
گفتوگو با استاد سیاستگذاری اجتماعی دانشگاه تهران به مناسبت روز پژوهش
پژوهشگریزی مانع انجام تحقیقات بنیادین است
مهین داوری روزنامه نگار
در هـر حـوزه مطالعاتـی بـا بهرهگیـری از تجـارب و ذخایر علمی و پژوهشـی آن حـوزه، میتـوان تصویری از وضعیـت موجـود ارائـه کـرد. سیاسـتگذاری و مدیریـت رفـاه و تأمیناجتماعی در کشـور، بهدلیل گسـتره وسـیعی که در برمیگیـرد، نیازمنـد انجـام مطالعات مسـتمر و بررسـیهای جامع و یکپارچه شـرایط گذشـته و حـال با عطف توجـه بـه آینـده اسـت. در ایـن شـرایط، شـناخت نقـاط قـوت و ضعـف، کاسـتیها و امکانهای سیاسـتگذاری و پژوهش رفاهی در آینده، جز از طریق بررسـی آنچه تاکنون در این عرصه انجام شـده، ناممکن اسـت.
آتیه نو به مناسبت 25 آذرماه روز پژوهش در مصاحبه با یاسر باقری، دکترای سیاستگذاری اجتماعی و استاد دانشگاه تهران ضرورت پژوهش در حوزه رفاه و تأمیناجتماعی، چالشها و راهکارهای این حوزه را به گفتوگو نشسته که در ادامه می خوانید.
پژوهش در حوزه تأمیناجتماعی دارای چه مشخصات و فاکتورهایی است؟
پژوهشهای ضروری برای حوزه رفاه و تأمیناجتماعی، دو وجه مهم و در عین حال متمایز دارند؛ یک وجه آن بنیادی و وجه دیگر کاربردی است. در واقع هنگامی که صاحبنظران مختلف از فقدان دکترین سیاست اجتماعی در ایران یا عبارات مشابه آن سخن به میان میآورند، همزمان بهصورت ضمنی بر لزوم انجام پژوهشهای بنیادین برای تبیین نظریات، مفاهیم، دکترینها و گفتمانهای مرتبط با این حوزه تأکید دارند. مصداق مهم پژوهشها در این زمینه، مجموعه اقداماتی است که در دهه1360 توسط مؤسسه کار و تأمین برای تدوین قانون کار انجام شد. نمونه دیگر مجموعه گزارشهایی است که در اواخر دهه 1370 و اوایل 1380 در مؤسسه عالی پژوهش برای تدوین قانون ساختار نظام جامع رفاه و تأمیناجتماعی انجام گرفت.
آموزه مهمی که مجموعه پژوهشهای مورد اشاره، برای امروز ما دارد آن است که پژوهشها به ضرورت شکلگیری قانون کار و یا تدوین نظام جامع و بحث نسبی درباره ابعاد آن نظامها اکتفا کردند، در حالی که متأسفانه تحلیل میدان سیاستگذاری و چالشهای احتمالی اجرای آن از نظر دور ماند. بنابراین لازم است برای هر اقدامی در این حوزه، به بخش تحلیل میدان و بررسی موانع احتمالی توجه شود، وگرنه ممکن است کوششهای متعدد، از طریق دورزدن قانون بیاثر شود.
وجه دیگر پژوهشهای مهم برای این حوزه کاربردی بودن آن است. با وجود اهمیت فراوان پژوهشهای بنیادی، حمایت نهادهای رفاهی موجود در گرو برجسته کردن مشتقات کاربردی این قبیل پژوهشهاست. علاوه بر این، باید توجه داشت که دستگاه سیاستگذاری در کشور منتظر تدوین دکترین و نظریه نمیماند و کار خویش را پیش میبرد. از اینرو لازم است تحلیل سیاستهای پیشنهادی سایر دستگاهها نیز بهصورت موازی مدنظر قرار گیرد تا بتواند به سیاستگذاران اجتماعی در اتخاذ رویکردهای درست و بههنگام کمک کند.
