گفت‌وگوی آتیه‌نو با همکاران جانباز و ایثارگر سازمان تأمین‌اجتماعی
سینه هر رزمنده پر از خاطره است
دفاع مقدس توانست موج گسترده‌ای از ادبیات تاریخی، تحقیقی، اسنادی و داستانی را به‌وجود آورد و در این میان، تأثیر آن بر ادبیات، شعر و خاطره‌نویسی کتبی و شفاهی به مراتب عمیق‌تر و گسترده‌تر بود. رشادت‌ها و جانفشانی‌های رزمندگان بی‌چشمداشت و ادعا باید در تمام اعصار و دوران به صورت آثار جامع، مکتوب و تاریخی در مجلدهای پیاپی حفظ، ثبت و منتشر تا به صورت گنجینه‌ای گرانبها به آیندگان عرضه شوند. هفته دفاع‌مقدس فرصت مغتنمی فراهم آورد تا با همکاران جانباز و ایثارگر سازمان تأمین‌اجتماعی در خصوص سال‌های حضورشان در عملیات‌های مختلف به گفت‌وگوی صمیمی بنشینیم.
مهین داوری روزنامه‌نگار
سرپرست معاونت پشتیبانی و توسعه مدیریت اداره کل تأمین‌اجتماعی شرق تهران بزرگ، جانباز دوران دفاع مقدس است. سید ابراهیم حسینی در عملیات کربلای (4) جزیره بلجانیه از محل دست‌و‌پا مجروح شد. 53 ساله است و 33 سال سابقه اجرایی در کارنامه خدمتگزاری خود در سازمان تأمین‌اجتماعی را به ثبت رسانده است. حسینی در بیان تاریخ عازم و زمان جانبازی خود به آتیه‌آنلاین گفت: «16ساله بودم که اولین حضور در جبهه را در سال 1363 تجربه کردم. در تیپ نجف اشرف و لشکر (14) امام حسین، گردان پیاده و غواصان حضرت یونس در عملیات بدر والفجر (8) و کربلای (3 و 4) و بیت‌المقدس (7) حضور داشتم.»
افتخار می‌کنم که جبهه رفتم
وی ورود به جبهه و جانبازی را از افتخارات خود دانست و افزود: «افتخار می‌کنم در راه حفظ دین، نظام، مملکت و ناموس کشور و لبیک به رهبرم قدم برداشتم و با معلولیت و جانبازی‌ام مشکلی ندارم و احساس راحتی می‌کنم.» سرپرست معاونت پشتیبانی و توسعه مدیریت اداره کل تأمین‌اجتماعی شرق تهران بزرگ در پاسخ به تأثیر وضعیت جسمانی‌اش بر زندگی شخصی و خانوادگی عنوان‌کرد: «به هرحال جانباز همراهی عضوی از بدن خود را ندارد. از این جهت برای خودم ناراحت نیستم اما بعضی وقت‌ها با وجود همراهی مستمر خانواده، بابت زحماتم به آنها احساس شرمندگی می‌کنم.» حسینی با تأکید بر اینکه اگر امروز نیاز به حضور در جبهه باشد قطعاً استقبال می‌کند، افزود: «در سال‌های پس از جنگ هرگز از خط ولایت فقیه دور نشدم و هر جایی نیاز بود حضور داشتم. خیلی دوست دارم در رکاب امام زمان (عج) باشم.»
بها دادن به همکار ایثارگر در دوره مدیریت جدید
وی در پاسخ به پرسش رویکرد مدیریت ارشد سازمان‌تأمین‌اجتماعی در حمایت از جانبازان و ایثارگران تصریح کرد: «به شخصه معتقدم در دولت سیزدهم و ریاست حاضر سازمان به همکاران جانباز و ایثارگر بهای بیشتری داده می‌شود.» وی ادامه داد: «انتظار این است سریع‌تر در جهت خدمت به مردم، همکاران جانباز و توانمند، شناسایی و مسئولیت‌های مهم و حساس به آنها واگذار شود.»
