
40 درصد اشتغال بخش صنعت مدیون واحدهای صنعتی پاییندستی است
بهبود شاخص رفاه با کمک واحد های کوچک و متوسط
بنگاههاي كوچك و متوسط (SMEs) واحدهاي توليدي - تجاري هستند كه در طبقهبندي شركتها به لحاظ اندازه در مراتب پايينتري نسبت به شركتهاي بزرگ قرار ميگيرند. بر اساس تعاریف موجود در ایران، به واحدهایی با ظرفیت بین 5 تا 50 نفر شاغل واحد کوچک و متوسط گفته میشود. آنطور که احسان سلطانی کارشناس اقتصادی میگوید واحدهای کوچک و متوسط 52 ارزش افزوده ایجاد شده در بخش صنعت و 40 درصد اشتغال این بخش را به خود اختصاص میدهند. به اعتقاد او، استانهای دارای واحدهای کوچک و متوسط از نظر شاخصهای رفاهی نسبت به دیگر استانها وضعیت بهتری دارند.
کشورهای مختلف بسته به ساختارهای اقتصادی خود، الگوهای مختلفی را برای بخش صنعتی خود تعریف میکنند. بنابر به الگوی تعریف شده، نقش و جایگاه واحدهای کوچک و متوسط در اقتصاد کشورها تغییر میکند اما این به این مفهوم نیست که کشورها از داشتن واحدهای کوچک و متوسط بینیاز میشوند. در بسیاری از کشورها به واحدهایی نیاز است تا این واحدها با تأمین قطعات و یا مواد به کار گرفته شده در زنجیره تولید، چرخ صنایع بزرگ را بچرخانند. با توجه به تعاریف موجود در کشور، واحدهای کوچک و متوسط در اقتصاد ایران چه نقشی دارند؟ احسان سلطانی کارشناس اقتصادی در گفتوگو با آتیهنو بیان میکند: «بر اساس آمارهایی که مرکز آمار و دیگر مراکز ارائه کردهاند، حدود 2 میلیون و 700 هزار تا 3 میلیون نفر شغل در بخش صنعت ایجاد شده است.» او میگوید: «بررسی آمارهای ارائه شده نشان میدهد از این تعداد حدود 900 هزار نفر در واحدهای بزرگ بالای 100 نفر مشغول به کار هستند. حدود 800 هزار نفر نیز در واحدهای بین 10 تا 100 نفر شاغل هستند که واحدهای کوچک و متوسط به حساب میآیند و بیش از یک میلیون نفر در واحدهای خرد و خانگی مشغول به کار هستند.» به گفته سلطانی، در اقتصاد جهانی اصطلاحی به نام «میانه مفقوده» وجود دارد. یکی از مشکلات بزرگی که در اقتصاد ایران داریم این است که در کشور نقش واحدهای کوچک و متوسط بسیار پایین است و به جای اینکه این واحدها یک بدنه اصلی تشکیل دهند و به کمک اقتصاد بیایند، زیر فشار واحدهای بزرگ تقریباً له شدهاند. او ادامه میدهد: «برای واحدهای کوچک و متوسط گرفتاریهای مختلفی وجود دارد که این مسأله باعث شده بخش کوچک و متوسط رشد نکنند.»
بهبود شاخص رفاه، ثروت و توسعهیافتگی
این کارشناس اقتصادی عنوان میکند: «بررسیهای ما نشان میدهد در ایران استانهایی که دارای ساختار غنی از واحدهای کوچک و متوسط هستند از لحاظ شاخصهای رفاه، ثروت، توسعهیافتگی، کاهش فقر و معیارهایی که در ارتباط با ثروت و رفاه است، وضعیت بهتری دارند.» او اضافه میکند: «مثال این استانها، مناطق مرکزی ایران شامل استانهای قزوین، سمنان، مرکزی، اصفهان و یزد است. این استانها از نظر شاخصهای رفاهی استانهای مناسبی هستند. کم بودن اقشار فقیر، اشتغال و تشکیل ثروت در این استانها وضع خوبی دارد.» سلطانی یادآور میشود: «با توجه به این یافتهها میتوان گفت واحدهای کوچک و متوسط بسیار اهمیت دارند و باید به این مسأله توجه ویژه شود.» او میگوید: «در حال حاضر واحدهای کوچک و متوسط در درجه دوم و سوم اهمیت و بعد از واحدهای بالادستی و بزرگ قرار میگیرند. واحدهای بزرگ اهمیت بسزایی دارند و همه چیز را آنها تعیین میکنند و در نتیجه از منابع و امتیازات سهم بالاتری هم میبرند.»
