
مرگ خاموش در اعماق زمین
در اعماق زمین، جایی که نور خورشید از یاد میرود، کارگران معدن با جان خود قمار میکنند. آنجا که نَفَس به بهای نان است و هر صدای ترک دیواره، طنین مرگ را در ذهن تداعی میکند، ایمنی دیگر یک واژه فنی نیست، بلکه مرز میان زندگی و مرگ است. گزارش مرکز پژوهشهای مجلس، تصویری نگرانکننده از وضعیت معادن ایران بهویژه معادن زغالسنگ، ارائه میکند. این گزارش نشان میدهد چگونه ایمنی در برابر منافع کوتاهمدت قربانی شده است.
تنها در بازه ۱۳۹۶ تا ۱۴۰۰ حدود ۸۴۹۱ حادثه معدنی ثبت شده است؛ یعنی بهطور متوسط برای هر معدن فعال کشور، پنج حادثه در چهار سال. سال ۱۴۰۰ نیز بیشترین شمار حوادث را در دهه اخیر به خود اختصاص داد. حوادث یادشده عمدتاً در معادن زغالسنگ و سنگآهن رخ دادهاند. همزمان، بیش از ۳۸۰۰ کارگر در حوادث شغلی این دو سال جان باختهاند؛ رقمی که یادآور سکوت مرگبار دستگاههای نظارتی و نابرابری جان انسانهاست.
یکی از ریشههای اصلی این بحران، ضعف شدید نظام بازرسی کار در حوزه معدن است. طبق دادههای رسمی، در سال ۱۴۰۱ تنها ۱.۸ بار از هر معدن بازرسی صورت گرفته و بسیاری از معادن حتی یکبار هم بازدید نشدهاند. این در حالی است که بسیاری از معادن در مناطق دورافتاده، فاقد واحد ایمنی تخصصی و وابسته به سرمایهگذاران خصوصی هستند. وقتی بازرسیها ناکافی و ناپیوسته باشد، تخلف بیپاسخ میماند و حادثه، اجتنابناپذیر میشود.
حادثه تلخ معدن طبس در سال ۱۴۰3، با ۵۲ کشته، نماد بارز این غفلت ساختاری است. بررسیهای رسمی نشان داد که گاز متان و گرد زغال، بدون آنکه سنسورهای ایمنی واکنشی نشان دهند، فاجعه آفرید. دستگاه تهویه کار نمیکرد، تونلها فاقد پناهگاه اضطراری و نظارت دولتی غایب بود. معدن طبس، نه فقط یک حادثه که آینهای از کل ساختار معیوب ایمنی در معادن کشور است.
از سوی دیگر، ضعف در آموزش نیروهای ایمنی، فقدان آییننامههای اجرایی بهروز و استفاده از تجهیزات فرسوده یا غیرایمن، چرخه خطر را کامل میکند. در بسیاری از معادن، نه خبری از کلاه ایمنی استاندارد است، نه سیستم تهویه مناسب. این کمتوجهی- بهویژه در معادن زغالسنگ که ذاتاً پرخطرند- به از دست رفتن جان عدهای انسان بیگناه منجر شده است.
مرکز پژوهشها در گزارش خود پیشنهادهایی ارائه داده است: حضور مؤثر کارشناسان ایمنی در همه معادن، الزام به تهیه و اجرای طرحهای ایمنی، فعالسازی نظارت بیمهها بر ایمنی، بهروزرسانی تجهیزات و اصلاح آییننامهها. اما حتی بهترین راهحلها هم بدون اراده سیاسی و بودجه کافی، روی کاغذ میمانند.
در جهان معدن، حادثه همیشه پشت دیوار نازک بیتوجهی در کمین است. وقتی «ایمنی» تنها در تابلوهای دیواری نوشته شود و در فرایند تولید نهادینه نشود، جان کارگر همچنان ارزانتر از استخراج هر تن زغال خواهد بود. اگر جان انسان مهم است، اگر مرگ کارگر یک هزینه اجتماعی و نه فقط مالی است، وقت آن است که معدنکاری ایرانی، از قعر تاریکی، به سوی روشنایی بازگردانده شود.
ارسال دیدگاه