
بررسی اثربخشی مهارتآموزی بر اشتغال
50 درصد از مهارتآموزان جذب بازار کار میشوند
بیش از ۵۰ درصد افرادی که آموزش مهارتی دیدهاند، جذب بازار کار میشوند. این آماری است که معاونت وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی ارائه کرده است.
غلامحسین محمدی، معاون وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی اخیراً در یک برنامه تلویزیونی، گفت: «در حال حاضر شرکتهای بزرگ به مهارتافزایی و تربیت نیروی ماهر اهمیت بسیاری میدهند و همین مسئله موجب شده در سالهای اخیر نسبت به توسعه مهارتآموزی در کشور بازنگری صورت گیرد و بازار کار به افراد ماهر و نه افراد برخوردار از مدرک تحصیلی تعلق یابد.»
او سازمان فنی و حرفهای را متولی ارائه آموزشهای غیررسمی در کشور دانست و افزود: «شورایعالی آموزش و تربیت فنی، حرفهای و مهارتی در سال ۱۳۹۶ بهعنوان نهاد بالادستی این آموزشها به منظور ایجاد هماهنگی در سیاستگذاری و راهبری نظام آموزش فنی، حرفهای و مهارتی و برقراری تعامل بین دستگاههای مجری ایجاد شد.»
محمدی درباره وضعیت سازمان فنی و حرفهای در زیستبوم اقتصادی و نظارت مهارت و نظام صلاحیت حرفهای، بیان کرد: «هماکنون ۴۳۸ حرفه و مهارت وجود دارد که برای آنها نظام صلاحیت شغلی و حرفهای تدوین شده است. بر اساس استانداردهای این سازمان هر حرفه از چند شغل و هر شغل از چند شایستگی تشکیل میشود. در نظام سنجش مهارت حرفهای میزان مهارتهای نرم، اخلاق حرفهای و آشنایی با اصول کسبوکار افراد مورد سنجش قرار میگیرد.»
صحبتهای معاون وزیر کار مبنی بر اینکه بیش از 50 درصد افرادی که آموزشهای مهارتی میبینند، جذب بازار کار میشوند قابل قبول است اما ممکن است بهطور کامل پیچیدگیهای مرتبط کردن آموزشهای مهارتی به اشتغال را منعکس نکند. در حالی که آموزش مهارتی عامل مهمی در افزایش شانس اشتغال است، عوامل متعددی در میزان تأثیرگذاری چنین آموزشهایی دخیل است:
زمینهسازی آمار
در سطح جهانی، برنامههای آموزش فنی و حرفهای اغلب نرخ موفقیت را از 30 تا 70 درصد گزارش میکنند. نرخ موفقیت 50 درصدی در ایران با این معیارهای بینالمللی مطابقت دارد، اگرچه عوامل خاصی مانند اقتصاد محلی، تقاضای صنعت و کیفیت برنامههای آموزشی نقش مهمی دارند.
بازار کار داخلی
در ایران، نرخ بالای بیکاری بهویژه در بین جوانان و زنان، در کنار تحریمهای اقتصادی و چالشهای ساختاری، موانعی را برای اشتغال ایجاد میکند. آموزش مهارتها بهتنهایی ممکن است بر این موانع غلبه نکند، مگر اینکه آموزش با نیازهای بازار هماهنگ باشد.
عوامل مؤثر بر تأثیر آموزش مهارتی
آموزش مهارتها زمانی مؤثرتر است که به تقاضاهای خاص بازار بپردازد. اگر برنامهها در ایران برای بخشهای پرتقاضا مانند فناوری، انرژیهای تجدیدپذیر یا مراقبتهای بهداشتی تنظیم شوند، آمار 50 درصدی ممکن است واقعبینانه باشد. برنامههای آموزشی بهروز نشده، به کسب مهارتهایی منجر میشود که مورد تقاضا نیستند و شانس اشتغال را کاهش میدهند.
علاوه بر اینها، کیفیت و عمق آموزش مهارتها بهطور قابلتوجهی بر نتایج تأثیر میگذارد. برنامههایی با تجربه عملیاتی، بیشتر از دورههای نظری منجر به استخدام میشوند. همچنین، مناطق شهری با صنایع ممکن است فرصتهای بهتری را در مقایسه با مناطق روستایی که بازارهای کار پویای کمتری دارند، ارائه دهند. در عین حال انگیزه شخصی، سازگاری و مهارتهای شبکهای نیز در این زمینه نقش دارند. همه کارآموزان ممکن است فعالانه موضوع اشتغال پس از آموزش را دنبال نکنند یا با موانعی مانند تبعیض یا عدم تحرک مواجه شوند.
آیا آموزش مهارتی لزوماً منجر به اشتغال میشود؟
آموزش مهارتی بهطور خودکار اشتغال را تضمین نمیکند اما امکان اشتغالپذیری را افزایش میدهد.