حل مشکلات کشور در سایه حضور مسئولان صادق
حسینی با تأکید بر اینکه جوانان جوانان مملکت آگاه و بیدار هستند در پیامی به جوانان گفت: «جوانان باید هوشیارتر برای تحقق آینده روشن و رو به رشد و پیشرفت کشور تلاش کنند. ما رهبری دلسوز و فداکار داریم و صاحب کشوری هستیم که نظر امام زمان (عج) به اوست. شاهد امنیت و اعتقادات مذهبی قوی و پیشرفت همه‌جانبه در کشور هستیم. دشمن از اینها هراس دارد و خشمگین است.»
وی تصریح کرد: «کمبود هست، اما با حضور مسئولان صادق، دلسوز و فداکار رفع و مشکلات نیز به برکت خون شهدا حل می‌شوند. باید کسانی که جزو نظام و انقلاب نیستند از قدرت خلع شوند.»
انبوه خاطراتی که باید کتاب شوند
حسینی با تأکید بر اینکه هر رزمنده سینه‌اش پر از خاطره است، افزود: «خاطره زیاد است و باید کتاب نوشت. حیف است به دلایل مختلف بازگو نشوند.» وی در روایت جانفشانی همرزمان خود در عملیات کربلای (3) و فتح اسکله الامیه عراق گفت: «هوا روشن و آب مد شد و ساعت مقرر به اسکله نرسیدیم و ما در آب پیدا شدیم. در آستانه قضا شدن نماز صبح بودیم.
با همان حال همرزمان تلاش می‌کردند به اسکله برسند که نماز را ادا کنند. به دلیل جمعیت زیاد گردان، به من دستور داده شد با کارد غواصی با شمارش پنج تا هفت نفر از رزمنده‌ها، طنابی که بچه‌ها پشت سرهم بودند که از یک معبر حمله کنند را قیچی کنم که این چند نفر به سرعت به اسکله برسند و عملیات را شروع‌کنیم.
به هر یک از آنها می‌رسیدم به نفر بعدی اشاره می‌کردند، می‌خواستند در ایثار پیشقدم شوند و با جان‌شان معبر را باز کنند. فکر کنم تا نفر پانزدهم رفتم و با زور طناب را قیچی کردم. رزمندگان اینگونه فداکاری کردند تا این انقلاب جاودانه بماند و کشورمان در جنگ نابرابر با چندین دشمن به مدد الهی پیروز شود.»
کنار آمدن با نقص عضو به مدد الهی
محمدرضا صفاهانی، جانباز دفاع مقدس با سابقه 35 در سازمان تأمین‌اجتماعی است. وی در اردیبهشت ماه سال 1363 به صورت داوطلب و متعاقب آن به عنوان سرباز وظیفه عازم در عملیات‌های مختلف حضور داشت و سرانجام در عملیات رمضان در مردادماه سال 1365 در منطقه عملیاتی حاج عمران مجروح و به درجه جانبازی نائل شد.
صفاهانی در گفت‌وگو با آتیه‌نو گفت: «با توجه به اینکه سلامتی نعمت الهی و هدیه خداوند به انسان‌ها است همواره بر حفظ آن تذکر داده شده و حال که به خواسته باری تعالی معلول و جانباز هستم با عنایت پروردگار، صبر، استقامت و آموزش‌های عمومی، سال‌های متمادی همراه با درمان پزشکی سختی را متحمل شده و زندگی را سپری می‌کنم.»
وی در بیان تأثیر نقص عضو ناشی از جانبازی‌اش بر خود و خانواده‌اش تأکید کرد: «به طور منطقی تأثیر معلولیت بر معلول خوشایند نیست و مشکلات فراوانی را به همراه دارد و از کیفیت زندگی می‌کاهد اما با مدد الهی توانسته‌ام بر ناامیدی و نقص عضو خود غلبه کنم.»
صفاهانی افزود: «با اینکه برای خانواده نیز ایجاد زحمت می‌کنم اما این فداکاری، اعتقاد و اعتماد قلبی آنها را مضاعف کرده که با همکاری تمام اعضای خانواده زندگی را سپری می‌کنیم.»
