
در میزگرد آتیهنو به مناسبت روز ملی کارآفرین مطرح شد
لـزوم تغییــر در تعـریــف کــارآفــرینــی
همزمان با سوم اردیبهشتماه، روز ملی کارآفرین میزگردی با عنوان «کارآفرینی در ایران و افق پیشرو» در هفتهنامه «آتیهنو» و با حضور حمیدرضا صالحی رئیس کمیسیون انرژی اتاق بازرگانی ایران و مهدی غیبی کارآفرین حوزه فناوری اطلاعات برگزار شد. در این میزگرد صالحی به بیان مطالبات و خواستههای کارآفرینان از دولت پرداخت و غیبی نیز به سهم اندک کارآفرینان حوزه فناوری در مقوله صادرات و این موضوع که باید نگاه به مفهوم کارآفرینی در ایران به صورت کلی و ماهوی تغییر کند، اشاره کرد.
رامین بیات روزنامه نگار
اگر بخواهید در یک خط کارآفرینی را تعریف کنید، آن تعریف چیست؟
غیبی: ایجاد فرصت و نوآفرینی در کسبوکار. یعنی هنگامی که فردی ارزشآفرینی میکند به تبع آن اشتغال نیز ایجاد میشود. یک تعبیر دیگر از کارآفرینی وجود دارد که یک نفر کار میکند و بقیه به او میگویند؛ آفرین! این متأسفانه یک طنز تلخ است. در یک دهه گذشته عدهای به اسم استارتآپ کار کردند و دولتهای گذشته نیز از آنها حمایتهایی کردند؛ از تسهیلات بانکی تا دیگر امکاناتی که در اختیار آنها قرار گرفت اما در نهایت خروجی بخصوصی نداشت.
پس ما در این مفهوم با خلق ارزش افزوده روبهرو هستیم؟
غیبی: بله دقیقاً، کسی که خلق ثروت یا ارزش میکند باید مبنای سنجش ما قرار گیرد. این خلق احتمالاً میتواند یک استارتآپ در حوزه فناوری اطلاعات باشد یا کارخانهای که مقدار زیادی تجهیزات کنترل صنعتی میسازد. اگر امکان صادرات این تجهیزات و ابزار فراهم شود، کار کاملتر است. البته شاید خلق ارزش ناشی از ایجاد ثروت هم باشد؛ مثلاً تصور کنید شرکتی فعال در حوزه تجهیزات نیروگاهی و کنترل ابزار دقیق، با تولیدات خود جلوی خروج ارز را گرفته است. اگر از او حمایت دولتی شود، امکان صادرات به وجود میآید و میتواند باز هم در این مملکت خلق پول و ثروت کند، اما مسئله این است که احتمال دارد در مجموع 20 نفر در این مجموعه کار کنند. چنین کسبوکاری با یک مجموعه بزرگ مانند تاکسیهای اینترنتی که گردش مالی بالا دارد، قابل قیاس نیست. بنابراین در نگاه به مقوله کارآفرینی نباید تنها ملاک عمل توجه به میزان اشتغال باشد، بلکه میزان ثروتی که خلق میشود، مسئله اصلی در این رابطه است. به عنوان مثال در قبال تسهیلات بانک میگوید مانده حساب 100میلیارد تومانی طلافروش و نمایشگاهدار، با ماندهحساب 20میلیارد تومانی یک کارآفرین قابل مقایسه نیست. از اینرو تسهیلاتی که باید صرف کارآفرینی شود، به حوزه دلالی وارد میشود. اینها همه مسائلی است که ما در این عرصه با آن روبهرو هستیم.
