تحلیل مفهومی و اجتماعی فقر و غنا در اسلام

تحلیل مفهومی و اجتماعی فقر و غنا در اسلام

در متون اسلامی، فقر تنها یک محرومیت اقتصادی نیست بلکه مفهومی چندوجهی است که می‌تواند هم منزلت معنوی باشد و هم تهدیدی بر ایمان. در این بین، قرآن کریم با صراحت، انسان را در جایگاه «فقیر الی‌الله» معرفی می‌کند؛ حال آنکه همان متن مقدس، فقر مادی را خطری برای دین، عقل و عزت نفس می‌داند. چنین دوگانگی‌ای، ما را با پرسشی بنیادی روبه‌رو می‌سازد: آیا فقر در اندیشه اسلامی موهبتی معنوی است یا آفتی اجتماعی؟
نقطه عزیمت پاسخ به این پرسش، تشخیص تفاوت میان فقر معنوی و فقر مادی است. در قرآن کریم آمده است: «یَا أَیُّهَا النَّاسُ أَنْتُمُ الْفُقَرَاءُ إِلَى اللَّهِ وَاللَّهُ هُوَ الْغَنِیُّ الْحَمِیدُ». این آیه، فقر را ذاتی انسان در برابر هستی مطلق خداوند معرفی می‌کند؛ فقیر بودن، در این سطح، ناظر به نیاز مطلق بشر به ربوبیت الهی است. در عرفان اسلامی نیز همین معنا تعمیق یافته و فقر به‌عنوان «فخر» اولیای الهی تعبیر شده است، چنانکه در سنت صوفیه آمده است «الفقر فخری».
با این حال، در نقطه مقابل، در احادیث معصومین (ع)، به‌ویژه امیرالمؤمنین علی (ع)، فقر مادی به‌شدت نکوهش شده است. امام علی(ع) به صراحت می‌فرمایند: «فقر، عقل را سرگردان و دین را ناقص می‌کند». این هشدار، نه‌تنها ناظر بر آثار فردی فقر بلکه بیانگر آثار اجتماعی و سیاسی آن نیز هست؛ چراکه فقر، انسان را در معرض فحشا، ناامیدی و حتی ازخودبیگانگی قرار می‌دهد. این همان نقطه‌ای است که پیامبر اسلام (ص) از آن با تعبیر «فقر، سیاه‌رویی در دنیا و آخرت است» یاد می‌کند.
از منظر جامعه‌شناسی اسلامی، فقر مادی در یک جامعه، نشانه‌ای از بی‌عدالتی ساختاری است. وقتی حاکمان و اغنیا نسبت به وضعیت تهیدستان بی‌اعتنا باشند، فقر، نه‌فقط مسئله‌ای فردی بلکه بحرانی اجتماعی خواهد شد که انسجام ایمانی و معنوی جامعه را نیز تهدید می‌کند؛ چنان‌که در کلام حضرت علی(ع) آمده است: «فقر، مرگ بزرگ است»؛ مرگی که نخست در قلب‌ها لانه می‌کند و سپس در ساختارهای اجتماعی تکثیر می‌شود.
در این میان، نقش انسان مؤمن، نه در ستایش فقر مادی بلکه در مبارزه با آن تعریف می‌شود. اسلام، همزمان که به قناعت توصیه می‌کند، تلاش برای کسب رزق حلال و حفظ کرامت انسانی را نیز واجب می‌داند. تلاش، کار و کوشش در منظومه دینی، امری مقدس است و مسلمان کوشا را از مسلمان کاهل، برتر می‌داند؛ چراکه تن‌پروری، ذهن را مستعد وسوسه‌های شیطانی کرده و فرد را در گرداب شک و گناه فرو می‌برد.
از منظر قرآنی نیز، فقر می‌تواند دستمایه شیطان برای اغواگری باشد. در آیه شریفه آمده است: «الشَّیْطَانُ یَعِدُکمُ الْفَقْرَ وَیَأْمُرُکمْ بِالْفَحْشَاءِ». یعنی شیطان، وعدۀ فقر می‌دهد و انسان را به فحشا دعوت می‌کند. در چنین زمینه‌ای، فقر صرفاً کمبود مادی نیست بلکه بستری برای انحطاط اخلاقی و اجتماعی نیز به شمار می‌رود.
با این اوصاف، راهکار اسلام برای مقابله با فقر، تنها به زهد و ساده‌زیستی خلاصه نمی‌شود بلکه بر مسئولیت اجتماعی اغنیا، برقراری عدالت در توزیع و تقویت سازوکارهای معیشتی نیز تأکید دارد. در نهج‌البلاغه، کار و تولید، سنگرهای ایمان معرفی شده‌اند؛ نه صرفاً فعالیت‌های اقتصادی. بنابراین جامعه‌ای که نسبت به تهیدستی اقشار خود بی‌تفاوت باشد، به‌زودی با بحران ایمان و هویت روبه‌رو خواهد شد.
ارسال دیدگاه
ضمیمه
ضمیمه