ایمان قلبی برای دفاع از نظام
وی در پاسخ به اینکه «در صورت نیاز به دفاع از کشور، دوباره در جهبه حضور می‌یابد یا خیر؟»، تأکید کرد: «اگر حمل بر خودستایی نباشد جوابم مثبت است.»
رسالت همگانی؛ ارج نهادن به مقام ایثار و ایثارگر
این جانباز ارج نهادن به مقام ایثارگر و جانباز را رسالت همگانی خواند و گفت: «این مسأله یک رسالت همگانی است و همیشه باید از آن یاد کرد و از آن تجلیل به عمل آورد.»
وی با اشاره به گفته مدیرعامل سازمان تأمین‌اجتماعی که «ایثارگران نور چشم ما هستند»، ادامه داد: «آقای موسوی تأکید کردند بیش از 2 هزار و 500 شاغل ایثارگر در سازمان مشغول خدمت‌رسانی به بیمه‌شدگان هستند؛ بنابراین ایثار و از خودگذشتگی این عزیزان در مسیر آرمان‌ها و ارزش‌های نظام جمهوری اسلامی ایران که مصداق ایستادگی و فداکاری است باید ارج گذاشته شود. این نوع نگاه سازمانی موجب دلگرمی و افتخار عزیزان ایثارگر است.»
لزوم پیشه کردن مقاومت توسط جوانان
این همکار شاغل در اداره کل تأمین‌اجتماعی شرق تهران بزرگ در پیامی به جوانان در ضرورت دفاع از وطن گفت: «قطعاً دشمنان نظام و انقلاب به شیوه‌های مختلف اجتماعی، اقتصادی و سیاسی سعی در بی‌اعتماد کردن مردم و غلبه بر افکار مثبت جوانان را دارند، اما نسل جوان و آینده‌دار ما با هوشیاری و استفاده از بیانات مقام معظم رهبری، دشمنان نظام را شکست می‌دهند و در این راه مقاومت را پیشه می‌کنند.»
خاطره شیرین دیدار با پدر در امیدیه اهواز
وی با بیان اینکه خاطرات تلخ و شیرین فراوانی از دفاع مقدس دارد، گفت: «یک سالی که در جبهه حضور داشتم، برادرم که سرهنگ نیروی هوایی و پدافند بود نیز در اکثر مناطق جنگی سایت داشت، اما در نبود وسایل ارتباط جمعی ما از یکدیگر و خانواده مدت‌ها بی‌خبر بودیم.
روزی باخبر شدم مرحوم پدرم به عنوان بسیجی فعال به جبهه آمده که مشارکتی داشته باشد اما من و برادرم از محل استقرار او بی‌خبر بودیم که با پیگیری و جست‌وجوی فراوان متوجه شدیم مرحوم پدر در معراج شهدای استان خوزستان ادای دین می‌کند. با هماهنگی در یک روز مشخص یکدیگر را در امیدیه اهواز پیدا و با خوشحالی چند روزی را با هم در اهواز سپری کردیم. این بهترین خاطره شیرین من از آن دوران است.»
افتخار می‌کنم که جبهه رفتم
وی ورود به جبهه و جانبازی را از افتخارات خود دانست و افزود: «افتخار می‌کنم در راه حفظ دین، نظام، مملکت و ناموس کشور و لبیک به رهبرم قدم برداشتم و با معلولیت و جانبازی‌ام مشکلی ندارم و احساس راحتی می‌کنم.» سرپرست معاونت پشتیبانی و توسعه مدیریت اداره کل تأمین‌اجتماعی شرق تهران بزرگ در پاسخ به تأثیر وضعیت جسمانی‌اش بر زندگی شخصی و خانوادگی عنوان‌کرد: «به هرحال جانباز همراهی عضوی از بدن خود را ندارد. از این جهت برای خودم ناراحت نیستم اما بعضی وقت‌ها با وجود همراهی مستمر خانواده، بابت زحماتم به آنها احساس شرمندگی می‌کنم.» حسینی با تأکید بر اینکه اگر امروز نیاز به حضور در جبهه باشد قطعاً استقبال می‌کند، افزود: «در سال‌های پس از جنگ هرگز از خط ولایت فقیه دور نشدم و هر جایی نیاز بود حضور داشتم. خیلی دوست دارم در رکاب امام زمان (عج) باشم.»