در یک دهه اخیر، عموماً پژوهشهای بنیادی چندان مورد توجه متولیان دستگاههای رفاهی قرار نداشته، در حالی که اثرگذاری آن نهتنها به لحاظ رویکردی مهم است بلکه از منظر تقویت حوزه دانشی کشور نیز میتواند مهم و مؤثر باشد. برای نمونه کوششهای دهه 1370 و 1380 حوزه پژوهش منجر به تدوین متون مناسبی شد که مورداستفاده گسترده دانشگاهیان در دهههای بعد قرار گرفت؛ بهعبارتی، استفاده مناسب از ظرفیتهای پژوهش، هم به تصمیمگیری در این حوزه کمک کرد و هم موضوع سیاستهای اجتماعی را به موضوعی مهم در میدان علم کشور بدل کرد. این موضوع به نوبه خود، به حمایتگری بیشتر از دستگاههای موجود در حوزه سیاستهای اجتماعی منجر شده است.
در چه صورت پژوهشهای حوزه تأمیناجتماعی میتوانند در توسعه پایدار کشور ایفای نقش کنند؟
پژوهشهای این حوزه در صورتی میتوانند در توسعه پایدار کشور نقش ایفا کنند که جایگاه خود را به حوزه اداری بخش رفاه و دستگاههای رفاهی محدود نکنند. البته یکی از محورهای مهم پژوهش در این حوزه، بهبود سازماندهی دستگاههای رفاهی و تقویت توان حمایت از ذینفعان است اما باید توجه داشت که این موضوع به مهمترین محور پژوهشاجتماعی بدل نشود. در واقع اگر پژوهشهای این حوزه تمرکز بر سیاستهای فرابخشی را از دست بدهند، در بهترین حالت نویدبخش سیاستهای منفعلانه خواهند بود. این امر نهتنها جایگاه تأمیناجتماعی را در توسعه پایدار تضعیف میکند بلکه آن را به عرصه سیاستورزی ترمیمی و اتخاذ اقدامات التیامبخش پیآیند سیاستهای اقتصادی تنزل خواهد داد. بنابراین برای برخورداری از نقش اثرگذار در توسعه پایدار، لازم است پژوهشهای حوزه تأمیناجتماعی به بررسی سیاستهای اقتصادی و پیشنهادهای تعدیلی و اصلاحی آنها بپردازد تا بتواند با مهار و بهبود آنها از نوعی توسعه بدقواره، نامتوازن و ناپایدار پیشگیری کند.
چالشهای مهم فعالیتهای پژوهشی در حوزه رفاه و تأمیناجتماعی کدامند؟
در بسیاری از دورهها مهمترین چالش پژوهش در این حوزه، فهم نادرست پژوهش نزد مدیران و متولیان حوزه تأمیناجتماعی بوده است. انتخاب مدیران سازمانهای پژوهشی زیرمجموعه و مراجعه به سابقه علمی آنان بهخوبی نشان میدهد که سطح اهمیت این موضوع برای متولیان حوزه تا به کجاست. برای نمونه انتخاب مرحوم شبیرینژاد بهعنوان رئیس مؤسسه عالی پژوهش، نمایانگر اهمیت والای پژوهش نزد مدیران آن دوره است.
شاخص دیگری که نشان از اهمیت جایگاه پژوهش برای مدیران دارد، میزان ارجی است که آنان به کتابخانههای سازمانهای متبوع خویش دادهاند. میتوان میزان بار-مراجعه مدیران ارشد و عالی از کتابخانههای سازمانهای رفاهی را استخراج کرد و به میزان اهمیت امر پژوهش و دانش نزد آنان پی برد.
چه حوزهای از رفاه و تأمیناجتماعی تاکنون کمتر ذیل عنوان پژوهش بوده یا اصلاً نبوده و انجام طرح پژوهشی آن در کشور به شدت احساس میشود؟ لوازم و شروط انجام آن را تبیین کنید.
باتوجه به وجود چند مؤسسه پژوهشی در این حوزه و نیز وجود رشته سیاستگذاری اجتماعی و رفاه اجتماعی در دانشگاههای مهم کشور، بعید است موضوعی را بتوان یافت که به هیچوجه مورد پژوهش قرار نگرفته باشد. هرچند این موضوع مطلقاً به معنای کفایت پژوهش نیست، بلکه نیاز به ژرفتر شدن و نیز تخصصیتر شدن عرصههای پژوهش را آشکار میکند.