در این سالها کارآفرینان با مشکلات متعددی دستوپنجه نرم کردهاند، از دیدگاه شما مهمترین این مشکلات و موانع چه بوده و راهکار پیشنهادی شما برای حل این مشکلات چیست؟
صالحی: در کشور ما به دلیل اینکه زیرساختهای اقتصادی مبتنی بر حساب دولتی و نفتی قرار دارد، موضوعاتی مانند کارآفرینی که در تمام دنیا منبعث از ارزشآفرینی و ایجاد ثروت است، بهگونه دیگری شکل گرفته است. کارآفرینان ما همیشه به نهادهای دولتی مانند سازمان برنامه و وزارتخانههای بزرگی مثل نفت و نیرو وابسته بودهاند. در بحث صنعت خودرو هم همینطور است. از سوی دیگر، نظام کارآفرینی در کشور ما افت کرد. افرادی که از کشور بیرون رفتند، با آنکه دست خالی بودند، موفق شدند. چون کارآفرین بودند و تفکر کارآفرینی داشتند، اتمسفر و مختصاتی که در کشورهای دیگر برای کارآفرینی طراحی شده بود، روی این افراد جواب داد و باعث رشد آنها شد، اما در کشور ما متأسفانه روزبهروز کارآفرینان نحیفتر و ضعیفتر شدند.
در حوزه زیرساختی آیا شرایط برای کارآفرینان فراهم است؟
صالحی: در حوزه زیرساخت ما چندین ابرچالش در کشور داریم. در این زمینه ناترازی انرژی ارزی، نیروی انسانی و بودجه وجود دارد. از سویی این ناترازیها با هم جمع میشود و امنیت اقتصادی را برای کارآفرین پایین میآورد. او در بستر امن و جایگاهی که بتواند آینده خود را پیشبینی کند، رشد پیدا کرده و ارزش و ثروت ایجاد میکند، کارخانه تأسیس کرده و تولید و اشتغال را شکل میدهد و امکان انجام صادرات را خواهد داشت. همه این موارد به اقتصاد شفاف و کارآمد برمیگردد. اما در اقتصادی که چند نرخ ارز دارد و هر روز بانک مرکزی دستورالعمل جدیدی را ارائه میکند، نظام کارآفرینی نمیتواند کار کند و به نوعی انتظار خلق ارزش افزوده انتظار بیهودهای است.
با توجه به این که شما هم در اتاق بازرگانی ایران هستید و هم در اتاق تهران، اتاق بازرگانی به عنوان تشکل بخش خصوصی چه رایزنیهایی با دولت میتواند انجام دهد تا این موانع و مشکلات را از سر راه کارآفرینان بردارد؟
صالحی: یکی از مشکلات این بخش، تعطیلات پایان هفته است که باعث شده کشور ما چهار روز در هفته با دنیا در حالت قطع ارتباط باشد. باید تغییری در این بخش اعمال شود، مثلاً باید تعطیلی ما به جمعه و شنبه اختصاص پیدا کند. در دنیا هیچ کشوری پنجشنبه تعطیل نیست. حداقل مانند کشورهای اسلامی تعطیلات را به جمعه و شنبه تغییر دهیم تا بیشتر با دنیا در ارتباط باشیم و درآمد ایجاد کنیم و ثروت ما افزایش یابد. آیا برای تعطیلات پنجشنبه با ما مشورت کردند و نظر ما را خواستند؟ ما هم در اتاق ساکت ننشستهایم و کمپین راه انداختهایم و بیانیه و نظر میدهیم. نهاد دولت باید ببیند چه چیزی به نفع بخش خصوصی است. اگر شعار سال جهش تولید با مشارکت مردم است، مردم میگویند تعطیلی پنجشنبه برداشته شود و به جای آن شنبه تعطیل باشد. مقام معظم رهبری خوشبختانه تأکید داشتند که باید بخش خصوصی بهطور واقعی درگیر شود. این موضوع درست نمیشود مگر با مشارکت بخش خصوصی و مردم. باید دید دولت این پیام را چطور دریافت میکند؟ آیا سیاستهای خود را تغییر میدهد و خود را کوچک میکند؟ اگر این موارد انجام شود، نشان میدهد که حتماً پیام مقام معظم رهبری را دریافت کردهاند و فضا را در اختیار بخش خصوصی میگذارند. از سوی دیگر شاهد خواهیم بود که امکان کنترل تورم وجود دارد.