آموزش مهارتی افراد را به ابزارهایی برای رقابت در بازار کار مجهز میکند و شانس آنها را برای استخدام بیشتر میکند. آموزش در مشاغل خاص، مانند نجاری یا خیاطی، افراد را قادر میسازد تا کسبوکار خود را راهاندازی کنند. از طرفی برای کسانی که قبلاً شاغل هستند، آموزش مهارت میتواند درهایی را به سمت ترفیع یا جابهجایی در موقعیتهای بهتر باز کند.
این در حالی است که آموزش در زمینههای بیش از حد اشباع یا در حال کاهش ممکن است منجر به کمکاری یا بیکاری شود. مسائل اقتصادی گستردهتر مانند تورم، تحریمها یا نرخهای پایین ایجاد شغل ممکن است اثربخشی آموزش مهارتها را محدود کنند.
گزارشهای سازمان آموزش فنی و حرفهای در ایران نشان میدهد بسیاری از افرادی که آموزشهای مهارتی میبینند، در بخشهای غیررسمی بهکار گرفته میشوند یا کسبوکار خود را راهاندازی میکنند. با این حال، اشتغال بخش رسمی به دلیل فرصتهای محدود همچنان چالشبرانگیز است.
در اقتصادهای مشابه، برنامههای آموزشی مهارتی موفق اغلب آنهایی هستند که به صنایع خاص یا شبکههای کارفرمایی مرتبط باشند. بهعنوان مثال، سیستم کارآموزی آلمان به دلیل ادغام آن با نیازهای صنعت و ضمانتهای شغلی پس از تکمیل، بسیار مؤثر است.
این ادعا که بیش از 50 درصد از افرادی که در ایران آموزشهای مهارتی میبینند در شرایط خاصی کار میکنند معتبر است اما ناقض موانع اشتغال نیست. آموزش مهارتی قابلیت اشتغال را افزایش میدهد ولی راهحلی مستقل برای بیکاری نیست. برای اینکه برنامههای آموزشی تأثیر قابلتوجهی داشته باشند؛ باید با تقاضاهای بازار کار هماهنگ باشند، شامل همکاری با صنایع برای آموزش در حین کار و کاریابی باشند، تمرکز بر بخشهای نوظهور با پتانسیل رشد داشته باشند و رفع موانع ساختاری و اقتصادی از طریق سیاستهای تکمیلی، مانند مشوقهای ایجاد شغل و حمایت از کارآفرینی را در دستور کار قرار دهند. در نتیجه، در حالی که آموزش مهارتها جزء حیاتی ادغام مهارتآموزان در بازار کار است، اثربخشی آن به عوامل سیستمی گستردهتر و کیفیت خود برنامهها بستگی دارد.
غلامحسین محمدی، معاون وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی اخیراً در یک برنامه تلویزیونی، گفت: «در حال حاضر شرکتهای بزرگ به مهارتافزایی و تربیت نیروی ماهر اهمیت بسیاری میدهند و همین مسئله موجب شده در سالهای اخیر نسبت به توسعه مهارتآموزی در کشور بازنگری صورت گیرد و بازار کار به افراد ماهر و نه افراد برخوردار از مدرک تحصیلی تعلق یابد.»
او سازمان فنی و حرفهای را متولی ارائه آموزشهای غیررسمی در کشور دانست و افزود: «شورایعالی آموزش و تربیت فنی، حرفهای و مهارتی در سال ۱۳۹۶ بهعنوان نهاد بالادستی این آموزشها به منظور ایجاد هماهنگی در سیاستگذاری و راهبری نظام آموزش فنی، حرفهای و مهارتی و برقراری تعامل بین دستگاههای مجری ایجاد شد.»
محمدی درباره وضعیت سازمان فنی و حرفهای در زیستبوم اقتصادی و نظارت مهارت و نظام صلاحیت حرفهای، بیان کرد: «هماکنون ۴۳۸ حرفه و مهارت وجود دارد که برای آنها نظام صلاحیت شغلی و حرفهای تدوین شده است. بر اساس استانداردهای این سازمان هر حرفه از چند شغل و هر شغل از چند شایستگی تشکیل میشود. در نظام سنجش مهارت حرفهای میزان مهارتهای نرم، اخلاق حرفهای و آشنایی با اصول کسبوکار افراد مورد سنجش قرار میگیرد.»
صحبتهای معاون وزیر کار مبنی بر اینکه بیش از 50 درصد افرادی که آموزشهای مهارتی میبینند، جذب بازار کار میشوند قابل قبول است اما ممکن است بهطور کامل پیچیدگیهای مرتبط کردن آموزشهای مهارتی به اشتغال را منعکس نکند. در حالی که آموزش مهارتی عامل مهمی در افزایش شانس اشتغال است، عوامل متعددی در میزان تأثیرگذاری چنین آموزشهایی دخیل است:
زمینهسازی آمار
در سطح جهانی، برنامههای آموزش فنی و حرفهای اغلب نرخ موفقیت را از 30 تا 70 درصد گزارش میکنند. نرخ موفقیت 50 درصدی در ایران با این معیارهای بینالمللی مطابقت دارد، اگرچه عوامل خاصی مانند اقتصاد محلی، تقاضای صنعت و کیفیت برنامههای آموزشی نقش مهمی دارند.
