی آن‌هایی که موفق نشده‌اند، خلأهای خود را در دیگران جست‌وجو می‌کنند و سعی دارند مثلاً از طریق فرزندان خود سرخوردگی‌ها و حسرت‌های گذشته را جبران کنند. همه این عوامل در ایجاد استرس بهره‌وری مؤثرند و فرد را دچار مشکلات ثانویه می‌کنند. 
محیط کار چقدر در بود و نبود این استرس‌ها نقش دارد؟
محیط کار، بعد از اتمام دوران تحصیل به عنوان خانه دوم افراد شناخته می‌شود؛ چراکه زمان زیادی از زندگی خود را در آنجا می‌گذرانند. بنابراین در ایجاد تمام احوالات فرد اثرگذاری محیط سازمانی مشاهده می‌شود. حال در چنین شرایطی اگر محیط نامطلوب باشد و انتظارات فرد را برآورده نکند، پیوسته تلاش‌های او را از بین می‌برد و اجازه نمی‌دهد بهره‌وری لازم را داشته باشد. ارتباط با همکاران و مدیران از دیگر موارد مهم در محیط کاری است. در بسیاری مواقع، روابط بد باعث می‌شود فرد سرزنش شود و مورد هجمه روانی قرار گیرد. این امر استرس شغلی برای او به بار می‌آورد، به‌طوری که میل دارد از محیط کار خود بگریزد و کمتر در آنجا حضور داشته باشد. موفق نبودن سازمان نیز در ایجاد اضطراب نقش دارد. وقتی سازمان عملکرد مطلوب، سود و بازدهی ندارد، کارکنان مورد بازخواست قرار می‌گیرند که کار خود را به خوبی انجام نداده‌اند و موجب چنین وضعیتی شده‌اند. 
راهکارهای مقابله با این اضطراب چیست؟ 
برای غلبه بر این نگرانی اول باید سطح آن را مشخص کرد. در چنین مواقعی توصیه‌ می‌شود فرد به‌جای تلف کردن وقت از راهنمایی یک مشاور زبده استفاده کند تا سریع‌تر بتواند بر آن فائق آید. اگر اضطراب در مراحل ابتدایی است و هنوز عملکرد فرد را تحت‌تأثیر قرار نداده با استفاده از چند راهکار اصولی می‌توان آن را برطرف کرد و به مسیر عادی زندگی بازگشت. یکی از موارد آگاهی است. همین که فرد در حالت خواب‌آلودگی فکری نباشد و شرح دقیقی از موقعیت خود داشته باشد کفایت می‌کند تا بتواند تشخیص درستی بدهد و مشکل را حل کند. در این مرحله بهتر است از صفحاتی که سخنان بی‌پایه و اساس و توصیه‌های نامطمئن ارائه می‌دهند دوری کند. به جای چنین محتوایی مطالعه عمیق و اصولی کمک می‌کند تا فرد تصویر درستی از خود داشته باشد. مورد دیگر تعیین هدف بر مبنای منابع موجود و سطح توانمندی است. فرد باید با چنین دیدگاهی هدف تعیین کند. میلیاردر شدن در مدت کوتاه و چنین اهداف دور از ذهن سالمی همواره فرد را در موقعیت شکست نگه می‌دارد و اجازه نمی‌دهد از موفقیت‌های کوچک اما حیاتی خود لذت ببرد. هدف‌های واقع‌بینانه در مدت معلوم به دست می‌آیند و کمال‌گرایی را نابود می‌کنند. زمان‌بندی نیز عامل مهمی است که نباید آن را از نظر دور داشت. تکنیک‌های مدیریت زمان اطمینان‌خاطری ایجاد می‌کنند که مطمئن باشیم کارها در زمان درست خود انجام می‌شوند و ما را به نتیجه دلخواه‌مان می‌رسانند. 
یک مورد بسیار مهم این است که بین کار و زندگی شخصی و اهداف هر دو بخش تمایز قائل شویم و بتوانیم آن‌ها را مرزبندی کنیم. دخیل کردن هرکدام از این موارد در دیگری آشفتگی ذهنی ایجاد می‌کند و اجازه نمی‌دهد عملکرد درستی داشته باشیم. وقتی هم خوب عمل نکنیم مضطرب می‌شویم و حس می‌کنیم ناتوان هستیم. در حالی که عوامل مداخله‌گر موجب ناکارآمدی شده‌اند و باید آن‌ها را رفع کرد. 
توصیه دیگر در این زمینه این است که دشمن خود نباشیم. عوامل بسیاری مانند شرایط اقتصادی، خانوادگی، اجتماعی و سیاسی بر ذهنیت و عملکرد ما اثر می‌گذارند. وقتی در یک کشور شرایط تحریم وجود دارد، بدون شک اقتصاد پررونق نیست و نمی‌توان انتظار داشت که کارها آن‌طور که ما می‌خواهیم پیش برود. در چنین شرایطی باید صبور بود و با آرام نگه داشتن محیط درونی و بیرونی خود، راه رسیدن به هدف را هموار کرد. 
اگر هنگامی که فرد در شرایط اضطراب قرار دارد شکستی اتفاق افتاد چه باید کرد؟ 
در این مواقع لازم است تا فرد شکست را بپذیرد و شروع به برطرف کردن نقص‌های منجر به شکست کند. این کار اعتماد به نفس او را دوباره احیا می‌کند. در این موارد کمک گرفتن از همکاران در محیط کار بسیار مهم است. مدیران نیز با رصد مداوم کارکنان و عملکرد آن‌ها می‌توانند در این زمینه یاری‌رسان باشند و فرد را دوباره به روزهای آرمانی خود برگردانند. 
ارسال دیدگاه
ضمیمه
ضمیمه