بها دادن به همکار ایثارگر در دوره مدیریت جدید
وی در پاسخ به پرسش رویکرد مدیریت ارشد سازمان‌تأمین‌اجتماعی در حمایت از جانبازان و ایثارگران تصریح کرد: «به شخصه معتقدم در دولت سیزدهم و ریاست حاضر سازمان به همکاران جانباز و ایثارگر بهای بیشتری داده می‌شود.» وی ادامه داد: «انتظار این است سریع‌تر در جهت خدمت به مردم، همکاران جانباز و توانمند، شناسایی و مسئولیت‌های مهم و حساس به آنها واگذار شود.»
حل مشکلات کشور در سایه حضور مسئولان صادق
حسینی با تأکید بر اینکه جوانان جوانان مملکت آگاه و بیدار هستند در پیامی به جوانان گفت: «جوانان باید هوشیارتر برای تحقق آینده روشن و رو به رشد و پیشرفت کشور تلاش کنند. ما رهبری دلسوز و فداکار داریم و صاحب کشوری هستیم که نظر امام زمان (عج) به اوست. شاهد امنیت و اعتقادات مذهبی قوی و پیشرفت همه‌جانبه در کشور هستیم. دشمن از اینها هراس دارد و خشمگین است.»
وی تصریح کرد: «کمبود هست، اما با حضور مسئولان صادق، دلسوز و فداکار رفع و مشکلات نیز به برکت خون شهدا حل می‌شوند. باید کسانی که جزو نظام و انقلاب نیستند از قدرت خلع شوند.»
انبوه خاطراتی که باید کتاب شوند
حسینی با تأکید بر اینکه هر رزمنده سینه‌اش پر از خاطره است، افزود: «خاطره زیاد است و باید کتاب نوشت. حیف است به دلایل مختلف بازگو نشوند.» وی در روایت جانفشانی همرزمان خود در عملیات کربلای (3) و فتح اسکله الامیه عراق گفت: «هوا روشن و آب مد شد و ساعت مقرر به اسکله نرسیدیم و ما در آب پیدا شدیم. در آستانه قضا شدن نماز صبح بودیم.
با همان حال همرزمان تلاش می‌کردند به اسکله برسند که نماز را ادا کنند. به دلیل جمعیت زیاد گردان، به من دستور داده شد با کارد غواصی با شمارش پنج تا هفت نفر از رزمنده‌ها، طنابی که بچه‌ها پشت سرهم بودند که از یک معبر حمله کنند را قیچی کنم که این چند نفر به سرعت به اسکله برسند و عملیات را شروع‌کنیم.
به هر یک از آنها می‌رسیدم به نفر بعدی اشاره می‌کردند، می‌خواستند در ایثار پیشقدم شوند و با جان‌شان معبر را باز کنند. فکر کنم تا نفر پانزدهم رفتم و با زور طناب را قیچی کردم. رزمندگان اینگونه فداکاری کردند تا این انقلاب جاودانه بماند و کشورمان در جنگ نابرابر با چندین دشمن به مدد الهی پیروز شود.»
کنار آمدن با نقص عضو به مدد الهی
محمدرضا صفاهانی، جانباز دفاع مقدس با سابقه 35 در سازمان تأمین‌اجتماعی است. وی در اردیبهشت ماه سال 1363 به صورت داوطلب و متعاقب آن به عنوان سرباز وظیفه عازم در عملیات‌های مختلف حضور داشت و سرانجام در عملیات رمضان در مردادماه سال 1365 در منطقه عملیاتی حاج عمران مجروح و به درجه جانبازی نائل شد.