در حال حاضر با توجه به شرایط موجود سهم کارآفرینان در صادرات چقدر است و چه چالشهایی در این حوزه وجود دارد؟
غیبی: اگر اندازهمان را کوچک کنیم و کارآفرینی را بهمثابه ارزشآفرینی در حوزهای نوپا بدانیم صادرات ناچیز است، اما کارآفرینان قدیمی و سنتی در اینباره اعداد صادراتی بسیار بزرگی را رقم میزنند و اینها قابل مقایسه با هم نیست. در کسبوکارهای استارتآپی و نوپا مشکل نقد کردن پول و ورود پول به داخل کشور وجود دارد. بسیاری از مواقع میخواهیم فناوری را صادر کنیم، اما بحثهای تحریمی بسیار جدی باعث میشوند تعداد زیادی از ظرفیتهای کشور در حوزه خلق ارزش نگاهی به صادرات نداشته باشند. با توجه به تمام محدودیتهای موجود، اساساً این کسبوکارها نگاهی به صادرات و حتی تولید محصول صادراتی ندارند. به عنوان مثال ما محصولی را در مجموعه خودمان تولید کردیم. اما هیچوقت به آن نگاه صادراتی نکردیم؛ چراکه گرفتن (CV) اروپا محدودیتهایی دارد و باید هویت حقوقی را در جای دیگری بسازیم. این موضوع یک عامل بازدارنده است و اگر هم بازار ایران مناسب باشد، دیگر کسی به صادرات فکر نمیکند. مگر آنکه شرکت واسطی پیدا شود که این محصول را خریداری کند و آن را با برند دیگری و از مسیرهایی که بلد است، در سایر کشورها عرضه کند. حقیقت مطلب این است که در حوزه فناوریها و کسبوکارهای نوین سهم کوچکی در صادرات داریم که عمده دلیل آن بحث تحریمها و موضوع نقدشوندگی و تعاملات مالی است که جلوی بسیاری از اتفاقات مثبت را میگیرد و دیگر کسی نگاهی به صادرات ندارد.
صالحی: البته ما در ایران (CV) میدهیم و این امکان برای ما فراهم است.
غیبی: بله، این امکان وجود دارد اما خیلی محدود است و کسی به صورت عام به آن فکر نمیکند. با توجه به اینکه اکثراً این موضوع را یک محدودیت میشناسند، به عنوان تلاش برای توسعه کسبوکار به آن نگاه نمیکنند.
میتوان اینطور تفسیر کرد که فضای کارآفرینی ما در این سالها به اندازهای رشد نداشته که بتوانیم برای آنها راهی به بازارهای صادراتی متصور شویم؟
غیبی: فضای کارآفرینی نوپا در قالب استارتآپی بله، نمیتوان روی صادرات این بخش حساب کرد. اما اگر بخواهیم این موضوع را به کل تعمیم دهیم، کسانی که مثلاً خشکبار صادر میکنند، باغدار و سیستم حمل ونقل و بستهبندی در اختیار دارند و کار صادرات خود را انجام میدهند، صادرات را پیگیری میکنند.
اگر بخواهیم در اقتصاد ایران سهمی برای کارآفرینان در نظر بگیریم، چند درصد از سبد اقتصاد ما به کارآفرینان مختص بوده و این سهم در سالهای گذشته چه تغییری داشته است؟
صالحی: اگر نظام اقتصادی را متشکل از دولت و بخش خصوصی در نظر بگیریم، 85 درصد از اقتصاد ما دست دولت است. در بحث کارآفرینی آزادسازی اقتصادی منجر به این میشود که کارآفرینان بتوانند فضای بیشتری را سهیم شوند و صنایع ضعیف را قوی و احیا کنند. نظام کارآفرینی در کشورمان بهطور عام به جز چند هلدینگ بخش خصوصی که تغییر نگرش دادهاند و انگشتشمار هستند، چندان کارآفرینی بهصورت نوین تبلور ندارد. به نظر بنده سهم نظام کارآفرینی در تصمیمسازیها و سیاستگذاریها، اندک است.
غیبی: من حرف آقای صالحی را تأیید میکنم. سهم عمده صادرات ما در حوزه نفت است که در حیطه نفت و مشتقات هم میبینیم شرکتها خصولتی هستند و اصولاً سهمی برای استارتآپها و نوآوری وجود ندارد. این شرکتها که بخش بزرگی از آنها دولتی یا خصولتی و مبتنی بر اصل (44) هستند، باعث میشوند در نهایت سهمی که برای کارآفرینی قائل میشویم خیلی اندک باشد و میزان کمی را دربر بگیرد.