بنابراین تمام موارد گفته شده درباره دکترین سیاستاجتماعی یا عرصههای مأموریتی نهادهای رفاهی میتواند حوزهای برای پژوهش تخصصی باشد اما بهطور خاص، یکی از حوزههایی که بیش از همه نیازمند پژوهشهای متعدد و ژرف است، ارزیابی سیاستهای اقتصادی و اجتماعی است. در چهار دهه اخیر سیاستهای متعددی در حوزههای مختلف انجام گرفته اما اطلاع چندانی از نتایج آن وجود ندارد. بنابراین هرکس روایت خود را از موفقیت یا عدم موفقیت و نیز علل آنها ذکر میکند. یکی از وظایف مشخص مجلس شورای اسلامی توجه به همین موضوع است، درحالی که در عمل، نمایندگان مجلس علاقهای به این امر ندارند.
مشکل اساسی این نوع از پژوهش آن است که پژوهشگران مستقل یا دانشگاهی، به دادههای ضروری برای انجام پژوهش دسترسی ندارند و دستگاههای برخوردار از آمارهای مذکور، از جمله دستگاههای رفاهی نیز با پژوهشگران مذکور همکاری نمیکنند. گاه حتی متولیان آمار و دادهها در مورد پژوهشی که به سفارش خود سازمان رفاهی مذکور انجام شده نیز همکاری نکردهاند. این رویکرد عجیب در نگهداشت داده، مانع بزرگی بر سر راه پژوهشهای ارزیابی بوده است.
موضوع دیگر، پژوهش درباره مخاطبان بیرونمانده از خدمات رفاهی است. از آنجا که سازمانهای رفاهی با کمبود بودجه روبهرو هستند عموماً نهتنها رغبتی برای افراد نیازمند فاقد پوشش ندارند بلکه تا جای ممکن با انجام چنین پژوهشهایی مخالفت میورزند. در حالی که توجه به این گروهها و کوشش برای تدوین ابتکارات حمایتی، وظیفه بنیادی سازمانهای رفاهی است. از طرفی غلبه رویکرد حسابدارانه بر برخی از سازمانهای رفاهی سبب شده تا آنها پیش از هر نوع اقدامی منافع بخشی خویش را در این زمینه بررسی کنند و مواردی از این دست را بهعنوان ایجاد نوعی مطالبه کنار بگذارند.
چه راهکارهایی برای بهبود حوزههای پژوهشی در ایران بهویژه در حوزه تأمیناجتماعی دارید؟
با توجه به نکات فوق، طبیعتاً مهمترین راهکار، شایستهگزینی در سطوح مختلف حوزه پژوهش است؛ از انتصاب متولیان گرفته تا انتخاب پژوهشگران. راهکار دیگر، گشودگی بیشتر مدیران سازمانی نسبت به پیشنهادهای پژوهشی است. این موضوع گزینههای تصمیمگیری را متنوعتر و احتمالاً کارآمدتر میکند، همچنین با افزایش اهمیت پژوهش، نظارت سازمانی بر پژوهشها را ارتقا میبخشد.
علاوه بر این، با حضور فعالانهتر مؤسسات پژوهشی در سازمانهای مرتبط و کوشش برای بهبود تصمیمگیری آنها از طریق دستاوردهای پژوهشی، رابطه میان بخش تصمیمگیری و پژوهش تقویت خواهد شد. موضوع مهم دیگر، ارتباط و تعامل گستردهتر با دانشگاه است. برای نمونه در دانشگاه تهران و علامه طباطبایی، رشتهای با عنوان سیاستگذاری اجتماعی (گاه با نام برنامهریزی اجتماعی ورفاه اجتماعی) وجود دارد. دانشجویان این رشته آشنایی بسیار مناسبی با حوزه تأمیناجتماعی دارند و دروس متعددی همچون تأمیناجتماعی در ایران، سیاستگذاری اجتماعی، رفاه اجتماعی و حقوق کار و تأمیناجتماعی را در این حوزه میگذارند. دانشجویان نخبه متعددی در این رشتهها وجود دارند که حتی در مقطع کارشناسی، به وجوه مختلف این حوزه آشنا هستند. از مباحث فنی مانند محاسبه مستمری تا مجادلات سیاستگذاری همچون اصلاحات صندوقها و... . این میزان از دانش انباشته در نیروهای جوان و بسیار پرانرژی، ظرفیت بیمانندی برای سرمایهگذاری انسانی توسط دستگاههای رفاهی ایجاد کرده است. ارتباط مناسب و ساختاریافته با این نخبگان جوان هم به تقویت تخصص و مهارتهای عملی آنان در پژوهش کمک خواهد کرد، هم دستاوردهای مهمی برای آینده حوزه تأمیناجتماعی به دنبال خواهد داشت. تعداد زیادی از این دانشجویان با اندکی آموزش از ظرفیت بالایی برای تبدیلشدن به نیروهای انسانی طراز اول سازمانهای رفاهی برخوردارند.
