بازتولید تبعیض  با کدهای نرم‌افزاری

بازتولید تبعیض  با کدهای نرم‌افزاری


در عصر ما، گمان می‌رود فناوری، به‌ویژه اپلیکیشن‌های هوشمند، کلید حل نابرابری‌های اجتماعی است. اما این باور ساده‌انگارانه، واقعیت‌های عمیق و نظام‌مند را که ریشه در ساختارهای سیاسی و اقتصادی دارد، پنهان می‌کند. نابرابری، آن هیولای خاموشی است که نه با کلیک روی یک دکمه، بلکه با بازاندیشی در قوانین و سیاست‌ها قابل مهار است. آزادی فردی که از دل ایدئولوژی نئولیبرالی برآمده، اغلب در تضاد با حقوق جمعی قرار می‌گیرد و در سی سال گذشته باعث تضعیف اتحادیه‌ها، جنبش‌های مدنی و برنامه‌های رفاه‌گرایانه شده است. نتیجه، سرزنش فرد به خاطر شکست‌های اخلاقی به جای نقد ساختارهای معیوب است.
این ایدئولوژی ضدجمعی بر گفتمان عمومی سایه انداخته و مانع بحث جدی درباره تبعیض نهادی و حاشیه‌نشینی سیستماتیک می‌شود. پیامد آن را می‏توان در ظهور سیاستمدارانی با شعارهای نژادپرستانه و زن‌ستیز دید. همزمان، جامعه به‌طور فزاینده‌ای در دام فناوری‌هایی می‌افتد که به ظاهر بی‌طرف و بی‌خطر هستند، اما در حقیقت بازتولیدکننده نابرابری‌اند. تلاش‌های قانونی برای نظارت و قانونمندسازی فضای دیجیتال، عمدتاً ناکام مانده‌اند؛ جایی که کمیسیون ارتباطات فدرال مسئولیت آسیب‌های اجتماعی ناشی از این بسترها را به دوش خود کاربران می‌اندازد، نه شرکت‌های فناوری. در آمریکا، کشوری که هر روز بیشتر در ورطه تحولات عصر اطلاعات فرو می‌رود، نابرابری‌های نژادی عمیق‌تر شده‌اند. بحران مالی سال ۲۰۰۸ بیش از همه به زنان و کودکان سیاه‌پوست آسیب زده است. فاصله ثروت میان سفیدپوستان و سیاه‌پوستان، به‌رغم وعده‌های برابری، چهار برابر شده و این تنها بازتاب فضیلت اخلاقی نیست، بلکه محصول الگوریتم‌هایی است که بازار کار و مسکن را بازتوزیع می‌کنند؛ الگوریتم‌هایی که از داده‌های تاریخی تبعیض‌آمیز برای رتبه‌بندی «مدارس خوب» استفاده می‌کنند و به این ترتیب، نابرابری آموزشی را تشدید می‌نمایند. به عبارت دیگر، فناوری به ابزاری برای حفظ و گسترش خطوط جدایی نژادی و اقتصادی تبدیل شده است. همزمان، ایدئولوژی «کوررنگی» که ادعای نادیده گرفتن نژاد را دارد، مانع دیدن این تبعیض‌های ساختاری می‌شود و مسئولیت آسیب‌ها را به افراد می‌اندازد. این رویکرد به‌ویژه در سیلیکون‌ولی محبوب است؛ جایی که تصور می‌شود نادیده گرفتن نژاد، فضیلتی اخلاقی است. در حالی که پژوهش‌ها نشان داده‌اند باورمندان به کوررنگی نسبت به نژادپرستی بی‌تفاوت‌تر و حتی گاه حامی تصاویر نژادپرستانه در فضای مجازی ‌هستند. به این ترتیب، بحث درباره اصلاحات بنیادی اجتماعی به بن‌بست می‌رسد و سیستم‌های دیجیتال به بازمهندسی تبعیض ادامه می‌دهند.
واقعیت آن است که فناوری به خودی خود معجزه نمی‌آفریند. راه‌حل ریشه‌ای تنها با بازتعریف سیاست‌ها، قوانین و افزایش مشارکت جمعی در تصمیم‌گیری‌های اجتماعی ممکن است. دهه ۱۹۶۰، زمانی که آمریکا امید به فناوری برای بهبود عدالت داشت، فرصتی بود تا اقلیت‌ها نقش مؤثری در جامعه ایفا کنند. اما تحولات بعدی نشان داد رایانه‌ها و الگوریتم‌ها به هیچ‌وجه نمی‌توانند جایگزین نقد و اصلاح ساختاری شوند. فناوری اگر بدون نظارت و درک عمیق از ساختارهای اجتماعی به کار رود، تنها ابزاری برای بازتولید نابرابری‌ها خواهد بود.
ارسال دیدگاه
ضمیمه
ضمیمه