صفاهانی در گفت‌وگو با آتیه‌نو گفت: «با توجه به اینکه سلامتی نعمت الهی و هدیه خداوند به انسان‌ها است همواره بر حفظ آن تذکر داده شده و حال که به خواسته باری تعالی معلول و جانباز هستم با عنایت پروردگار، صبر، استقامت و آموزش‌های عمومی، سال‌های متمادی همراه با درمان پزشکی سختی را متحمل شده و زندگی را سپری می‌کنم.»
وی در بیان تأثیر نقص عضو ناشی از جانبازی‌اش بر خود و خانواده‌اش تأکید کرد: «به طور منطقی تأثیر معلولیت بر معلول خوشایند نیست و مشکلات فراوانی را به همراه دارد و از کیفیت زندگی می‌کاهد اما با مدد الهی توانسته‌ام بر ناامیدی و نقص عضو خود غلبه کنم.»
صفاهانی افزود: «با اینکه برای خانواده نیز ایجاد زحمت می‌کنم اما این فداکاری، اعتقاد و اعتماد قلبی آنها را مضاعف کرده که با همکاری تمام اعضای خانواده زندگی را سپری می‌کنیم.»
ایمان قلبی برای دفاع از نظام
وی در پاسخ به اینکه «در صورت نیاز به دفاع از کشور، دوباره در جهبه حضور می‌یابد یا خیر؟»، تأکید کرد: «اگر حمل بر خودستایی نباشد جوابم مثبت است.»
رسالت همگانی؛ ارج نهادن به مقام ایثار و ایثارگر
این جانباز ارج نهادن به مقام ایثارگر و جانباز را رسالت همگانی خواند و گفت: «این مسأله یک رسالت همگانی است و همیشه باید از آن یاد کرد و از آن تجلیل به عمل آورد.»
وی با اشاره به گفته مدیرعامل سازمان تأمین‌اجتماعی که «ایثارگران نور چشم ما هستند»، ادامه داد: «آقای موسوی تأکید کردند بیش از 2 هزار و 500 شاغل ایثارگر در سازمان مشغول خدمت‌رسانی به بیمه‌شدگان هستند؛ بنابراین ایثار و از خودگذشتگی این عزیزان در مسیر آرمان‌ها و ارزش‌های نظام جمهوری اسلامی ایران که مصداق ایستادگی و فداکاری است باید ارج گذاشته شود. این نوع نگاه سازمانی موجب دلگرمی و افتخار عزیزان ایثارگر است.»
لزوم پیشه کردن مقاومت توسط جوانان
این همکار شاغل در اداره کل تأمین‌اجتماعی شرق تهران بزرگ در پیامی به جوانان در ضرورت دفاع از وطن گفت: «قطعاً دشمنان نظام و انقلاب به شیوه‌های مختلف اجتماعی، اقتصادی و سیاسی سعی در بی‌اعتماد کردن مردم و غلبه بر افکار مثبت جوانان را دارند، اما نسل جوان و آینده‌دار ما با هوشیاری و استفاده از بیانات مقام معظم رهبری، دشمنان نظام را شکست می‌دهند و در این راه مقاومت را پیشه می‌کنند.»
خاطره شیرین دیدار با پدر در امیدیه اهواز
وی با بیان اینکه خاطرات تلخ و شیرین فراوانی از دفاع مقدس دارد، گفت: «یک سالی که در جبهه حضور داشتم، برادرم که سرهنگ نیروی هوایی و پدافند بود نیز در اکثر مناطق جنگی سایت داشت، اما در نبود وسایل ارتباط جمعی ما از یکدیگر و خانواده مدت‌ها بی‌خبر بودیم.
روزی باخبر شدم مرحوم پدرم به عنوان بسیجی فعال به جبهه آمده که مشارکتی داشته باشد اما من و برادرم از محل استقرار او بی‌خبر بودیم که با پیگیری و جست‌وجوی فراوان متوجه شدیم مرحوم پدر در معراج شهدای استان خوزستان ادای دین می‌کند. با هماهنگی در یک روز مشخص یکدیگر را در امیدیه اهواز پیدا و با خوشحالی چند روزی را با هم در اهواز سپری کردیم. این بهترین خاطره شیرین من از آن دوران است.»
ارسال دیدگاه
