نویسنده:  پنلوپه فیتزجرالد
ناشر: البرز
آیا برپا کردن یک کتاب‌فروشی در شهری که مردمانش به‌سختی، سالی یک کتاب در دست می‌گیرند کار راحتی است؟ در اثری به‌ نام «کتاب‌فروشی» نوشته‌ «پنلوپه فیتزجرالد» با ماجرای زنی به نام فلورانس همراه می‌شویم که قصد راه‌اندازی یک کتاب‌فروشی در دل شهر ساحلی هاردبورو را دارد. او با این خیال که با برپایی کتاب‌فروشی مردم بومی و اهالی منطقه به آن رونق می‌بخشند، شروع به برنامه‌ریزی می‌کند، اما همه‌چیز طبق برنامه پیش نمی‌رود. این کتاب روایتگر ماجرای او در مسیر باز کردن یک کتاب‌فروشی است و چالش‌هایی که حین و پس از برپایی آن بر سر راهش قرار می‌گیرد را بازگو می‌کند. ایجاد تغییر در هر محیطی دشواری‌های خودش را دارد و ممکن است واکنش‌های منفی از طرف افراد آن محیط را در پی داشته باشد. چیزی که در این راه بیشترین اهمیت را دارد، سازگاری و صبوری در برابر چالش‌هاست. فلورانس در این داستان زیبا با مخالفت‌هایی در برابر راه‌اندازی کتاب‌فروشی‌اش رو‌به‌رو است و ناچار می‌شود برای به دست آوردن دل اهالی منطقه، با برخی خواسته‌هایشان درمورد کتاب‌فروشی کنار بیاید. با وجود مدارای فلورانس با افراد، تنش‌ها و مشکلات همچنان ادامه دارد و او را با دشواری‌هایی در مسیرش مواجه می‌کند. کتاب پیش رو با ترجمه‌ محمد‌مهدی قاسملو و به همت انتشارات البرز در اختیار مخاطبان قرار گرفته است. مطالعه‌ این کتاب به علاقه‌مندان به رمان‌های خارجی، داستان‌هایی با زمینه زندگی روزمره و ادبیات معاصر انگلیس توصیه می‌شود.