به نظر شما دولت چه اقداماتی میتواند برای تسهیل فضای کسبوکار کارآفرینان انجام دهد، تا آنها بتوانند خلق ارزش افزوده بیشتری برای کشور انجام دهند؟
غیبی: دولت باید در بخشآفرینی، جدیتر عمل کند و ضریب مشارکت بخش کسبوکارها را بیشتر در نظر بگیرد. در تمام این سالها، دولتهای مختلف، تسهیلگری جهت دریافت تسهیلات بانکی، در حوزه صادرات و ارائه برخی خدمات را منوط به اشتغالزایی کردهاند. این اقدامات در نهایت موقت ظاهر شده، به دلیل اینکه تأکید دولتها بر عدد و رقم اشتغال بوده است. احتمال دارد یک بنگاه اقتصادی نوپا و فناور وجود داشته باشد که با 20 نفر معادل سه کارخانه با 5000 نفر کارمند، ارزش افزوده ایجاد کند. از نظر دولت اما این سه کارخانه به بنگاه فناور ارجح است. با مشاهده این موارد به این نتیجه میرسیم که چون اولویت دولتها بر میزان اشتغال به معنای لیست بیمه و پرداخت حقوق بوده، اقدامات متناسبی را تدارک ندیدهاند. از طرفی جمعیت جویای کار هم بالاست، بنابراین الزام دریافت تسهیلات را بر مبنای مبالغ لیست حقوق میگذارند. در وضعیتی که کار با 3 نفر جمع میشود، برای دریافت تسهیلات لیست 10نفره حقوق میخواهند. در این صورت کارفرما یا باید آمارسازی کند یا هشت حقوق بیشتر بدهد تا بتواند این تسهیلات را دریافت کند. این بخش کارآفرینی که برعهده دولتها بوده باید بهگونهای برنامهریزی شود که جدا از اینکه خلق ارزشی به نام اشتغال را دربرمیگیرد، خلق ارزشهایی مثل تولید ثروت، صادرات فناوری و تولید دانش را هم در ترازو بگذارد.
شما معتقدید که یک تعریف دوباره باید در این خصوص صورت بگیرد؟
غیبی: دقیقاً، اگر بخواهیم فقط ملاک را کارآفرینی مساوی با اشتغال ببینیم، قاعدتاً شرکتهای نوپا و بنگاههای اقتصادی کوچک هیچوقت در دایره ارزیابیها، تصمیمگیریها و آفرین گفتنهای دولتها نمیگنجند؛ چون تعداد کمی از آدمها را دربرمیگیرند. آنجایی این اتفاق مثبت و خوب میشود که بگویند این شرکت 20 نفر پرسنل دارد، اما گردش مالی بالا آفریده و تولید دانش کرده یا به صادرات متکی است.
برای توسعه کارآفرینی در ایران نیازمند یک تعریف جدید هستیم، نظر شما چیست؟
صالحی: کاملاً با صحبتهای آقای غیبی موافقم. با این مشکل در بحث اعتبارسنجی بنگاهها از سوی بانکها مواجه هستیم. این نگاه سنتی و قدیمی است و باید تغییر کند. امتیازی که در کشور به دانشبنیانها داده میشود، باید بازتعریف شود. با تعاریف قدیمی، نه فقط برای اعتبارسنجی بلکه برای موضوعاتی مانند صدور ضمانتنامه برای صادرات و...، نیز نمیتوان برای شرکتهای دانش بنیان اقدام خاصی انجام داد.
در حوزه کسبوکارهای نوپا در بحث کارآفرینی، سرمایهگذاری به چه نحوی است؟
غیبی: وقتی بدنه سنتی سرمایهگذاران مشاهده کنند که نسل جوان با کمترین سرمایهها میتواند کسبوکارهای خوبی راهاندازی کند، در این حوزه سرمایهگذاری بیشتری خواهند داشت. امری که از سوی استارتآپها بیشترین نیاز به آن احساس میشود، سرمایهگذاری است. معمولاً یک شرکت نوپای موفق قابلیت رشد بیشتری نسبت به یک شرکت جاافتاده دارد. یعنی میتواند با سرمایهای کمتر، نیروی کار یا زمینه رشد بیشتری نسبت به شرکتهای قدیمی داشته باشد. شرکتهای نوپا برای رشد سریع خود نیاز به جذب سرمایه دارند و در این راه گزینههای مختلفی نیز وجود دارد. شرکتهای دیگر یا افراد سرمایهگذار میتوانند به شرکتهای نوپا با تبادل پول نقد در برابر سهام کمک کنند تا فعالیت خود را شروع کنند.