آتیه نو به مناسبت 25 آذرماه روز پژوهش در مصاحبه با یاسر باقری، دکترای سیاستگذاری اجتماعی و استاد دانشگاه تهران ضرورت پژوهش در حوزه رفاه و تأمیناجتماعی، چالشها و راهکارهای این حوزه را به گفتوگو نشسته که در ادامه می خوانید.
پژوهش در حوزه تأمیناجتماعی دارای چه مشخصات و فاکتورهایی است؟
پژوهشهای ضروری برای حوزه رفاه و تأمیناجتماعی، دو وجه مهم و در عین حال متمایز دارند؛ یک وجه آن بنیادی و وجه دیگر کاربردی است. در واقع هنگامی که صاحبنظران مختلف از فقدان دکترین سیاست اجتماعی در ایران یا عبارات مشابه آن سخن به میان میآورند، همزمان بهصورت ضمنی بر لزوم انجام پژوهشهای بنیادین برای تبیین نظریات، مفاهیم، دکترینها و گفتمانهای مرتبط با این حوزه تأکید دارند. مصداق مهم پژوهشها در این زمینه، مجموعه اقداماتی است که در دهه1360 توسط مؤسسه کار و تأمین برای تدوین قانون کار انجام شد. نمونه دیگر مجموعه گزارشهایی است که در اواخر دهه 1370 و اوایل 1380 در مؤسسه عالی پژوهش برای تدوین قانون ساختار نظام جامع رفاه و تأمیناجتماعی انجام گرفت.
آموزه مهمی که مجموعه پژوهشهای مورد اشاره، برای امروز ما دارد آن است که پژوهشها به ضرورت شکلگیری قانون کار و یا تدوین نظام جامع و بحث نسبی درباره ابعاد آن نظامها اکتفا کردند، در حالی که متأسفانه تحلیل میدان سیاستگذاری و چالشهای احتمالی اجرای آن از نظر دور ماند. بنابراین لازم است برای هر اقدامی در این حوزه، به بخش تحلیل میدان و بررسی موانع احتمالی توجه شود، وگرنه ممکن است کوششهای متعدد، از طریق دورزدن قانون بیاثر شود.
وجه دیگر پژوهشهای مهم برای این حوزه کاربردی بودن آن است. با وجود اهمیت فراوان پژوهشهای بنیادی، حمایت نهادهای رفاهی موجود در گرو برجسته کردن مشتقات کاربردی این قبیل پژوهشهاست. علاوه بر این، باید توجه داشت که دستگاه سیاستگذاری در کشور منتظر تدوین دکترین و نظریه نمیماند و کار خویش را پیش میبرد. از اینرو لازم است تحلیل سیاستهای پیشنهادی سایر دستگاهها نیز بهصورت موازی مدنظر قرار گیرد تا بتواند به سیاستگذاران اجتماعی در اتخاذ رویکردهای درست و بههنگام کمک کند.
در یک دهه اخیر، عموماً پژوهشهای بنیادی چندان مورد توجه متولیان دستگاههای رفاهی قرار نداشته، در حالی که اثرگذاری آن نهتنها به لحاظ رویکردی مهم است بلکه از منظر تقویت حوزه دانشی کشور نیز میتواند مهم و مؤثر باشد. برای نمونه کوششهای دهه 1370 و 1380 حوزه پژوهش منجر به تدوین متون مناسبی شد که مورداستفاده گسترده دانشگاهیان در دهههای بعد قرار گرفت؛ بهعبارتی، استفاده مناسب از ظرفیتهای پژوهش، هم به تصمیمگیری در این حوزه کمک کرد و هم موضوع سیاستهای اجتماعی را به موضوعی مهم در میدان علم کشور بدل کرد. این موضوع به نوبه خود، به حمایتگری بیشتر از دستگاههای موجود در حوزه سیاستهای اجتماعی منجر شده است.
