
صنعت، زیر تیغ خاموشی
فرامرز رستگار دبیر سندیکای صنعت مخابرات
خاموشیهای گسترده در ساعات کاری، صنایع و زیرساختهای حیاتی کشور از جمله ارتباطات را با اختلال جدی مواجه کرده و ضرورت اقدام هماهنگ سه وزارتخانه نیرو، صمت و ارتباطات را به مسألهای فوری بدل ساخته است.
در روزهای اخیر، شرکت توانیر از کمبودی معادل ۲۰ هزار مگاوات در ظرفیت تأمین برق کشور خبر داده؛ عددی که بنا بر تخمین کارشناسان، تا ۲۵ درصد کل نیاز برق در روزهای اوج تابستان را شامل میشود. این کمبود در ساعات غیرکاری شاید ملموس نباشد، اما در میانه روز، آنگاه که چرخ صنایع و ادارات میچرخد، به معنای ۳ تا ۴ ساعت قطعی برق در روز است. بحرانی که دیگر نمیتوان آن را تنها اختلالی گذرا تلقی کرد.
این بحران، زمانی نگرانکنندهتر میشود که بدانیم زیرساختهای ارتباطی کشور نیز از تبعات آن مصون نیستند. ایستگاههای BTS شبکه موبایل که برای قطعیهای کوتاهمدت طراحی شده بودند، امروز با خاموشیهای طولانیتری مواجهاند. بسیاری از این ایستگاهها نه تنها با افزایش بار ترافیکی و توسعه خدمات تطبیق داده نشدهاند، بلکه باتریهای پشتیبانشان نیز بهروز رسانی یا بهدرستی نگهداری نشدهاند. در شرایط فعلی، این ایستگاهها تابآوری لازم برای پاسخگویی به قطعیهای چندساعته را ندارند، همانگونه که در بحران کرونا، اختلالات ناشی از کمبود ظرفیت به روشنی آشکار شد.
دولت ناگزیر از قطع برق صنایع است؛ اما خسارات ناشی از این تصمیم نه جبرانپذیر است و نه بیهزینه. با توجه به محدودیتهای مالی دولت در جبران مستقیم زیانها، گام نخست باید پذیرش مسئولیت و عذرخواهی رسمی از بخش تولید باشد. اما این کافی نیست. انتظار میرود نهادهایی چون وزارت صمت، گمرک، بانک مرکزی و حتی سازمانهای بیمهگر، با کاهش موانع بوروکراتیک، فرآیند تأمین مواد اولیه، تخصیص ارز، امور گمرکی و بانکی، پرداخت مطالبات و حتی حذف جرایم دیرکرد را تسهیل کنند تا ضربه وارده به تولید جبرانپذیر شود.
بر کسی پوشیده نیست که حل بحران ناترازی برق، نیازمند سرمایهگذاری و برنامهریزی بلندمدت است. اما در این فاصله، کشور نیازمند اجماع، انسجام و همدلی میان نهادهای حاکمیتی و بخش خصوصی است. در کشورهای توسعهیافته، قطعی دو ساعته برق نیز مصداق بحران است و قراردادهای پشتیبانی بهگونهای تنظیم میشود که بار خسارت تنها بر دوش تولیدکننده نماند. ما نیز ناگزیر به اتخاذ همین رویکردیم.
ایدهآل آن است که دولت بهجای تحمیل خسارت، دست یاری به سوی صنعت دراز کند. اگر بپذیرد که باید موانع را از مسیر تولید بردارد و به وعدههای حمایتی خود عمل کند، بیتردید بخش خصوصی نیز در کنار دولت خواهد ایستاد. خاموشیها شاید اجتنابناپذیر باشند، اما برخورد با آنها نباید منفعلانه باشد. وقت آن است که به جای عادت به تاریکی، برای روشنایی برنامهریزی کنیم.
در روزهای اخیر، شرکت توانیر از کمبودی معادل ۲۰ هزار مگاوات در ظرفیت تأمین برق کشور خبر داده؛ عددی که بنا بر تخمین کارشناسان، تا ۲۵ درصد کل نیاز برق در روزهای اوج تابستان را شامل میشود. این کمبود در ساعات غیرکاری شاید ملموس نباشد، اما در میانه روز، آنگاه که چرخ صنایع و ادارات میچرخد، به معنای ۳ تا ۴ ساعت قطعی برق در روز است. بحرانی که دیگر نمیتوان آن را تنها اختلالی گذرا تلقی کرد.
این بحران، زمانی نگرانکنندهتر میشود که بدانیم زیرساختهای ارتباطی کشور نیز از تبعات آن مصون نیستند. ایستگاههای BTS شبکه موبایل که برای قطعیهای کوتاهمدت طراحی شده بودند، امروز با خاموشیهای طولانیتری مواجهاند. بسیاری از این ایستگاهها نه تنها با افزایش بار ترافیکی و توسعه خدمات تطبیق داده نشدهاند، بلکه باتریهای پشتیبانشان نیز بهروز رسانی یا بهدرستی نگهداری نشدهاند. در شرایط فعلی، این ایستگاهها تابآوری لازم برای پاسخگویی به قطعیهای چندساعته را ندارند، همانگونه که در بحران کرونا، اختلالات ناشی از کمبود ظرفیت به روشنی آشکار شد.
دولت ناگزیر از قطع برق صنایع است؛ اما خسارات ناشی از این تصمیم نه جبرانپذیر است و نه بیهزینه. با توجه به محدودیتهای مالی دولت در جبران مستقیم زیانها، گام نخست باید پذیرش مسئولیت و عذرخواهی رسمی از بخش تولید باشد. اما این کافی نیست. انتظار میرود نهادهایی چون وزارت صمت، گمرک، بانک مرکزی و حتی سازمانهای بیمهگر، با کاهش موانع بوروکراتیک، فرآیند تأمین مواد اولیه، تخصیص ارز، امور گمرکی و بانکی، پرداخت مطالبات و حتی حذف جرایم دیرکرد را تسهیل کنند تا ضربه وارده به تولید جبرانپذیر شود.
بر کسی پوشیده نیست که حل بحران ناترازی برق، نیازمند سرمایهگذاری و برنامهریزی بلندمدت است. اما در این فاصله، کشور نیازمند اجماع، انسجام و همدلی میان نهادهای حاکمیتی و بخش خصوصی است. در کشورهای توسعهیافته، قطعی دو ساعته برق نیز مصداق بحران است و قراردادهای پشتیبانی بهگونهای تنظیم میشود که بار خسارت تنها بر دوش تولیدکننده نماند. ما نیز ناگزیر به اتخاذ همین رویکردیم.
ایدهآل آن است که دولت بهجای تحمیل خسارت، دست یاری به سوی صنعت دراز کند. اگر بپذیرد که باید موانع را از مسیر تولید بردارد و به وعدههای حمایتی خود عمل کند، بیتردید بخش خصوصی نیز در کنار دولت خواهد ایستاد. خاموشیها شاید اجتنابناپذیر باشند، اما برخورد با آنها نباید منفعلانه باشد. وقت آن است که به جای عادت به تاریکی، برای روشنایی برنامهریزی کنیم.
ارسال دیدگاه