غیبی: ایجاد فرصت و نوآفرینی در کسبوکار. یعنی هنگامی که فردی ارزشآفرینی میکند به تبع آن اشتغال نیز ایجاد میشود. یک تعبیر دیگر از کارآفرینی وجود دارد که یک نفر کار میکند و بقیه به او میگویند؛ آفرین! این متأسفانه یک طنز تلخ است. در یک دهه گذشته عدهای به اسم استارتآپ کار کردند و دولتهای گذشته نیز از آنها حمایتهایی کردند؛ از تسهیلات بانکی تا دیگر امکاناتی که در اختیار آنها قرار گرفت اما در نهایت خروجی بخصوصی نداشت.
پس ما در این مفهوم با خلق ارزش افزوده روبهرو هستیم؟
غیبی: بله دقیقاً، کسی که خلق ثروت یا ارزش میکند باید مبنای سنجش ما قرار گیرد. این خلق احتمالاً میتواند یک استارتآپ در حوزه فناوری اطلاعات باشد یا کارخانهای که مقدار زیادی تجهیزات کنترل صنعتی میسازد. اگر امکان صادرات این تجهیزات و ابزار فراهم شود، کار کاملتر است. البته شاید خلق ارزش ناشی از ایجاد ثروت هم باشد؛ مثلاً تصور کنید شرکتی فعال در حوزه تجهیزات نیروگاهی و کنترل ابزار دقیق، با تولیدات خود جلوی خروج ارز را گرفته است. اگر از او حمایت دولتی شود، امکان صادرات به وجود میآید و میتواند باز هم در این مملکت خلق پول و ثروت کند، اما مسئله این است که احتمال دارد در مجموع 20 نفر در این مجموعه کار کنند. چنین کسبوکاری با یک مجموعه بزرگ مانند تاکسیهای اینترنتی که گردش مالی بالا دارد، قابل قیاس نیست. بنابراین در نگاه به مقوله کارآفرینی نباید تنها ملاک عمل توجه به میزان اشتغال باشد، بلکه میزان ثروتی که خلق میشود، مسئله اصلی در این رابطه است. به عنوان مثال در قبال تسهیلات بانک میگوید مانده حساب 100میلیارد تومانی طلافروش و نمایشگاهدار، با ماندهحساب 20میلیارد تومانی یک کارآفرین قابل مقایسه نیست. از اینرو تسهیلاتی که باید صرف کارآفرینی شود، به حوزه دلالی وارد میشود. اینها همه مسائلی است که ما در این عرصه با آن روبهرو هستیم.
در این سالها کارآفرینان با مشکلات متعددی دستوپنجه نرم کردهاند، از دیدگاه شما مهمترین این مشکلات و موانع چه بوده و راهکار پیشنهادی شما برای حل این مشکلات چیست؟
صالحی: در کشور ما به دلیل اینکه زیرساختهای اقتصادی مبتنی بر حساب دولتی و نفتی قرار دارد، موضوعاتی مانند کارآفرینی که در تمام دنیا منبعث از ارزشآفرینی و ایجاد ثروت است، بهگونه دیگری شکل گرفته است. کارآفرینان ما همیشه به نهادهای دولتی مانند سازمان برنامه و وزارتخانههای بزرگی مثل نفت و نیرو وابسته بودهاند. در بحث صنعت خودرو هم همینطور است. از سوی دیگر، نظام کارآفرینی در کشور ما افت کرد. افرادی که از کشور بیرون رفتند، با آنکه دست خالی بودند، موفق شدند. چون کارآفرین بودند و تفکر کارآفرینی داشتند، اتمسفر و مختصاتی که در کشورهای دیگر برای کارآفرینی طراحی شده بود، روی این افراد جواب داد و باعث رشد آنها شد، اما در کشور ما متأسفانه روزبهروز کارآفرینان نحیفتر و ضعیفتر شدند.