در چه صورت پژوهشهای حوزه تأمیناجتماعی میتوانند در توسعه پایدار کشور ایفای نقش کنند؟
پژوهشهای این حوزه در صورتی میتوانند در توسعه پایدار کشور نقش ایفا کنند که جایگاه خود را به حوزه اداری بخش رفاه و دستگاههای رفاهی محدود نکنند. البته یکی از محورهای مهم پژوهش در این حوزه، بهبود سازماندهی دستگاههای رفاهی و تقویت توان حمایت از ذینفعان است اما باید توجه داشت که این موضوع به مهمترین محور پژوهشاجتماعی بدل نشود. در واقع اگر پژوهشهای این حوزه تمرکز بر سیاستهای فرابخشی را از دست بدهند، در بهترین حالت نویدبخش سیاستهای منفعلانه خواهند بود. این امر نهتنها جایگاه تأمیناجتماعی را در توسعه پایدار تضعیف میکند بلکه آن را به عرصه سیاستورزی ترمیمی و اتخاذ اقدامات التیامبخش پیآیند سیاستهای اقتصادی تنزل خواهد داد. بنابراین برای برخورداری از نقش اثرگذار در توسعه پایدار، لازم است پژوهشهای حوزه تأمیناجتماعی به بررسی سیاستهای اقتصادی و پیشنهادهای تعدیلی و اصلاحی آنها بپردازد تا بتواند با مهار و بهبود آنها از نوعی توسعه بدقواره، نامتوازن و ناپایدار پیشگیری کند.
چالشهای مهم فعالیتهای پژوهشی در حوزه رفاه و تأمیناجتماعی کدامند؟
در بسیاری از دورهها مهمترین چالش پژوهش در این حوزه، فهم نادرست پژوهش نزد مدیران و متولیان حوزه تأمیناجتماعی بوده است. انتخاب مدیران سازمانهای پژوهشی زیرمجموعه و مراجعه به سابقه علمی آنان بهخوبی نشان میدهد که سطح اهمیت این موضوع برای متولیان حوزه تا به کجاست. برای نمونه انتخاب مرحوم شبیرینژاد بهعنوان رئیس مؤسسه عالی پژوهش، نمایانگر اهمیت والای پژوهش نزد مدیران آن دوره است.
شاخص دیگری که نشان از اهمیت جایگاه پژوهش برای مدیران دارد، میزان ارجی است که آنان به کتابخانههای سازمانهای متبوع خویش دادهاند. میتوان میزان بار-مراجعه مدیران ارشد و عالی از کتابخانههای سازمانهای رفاهی را استخراج کرد و به میزان اهمیت امر پژوهش و دانش نزد آنان پی برد.
چه حوزهای از رفاه و تأمیناجتماعی تاکنون کمتر ذیل عنوان پژوهش بوده یا اصلاً نبوده و انجام طرح پژوهشی آن در کشور به شدت احساس میشود؟ لوازم و شروط انجام آن را تبیین کنید.
باتوجه به وجود چند مؤسسه پژوهشی در این حوزه و نیز وجود رشته سیاستگذاری اجتماعی و رفاه اجتماعی در دانشگاههای مهم کشور، بعید است موضوعی را بتوان یافت که به هیچوجه مورد پژوهش قرار نگرفته باشد. هرچند این موضوع مطلقاً به معنای کفایت پژوهش نیست، بلکه نیاز به ژرفتر شدن و نیز تخصصیتر شدن عرصههای پژوهش را آشکار میکند.
بنابراین تمام موارد گفته شده درباره دکترین سیاستاجتماعی یا عرصههای مأموریتی نهادهای رفاهی میتواند حوزهای برای پژوهش تخصصی باشد اما بهطور خاص، یکی از حوزههایی که بیش از همه نیازمند پژوهشهای متعدد و ژرف است، ارزیابی سیاستهای اقتصادی و اجتماعی است. در چهار دهه اخیر سیاستهای متعددی در حوزههای مختلف انجام گرفته اما اطلاع چندانی از نتایج آن وجود ندارد. بنابراین هرکس روایت خود را از موفقیت یا عدم موفقیت و نیز علل آنها ذکر میکند. یکی از وظایف مشخص مجلس شورای اسلامی توجه به همین موضوع است، درحالی که در عمل، نمایندگان مجلس علاقهای به این امر ندارند.