ضعیف ماندن بنگاههای کوچک و متوسط
به اعتقاد این کارشناس اقتصادی، در ایران بنگاههای کوچک و متوسط ضعیف ماندهاند، در حالی که استانهایی که واحدهای کوچک و متوسطشان رشد کرده به یک توسعهیافتگی بیشتری رسیدهاند. این در حالی است که توسعهیافتگی رابطه مستقیمی با رشد واحدهای کوچک و متوسط دارد. او ادامه میدهد: «جالب است بدانید واحدهایی با 10 نفر کارکن به بالا در بخش پاییندستی صنعت (که البته بخش کوچکی از واحدهای بزرگ را هم شامل میشود) 93 درصد از تعداد واحدهای صنعتی کشور را شامل میشوند. 40 درصد از ارزش تولیدات متعلق به این واحدها است.» سلطانی ادامه میدهد: «این واحدها 85 درصد اشتغال را دارند، 93 درصد تعداد واحدهای صنعتی را شامل میشوند و 52 درصد ارزش افزوده تولید؛ یعنی بیش از نیمی از ارزش افزوده تولید، متعلق به فعالیت این واحدها است اما با وجود نقشی که این واحدها دارند، سهمی که باید در اختیار داشته باشند را در اختیار ندارند.» او میگوید: «توزیع منابع برای این واحدها نامتقارن است. واحدهای کوچک و متوسط پاییندستی 37 درصد مصرف انرژی را دارند و بخش عمده مصرف انرژی متعلق به واحدهای بالادستی شامل پتروشیمی، شیمیایی، فولاد نفتی و غیره است.»
بهبود شاخص رفاه، ثروت و توسعهیافتگی
این کارشناس اقتصادی عنوان میکند: «بررسیهای ما نشان میدهد در ایران استانهایی که دارای ساختار غنی از واحدهای کوچک و متوسط هستند از لحاظ شاخصهای رفاه، ثروت، توسعهیافتگی، کاهش فقر و معیارهایی که در ارتباط با ثروت و رفاه است، وضعیت بهتری دارند.» او اضافه میکند: «مثال این استانها، مناطق مرکزی ایران شامل استانهای قزوین، سمنان، مرکزی، اصفهان و یزد است. این استانها از نظر شاخصهای رفاهی استانهای مناسبی هستند. کم بودن اقشار فقیر، اشتغال و تشکیل ثروت در این استانها وضع خوبی دارد.» سلطانی یادآور میشود: «با توجه به این یافتهها میتوان گفت واحدهای کوچک و متوسط بسیار اهمیت دارند و باید به این مسأله توجه ویژه شود.» او میگوید: «در حال حاضر واحدهای کوچک و متوسط در درجه دوم و سوم اهمیت و بعد از واحدهای بالادستی و بزرگ قرار میگیرند. واحدهای بزرگ اهمیت بسزایی دارند و همه چیز را آنها تعیین میکنند و در نتیجه از منابع و امتیازات سهم بالاتری هم میبرند.»
ضعیف ماندن بنگاههای کوچک و متوسط
به اعتقاد این کارشناس اقتصادی، در ایران بنگاههای کوچک و متوسط ضعیف ماندهاند، در حالی که استانهایی که واحدهای کوچک و متوسطشان رشد کرده به یک توسعهیافتگی بیشتری رسیدهاند. این در حالی است که توسعهیافتگی رابطه مستقیمی با رشد واحدهای کوچک و متوسط دارد. او ادامه میدهد: «جالب است بدانید واحدهایی با 10 نفر کارکن به بالا در بخش پاییندستی صنعت (که البته بخش کوچکی از واحدهای بزرگ را هم شامل میشود) 93 درصد از تعداد واحدهای صنعتی کشور را شامل میشوند. 40 درصد از ارزش تولیدات متعلق به این واحدها است.» سلطانی ادامه میدهد: «این واحدها 85 درصد اشتغال را دارند، 93 درصد تعداد واحدهای صنعتی را شامل میشوند و 52 درصد ارزش افزوده تولید؛ یعنی بیش از نیمی از ارزش افزوده تولید، متعلق به فعالیت این واحدها است اما با وجود نقشی که این واحدها دارند، سهمی که باید در اختیار داشته باشند را در اختیار ندارند.» او میگوید: «توزیع منابع برای این واحدها نامتقارن است. واحدهای کوچک و متوسط پاییندستی 37 درصد مصرف انرژی را دارند و بخش عمده مصرف انرژی متعلق به واحدهای بالادستی شامل پتروشیمی، شیمیایی، فولاد نفتی و غیره است.»
ارسال دیدگاه