بازار کار داخلی
در ایران، نرخ بالای بیکاری بهویژه در بین جوانان و زنان، در کنار تحریمهای اقتصادی و چالشهای ساختاری، موانعی را برای اشتغال ایجاد میکند. آموزش مهارتها بهتنهایی ممکن است بر این موانع غلبه نکند، مگر اینکه آموزش با نیازهای بازار هماهنگ باشد.
عوامل مؤثر بر تأثیر آموزش مهارتی
آموزش مهارتها زمانی مؤثرتر است که به تقاضاهای خاص بازار بپردازد. اگر برنامهها در ایران برای بخشهای پرتقاضا مانند فناوری، انرژیهای تجدیدپذیر یا مراقبتهای بهداشتی تنظیم شوند، آمار 50 درصدی ممکن است واقعبینانه باشد. برنامههای آموزشی بهروز نشده، به کسب مهارتهایی منجر میشود که مورد تقاضا نیستند و شانس اشتغال را کاهش میدهند.
علاوه بر اینها، کیفیت و عمق آموزش مهارتها بهطور قابلتوجهی بر نتایج تأثیر میگذارد. برنامههایی با تجربه عملیاتی، بیشتر از دورههای نظری منجر به استخدام میشوند. همچنین، مناطق شهری با صنایع ممکن است فرصتهای بهتری را در مقایسه با مناطق روستایی که بازارهای کار پویای کمتری دارند، ارائه دهند. در عین حال انگیزه شخصی، سازگاری و مهارتهای شبکهای نیز در این زمینه نقش دارند. همه کارآموزان ممکن است فعالانه موضوع اشتغال پس از آموزش را دنبال نکنند یا با موانعی مانند تبعیض یا عدم تحرک مواجه شوند.
آیا آموزش مهارتی لزوماً منجر به اشتغال میشود؟
آموزش مهارتی بهطور خودکار اشتغال را تضمین نمیکند اما امکان اشتغالپذیری را افزایش میدهد.
آموزش مهارتی افراد را به ابزارهایی برای رقابت در بازار کار مجهز میکند و شانس آنها را برای استخدام بیشتر میکند. آموزش در مشاغل خاص، مانند نجاری یا خیاطی، افراد را قادر میسازد تا کسبوکار خود را راهاندازی کنند. از طرفی برای کسانی که قبلاً شاغل هستند، آموزش مهارت میتواند درهایی را به سمت ترفیع یا جابهجایی در موقعیتهای بهتر باز کند.
این در حالی است که آموزش در زمینههای بیش از حد اشباع یا در حال کاهش ممکن است منجر به کمکاری یا بیکاری شود. مسائل اقتصادی گستردهتر مانند تورم، تحریمها یا نرخهای پایین ایجاد شغل ممکن است اثربخشی آموزش مهارتها را محدود کنند.
گزارشهای سازمان آموزش فنی و حرفهای در ایران نشان میدهد بسیاری از افرادی که آموزشهای مهارتی میبینند، در بخشهای غیررسمی بهکار گرفته میشوند یا کسبوکار خود را راهاندازی میکنند. با این حال، اشتغال بخش رسمی به دلیل فرصتهای محدود همچنان چالشبرانگیز است.
در اقتصادهای مشابه، برنامههای آموزشی مهارتی موفق اغلب آنهایی هستند که به صنایع خاص یا شبکههای کارفرمایی مرتبط باشند. بهعنوان مثال، سیستم کارآموزی آلمان به دلیل ادغام آن با نیازهای صنعت و ضمانتهای شغلی پس از تکمیل، بسیار مؤثر است.
این ادعا که بیش از 50 درصد از افرادی که در ایران آموزشهای مهارتی میبینند در شرایط خاصی کار میکنند معتبر است اما ناقض موانع اشتغال نیست. آموزش مهارتی قابلیت اشتغال را افزایش میدهد ولی راهحلی مستقل برای بیکاری نیست. برای اینکه برنامههای آموزشی تأثیر قابلتوجهی داشته باشند؛ باید با تقاضاهای بازار کار هماهنگ باشند، شامل همکاری با صنایع برای آموزش در حین کار و کاریابی باشند، تمرکز بر بخشهای نوظهور با پتانسیل رشد داشته باشند و رفع موانع ساختاری و اقتصادی از طریق سیاستهای تکمیلی، مانند مشوقهای ایجاد شغل و حمایت از کارآفرینی را در دستور کار قرار دهند. در نتیجه، در حالی که آموزش مهارتها جزء حیاتی ادغام مهارتآموزان در بازار کار است، اثربخشی آن به عوامل سیستمی گستردهتر و کیفیت خود برنامهها بستگی دارد.
ارسال دیدگاه