مشکل اساسی این نوع از پژوهش آن است که پژوهشگران مستقل یا دانشگاهی، به دادههای ضروری برای انجام پژوهش دسترسی ندارند و دستگاههای برخوردار از آمارهای مذکور، از جمله دستگاههای رفاهی نیز با پژوهشگران مذکور همکاری نمیکنند. گاه حتی متولیان آمار و دادهها در مورد پژوهشی که به سفارش خود سازمان رفاهی مذکور انجام شده نیز همکاری نکردهاند. این رویکرد عجیب در نگهداشت داده، مانع بزرگی بر سر راه پژوهشهای ارزیابی بوده است.
موضوع دیگر، پژوهش درباره مخاطبان بیرونمانده از خدمات رفاهی است. از آنجا که سازمانهای رفاهی با کمبود بودجه روبهرو هستند عموماً نهتنها رغبتی برای افراد نیازمند فاقد پوشش ندارند بلکه تا جای ممکن با انجام چنین پژوهشهایی مخالفت میورزند. در حالی که توجه به این گروهها و کوشش برای تدوین ابتکارات حمایتی، وظیفه بنیادی سازمانهای رفاهی است. از طرفی غلبه رویکرد حسابدارانه بر برخی از سازمانهای رفاهی سبب شده تا آنها پیش از هر نوع اقدامی منافع بخشی خویش را در این زمینه بررسی کنند و مواردی از این دست را بهعنوان ایجاد نوعی مطالبه کنار بگذارند.
چه راهکارهایی برای بهبود حوزههای پژوهشی در ایران بهویژه در حوزه تأمیناجتماعی دارید؟
با توجه به نکات فوق، طبیعتاً مهمترین راهکار، شایستهگزینی در سطوح مختلف حوزه پژوهش است؛ از انتصاب متولیان گرفته تا انتخاب پژوهشگران. راهکار دیگر، گشودگی بیشتر مدیران سازمانی نسبت به پیشنهادهای پژوهشی است. این موضوع گزینههای تصمیمگیری را متنوعتر و احتمالاً کارآمدتر میکند، همچنین با افزایش اهمیت پژوهش، نظارت سازمانی بر پژوهشها را ارتقا میبخشد.
علاوه بر این، با حضور فعالانهتر مؤسسات پژوهشی در سازمانهای مرتبط و کوشش برای بهبود تصمیمگیری آنها از طریق دستاوردهای پژوهشی، رابطه میان بخش تصمیمگیری و پژوهش تقویت خواهد شد. موضوع مهم دیگر، ارتباط و تعامل گستردهتر با دانشگاه است. برای نمونه در دانشگاه تهران و علامه طباطبایی، رشتهای با عنوان سیاستگذاری اجتماعی (گاه با نام برنامهریزی اجتماعی ورفاه اجتماعی) وجود دارد. دانشجویان این رشته آشنایی بسیار مناسبی با حوزه تأمیناجتماعی دارند و دروس متعددی همچون تأمیناجتماعی در ایران، سیاستگذاری اجتماعی، رفاه اجتماعی و حقوق کار و تأمیناجتماعی را در این حوزه میگذارند. دانشجویان نخبه متعددی در این رشتهها وجود دارند که حتی در مقطع کارشناسی، به وجوه مختلف این حوزه آشنا هستند. از مباحث فنی مانند محاسبه مستمری تا مجادلات سیاستگذاری همچون اصلاحات صندوقها و... . این میزان از دانش انباشته در نیروهای جوان و بسیار پرانرژی، ظرفیت بیمانندی برای سرمایهگذاری انسانی توسط دستگاههای رفاهی ایجاد کرده است. ارتباط مناسب و ساختاریافته با این نخبگان جوان هم به تقویت تخصص و مهارتهای عملی آنان در پژوهش کمک خواهد کرد، هم دستاوردهای مهمی برای آینده حوزه تأمیناجتماعی به دنبال خواهد داشت. تعداد زیادی از این دانشجویان با اندکی آموزش از ظرفیت بالایی برای تبدیلشدن به نیروهای انسانی طراز اول سازمانهای رفاهی برخوردارند.
ارسال دیدگاه