در حوزه زیرساختی آیا شرایط برای کارآفرینان فراهم است؟
صالحی: در حوزه زیرساخت ما چندین ابرچالش در کشور داریم. در این زمینه ناترازی انرژی ارزی، نیروی انسانی و بودجه وجود دارد. از سویی این ناترازیها با هم جمع میشود و امنیت اقتصادی را برای کارآفرین پایین میآورد. او در بستر امن و جایگاهی که بتواند آینده خود را پیشبینی کند، رشد پیدا کرده و ارزش و ثروت ایجاد میکند، کارخانه تأسیس کرده و تولید و اشتغال را شکل میدهد و امکان انجام صادرات را خواهد داشت. همه این موارد به اقتصاد شفاف و کارآمد برمیگردد. اما در اقتصادی که چند نرخ ارز دارد و هر روز بانک مرکزی دستورالعمل جدیدی را ارائه میکند، نظام کارآفرینی نمیتواند کار کند و به نوعی انتظار خلق ارزش افزوده انتظار بیهودهای است.
با توجه به این که شما هم در اتاق بازرگانی ایران هستید و هم در اتاق تهران، اتاق بازرگانی به عنوان تشکل بخش خصوصی چه رایزنیهایی با دولت میتواند انجام دهد تا این موانع و مشکلات را از سر راه کارآفرینان بردارد؟
صالحی: یکی از مشکلات این بخش، تعطیلات پایان هفته است که باعث شده کشور ما چهار روز در هفته با دنیا در حالت قطع ارتباط باشد. باید تغییری در این بخش اعمال شود، مثلاً باید تعطیلی ما به جمعه و شنبه اختصاص پیدا کند. در دنیا هیچ کشوری پنجشنبه تعطیل نیست. حداقل مانند کشورهای اسلامی تعطیلات را به جمعه و شنبه تغییر دهیم تا بیشتر با دنیا در ارتباط باشیم و درآمد ایجاد کنیم و ثروت ما افزایش یابد. آیا برای تعطیلات پنجشنبه با ما مشورت کردند و نظر ما را خواستند؟ ما هم در اتاق ساکت ننشستهایم و کمپین راه انداختهایم و بیانیه و نظر میدهیم. نهاد دولت باید ببیند چه چیزی به نفع بخش خصوصی است. اگر شعار سال جهش تولید با مشارکت مردم است، مردم میگویند تعطیلی پنجشنبه برداشته شود و به جای آن شنبه تعطیل باشد. مقام معظم رهبری خوشبختانه تأکید داشتند که باید بخش خصوصی بهطور واقعی درگیر شود. این موضوع درست نمیشود مگر با مشارکت بخش خصوصی و مردم. باید دید دولت این پیام را چطور دریافت میکند؟ آیا سیاستهای خود را تغییر میدهد و خود را کوچک میکند؟ اگر این موارد انجام شود، نشان میدهد که حتماً پیام مقام معظم رهبری را دریافت کردهاند و فضا را در اختیار بخش خصوصی میگذارند. از سوی دیگر شاهد خواهیم بود که امکان کنترل تورم وجود دارد.
در حال حاضر با توجه به شرایط موجود سهم کارآفرینان در صادرات چقدر است و چه چالشهایی در این حوزه وجود دارد؟
غیبی: اگر اندازهمان را کوچک کنیم و کارآفرینی را بهمثابه ارزشآفرینی در حوزهای نوپا بدانیم صادرات ناچیز است، اما کارآفرینان قدیمی و سنتی در اینباره اعداد صادراتی بسیار بزرگی را رقم میزنند و اینها قابل مقایسه با هم نیست. در کسبوکارهای استارتآپی و نوپا مشکل نقد کردن پول و ورود پول به داخل کشور وجود دارد. بسیاری از مواقع میخواهیم فناوری را صادر کنیم، اما بحثهای تحریمی بسیار جدی باعث میشوند تعداد زیادی از ظرفیتهای کشور در حوزه خلق ارزش نگاهی به صادرات نداشته باشند. با توجه به تمام محدودیتهای موجود، اساساً این کسبوکارها نگاهی به صادرات و حتی تولید محصول صادراتی ندارند. به عنوان مثال ما محصولی را در مجموعه خودمان تولید کردیم. اما هیچوقت به آن نگاه صادراتی نکردیم؛ چراکه گرفتن (CV) اروپا محدودیتهایی دارد و باید هویت حقوقی را در جای دیگری بسازیم. این موضوع یک عامل بازدارنده است و اگر هم بازار ایران مناسب باشد، دیگر کسی به صادرات فکر نمیکند. مگر آنکه شرکت واسطی پیدا شود که این محصول را خریداری کند و آن را با برند دیگری و از مسیرهایی که بلد است، در سایر کشورها عرضه کند. حقیقت مطلب این است که در حوزه فناوریها و کسبوکارهای نوین سهم کوچکی در صادرات داریم که عمده دلیل آن بحث تحریمها و موضوع نقدشوندگی و تعاملات مالی است که جلوی بسیاری از اتفاقات مثبت را میگیرد و دیگر کسی نگاهی به صادرات ندارد.
صالحی: البته ما در ایران (CV) میدهیم و این امکان برای ما فراهم است.
غیبی: بله، این امکان وجود دارد اما خیلی محدود است و کسی به صورت عام به آن فکر نمیکند. با توجه به اینکه اکثراً این موضوع را یک محدودیت میشناسند، به عنوان تلاش برای توسعه کسبوکار به آن نگاه نمیکنند.
میتوان اینطور تفسیر کرد که فضای کارآفرینی ما در این سالها به اندازهای رشد نداشته که بتوانیم برای آنها راهی به بازارهای صادراتی متصور شویم؟
غیبی: فضای کارآفرینی نوپا در قالب استارتآپی بله، نمیتوان روی صادرات این بخش حساب کرد. اما اگر بخواهیم این موضوع را به کل تعمیم دهیم، کسانی که مثلاً خشکبار صادر میکنند، باغدار و سیستم حمل ونقل و بستهبندی در اختیار دارند و کار صادرات خود را انجام میدهند، صادرات را پیگیری میکنند.
اگر بخواهیم در اقتصاد ایران سهمی برای کارآفرینان در نظر بگیریم، چند درصد از سبد اقتصاد ما به کارآفرینان مختص بوده و این سهم در سالهای گذشته چه تغییری داشته است؟
صالحی: اگر نظام اقتصادی را متشکل از دولت و بخش خصوصی در نظر بگیریم، 85 درصد از اقتصاد ما دست دولت است. در بحث کارآفرینی آزادسازی اقتصادی منجر به این میشود که کارآفرینان بتوانند فضای بیشتری را سهیم شوند و صنایع ضعیف را قوی و احیا کنند. نظام کارآفرینی در کشورمان بهطور عام به جز چند هلدینگ بخش خصوصی که تغییر نگرش دادهاند و انگشتشمار هستند، چندان کارآفرینی بهصورت نوین تبلور ندارد. به نظر بنده سهم نظام کارآفرینی در تصمیمسازیها و سیاستگذاریها، اندک است.
غیبی: من حرف آقای صالحی را تأیید میکنم. سهم عمده صادرات ما در حوزه نفت است که در حیطه نفت و مشتقات هم میبینیم شرکتها خصولتی هستند و اصولاً سهمی برای استارتآپها و نوآوری وجود ندارد. این شرکتها که بخش بزرگی از آنها دولتی یا خصولتی و مبتنی بر اصل (44) هستند، باعث میشوند در نهایت سهمی که برای کارآفرینی قائل میشویم خیلی اندک باشد و میزان کمی را دربر بگیرد.
به نظر شما دولت چه اقداماتی میتواند برای تسهیل فضای کسبوکار کارآفرینان انجام دهد، تا آنها بتوانند خلق ارزش افزوده بیشتری برای کشور انجام دهند؟
غیبی: دولت باید در بخشآفرینی، جدیتر عمل کند و ضریب مشارکت بخش کسبوکارها را بیشتر در نظر بگیرد. در تمام این سالها، دولتهای مختلف، تسهیلگری جهت دریافت تسهیلات بانکی، در حوزه صادرات و ارائه برخی خدمات را منوط به اشتغالزایی کردهاند. این اقدامات در نهایت موقت ظاهر شده، به دلیل اینکه تأکید دولتها بر عدد و رقم اشتغال بوده است. احتمال دارد یک بنگاه اقتصادی نوپا و فناور وجود داشته باشد که با 20 نفر معادل سه کارخانه با 5000 نفر کارمند، ارزش افزوده ایجاد کند. از نظر دولت اما این سه کارخانه به بنگاه فناور ارجح است. با مشاهده این موارد به این نتیجه میرسیم که چون اولویت دولتها بر میزان اشتغال به معنای لیست بیمه و پرداخت حقوق بوده، اقدامات متناسبی را تدارک ندیدهاند. از طرفی جمعیت جویای کار هم بالاست، بنابراین الزام دریافت تسهیلات را بر مبنای مبالغ لیست حقوق میگذارند. در وضعیتی که کار با 3 نفر جمع میشود، برای دریافت تسهیلات لیست 10نفره حقوق میخواهند. در این صورت کارفرما یا باید آمارسازی کند یا هشت حقوق بیشتر بدهد تا بتواند این تسهیلات را دریافت کند. این بخش کارآفرینی که برعهده دولتها بوده باید بهگونهای برنامهریزی شود که جدا از اینکه خلق ارزشی به نام اشتغال را دربرمیگیرد، خلق ارزشهایی مثل تولید ثروت، صادرات فناوری و تولید دانش را هم در ترازو بگذارد.
شما معتقدید که یک تعریف دوباره باید در این خصوص صورت بگیرد؟
غیبی: دقیقاً، اگر بخواهیم فقط ملاک را کارآفرینی مساوی با اشتغال ببینیم، قاعدتاً شرکتهای نوپا و بنگاههای اقتصادی کوچک هیچوقت در دایره ارزیابیها، تصمیمگیریها و آفرین گفتنهای دولتها نمیگنجند؛ چون تعداد کمی از آدمها را دربرمیگیرند. آنجایی این اتفاق مثبت و خوب میشود که بگویند این شرکت 20 نفر پرسنل دارد، اما گردش مالی بالا آفریده و تولید دانش کرده یا به صادرات متکی است.
برای توسعه کارآفرینی در ایران نیازمند یک تعریف جدید هستیم، نظر شما چیست؟
صالحی: کاملاً با صحبتهای آقای غیبی موافقم. با این مشکل در بحث اعتبارسنجی بنگاهها از سوی بانکها مواجه هستیم. این نگاه سنتی و قدیمی است و باید تغییر کند. امتیازی که در کشور به دانشبنیانها داده میشود، باید بازتعریف شود. با تعاریف قدیمی، نه فقط برای اعتبارسنجی بلکه برای موضوعاتی مانند صدور ضمانتنامه برای صادرات و...، نیز نمیتوان برای شرکتهای دانش بنیان اقدام خاصی انجام داد.
در حوزه کسبوکارهای نوپا در بحث کارآفرینی، سرمایهگذاری به چه نحوی است؟
غیبی: وقتی بدنه سنتی سرمایهگذاران مشاهده کنند که نسل جوان با کمترین سرمایهها میتواند کسبوکارهای خوبی راهاندازی کند، در این حوزه سرمایهگذاری بیشتری خواهند داشت. امری که از سوی استارتآپها بیشترین نیاز به آن احساس میشود، سرمایهگذاری است. معمولاً یک شرکت نوپای موفق قابلیت رشد بیشتری نسبت به یک شرکت جاافتاده دارد. یعنی میتواند با سرمایهای کمتر، نیروی کار یا زمینه رشد بیشتری نسبت به شرکتهای قدیمی داشته باشد. شرکتهای نوپا برای رشد سریع خود نیاز به جذب سرمایه دارند و در این راه گزینههای مختلفی نیز وجود دارد. شرکتهای دیگر یا افراد سرمایهگذار میتوانند به شرکتهای نوپا با تبادل پول نقد در برابر سهام کمک کنند تا فعالیت خود را شروع کنند.
ارسال دیدگاه