
پمپهای حرارتی، راهکار جهانی کربنزدایی
آنها به دیوار خانه یا بالکن وصل هستند، داخل کابینتهای آشپزخانه جا میگیرند و یا در زیرزمینها مخفی میشوند. دیگها و کورههای آبگرمکن گازی و نفتی دهها سال است که خانهها را برای مردم تبدیل به مکان راحتی کردهاند. جا افتادن آنها در قرن بیستم برای مردم گرمایش مرکزی را به ارمغان آورد و حمامهای آب گرم با تقاضای زیاد مواجه شدند. این وسیله راحتی به مردم اجازه داد تا از بیل زدن زغالسنگ خلاص شوند، اما اگر بخواهیم به هدف کربنزدایی برسیم، این دیگهای آبگرمکن باید بروند.
این روزها 12 کشور اروپایی قصد دارند سوختهای فسیلی را از گرمایش ساختمانها حذف و پمپهای حرارتی با منبع هوا را بهعنوان بهترین جایگزین معرفی کنند. این پمپهای هوا، گرمای محیط را از هوای بیرون به دست میآورند. حتی زمانی که هوا زیر صفر است، آن را برای گرم کردن فضاهای داخل متمرکز میکنند. پمپهای حرارتی از نظر میزان انرژی مصرفی در واحد گرمای تولیدی بسیار کارآمدتر از بویلرها (مخازن جوشاندن آب) هستند. با این حال اخیراً این پمپهای حرارتی به نمادی از موانع بر سر راه تلاش کشورها برای کربنزدایی تبدیل شدهاند. تا همین اواخر، سیاستهای انرژی سبز بهندرت شهروندان را ملزم میکرد که آستینها را بالا بزنند و تغییرات بزرگ و مخرب در زندگی خود ایجاد کنند. اما حالا سبز شدن مستقیماً به شهروندان رسیده و بسیاری از مردم آن را دوست ندارند.
چالشهای حاشیهای
نکته آزاردهنده در مورد پمپهای حرارتی این است که حداقل هنوز نمیتوانید یک مخزن حرارتی نفتی یا گازی را با یک پمپ حرارتی به سادگی تعویض کنید. پمپهای حرارتی بزرگتر از دیگهای گاز هستند، به فضای بیرونی نیاز دارند و برای ۶۰ درصد از خانههای اروپایی که قدیمی هستند و نشتی دارند، نصب آنها باید با عایق اضافی همراه باشد.
در بریتانیا، همین که به چه کسی برای بهترین طراحی گرمایش سبز خانه خود اعتماد کنید، به اندازه کافی سخت است. این موضوع چرخش به سمت انرژی سبز را برای همه به جز مصممترین و البته ثروتمندترین طرفداران محیطزیست کمرنگ میکند. صاحبان خانههای قدیمیتر با انتخابهای دشواری روبهرو هستند؛ مانند اینکه آیا کفپوش خانه خود را بلندتر کنند، دیوارهای داخلی خود را با عایق ضخیم بپوشانند یا خانههای خود را در یک لایه ضخیمتر از عایق خارجی بپیچند، که البته ممکن است تمام این موارد توسط قوانین برنامهریزی محلی برای انرژی سبز مجاز نباشد. همه اینها میتواند به سرعت پرهزینه، مخرب و از نظر سیاسی سمی باشند. برای مثال، طرحی در آلمان برای ممنوعیت تأسیسات موتورخانههای گازی و نفتی در اوایل سال و پس از اعتراض عمومی کنار گذاشته شد. حال سؤال این است که در چنین وضعیتی چه باید کرد؟
جایگزین آسان
پمپهای حرارتی که جایگزینی آسان برای تأسیسات موتورخانههای گازی و نفتی هستند، احتمالاً در نهایت به بازار خواهند آمد. اما حتی در این صورت نیز نمیتوان خانوادهها را بهطور کامل از اختلال در گرمایششان در امان نگه داشت. حداقل کاری که دولتها میتوانند انجام دهند این است که تغییرات را تا حد امکان آسان کنند. اگرچه کمکهای بلاعوض که بخشی از هزینههای تبدیل سبز را پوشش میدهد در برخی کشورها در دسترس است، اما مدیریت آنها اغلب کند است و باید تسریع شود. چنین اهدافی در صورتی که کارگران ماهر کافی برای مقاومسازی خانهها وجود نداشته باشد، یک هدف غیرقابل اجراست و کارگران بیشتری برای تحقق این هدف باید آموزش داده شوند. تضاد بین مقررات برنامهریزی و قوانین سبز که باعث میشود خانوارها احساس درماندگی کنند، باید به نحوی حل شود.
نمونه آلمان در این زمینه مثال مناسبی است. قوانین ضعیف آلمان که قرار است در اواخر این هفته در پارلمان تصویب شود، هوشمندانه به خانوادهها زمان بیشتری برای این تغییرات میدهد و همچنین از مقامات محلی میخواهد که در مدیریت این تغییرات مشارکت داشته باشند. آنها به ترتیب تا سال ۲۰۲۶ یا ۲۰۲۸ به شهرداریهای بزرگ و کوچک فرصت میدهند تا برنامههای انتقالی را تهیه کنند، برنامههایی که میتواند گرمایش سبزتر، شامل پمپهای حرارتی چند خانواری را فراهم کند. شهرداریها وضعیت مسکن محلی خود را بهتر از دولتهای مرکزی میدانند و همانها هستند که تصمیمات برنامهریزی در این زمینه را میگیرند که اغلب با نیازهای مقاومسازی در تضاد است.
چنین تلاشهایی حاوی یک درس برای دولتهاست؛ کربنزدایی در مقیاس مورد نیاز برای جلوگیری از فاجعه در کره زمین دردناک خواهد بود. شهروندان اغلب مخالف این تغییرات هستند و گاهی ممکن است دولتهای دوستدار انرژی سبز را برکنار کنند. بنابراین بسیار مهم است که سیاستهای کاهش انتشار گازهای گلخانهای تا حد امکان کارآمد باشند و استراتژی متقاعد کردن به جای اجبار طراحی شود. با این حال، حتی دوراندیشانهترین سیاستها، واکنشهای منفی بیشتری به همراه خواهد داشت و دولتها باید آماده این مقاومتها از طرف شهروندان خود باشند.
منبع: اکونومیست
چالشهای حاشیهای
نکته آزاردهنده در مورد پمپهای حرارتی این است که حداقل هنوز نمیتوانید یک مخزن حرارتی نفتی یا گازی را با یک پمپ حرارتی به سادگی تعویض کنید. پمپهای حرارتی بزرگتر از دیگهای گاز هستند، به فضای بیرونی نیاز دارند و برای ۶۰ درصد از خانههای اروپایی که قدیمی هستند و نشتی دارند، نصب آنها باید با عایق اضافی همراه باشد.
در بریتانیا، همین که به چه کسی برای بهترین طراحی گرمایش سبز خانه خود اعتماد کنید، به اندازه کافی سخت است. این موضوع چرخش به سمت انرژی سبز را برای همه به جز مصممترین و البته ثروتمندترین طرفداران محیطزیست کمرنگ میکند. صاحبان خانههای قدیمیتر با انتخابهای دشواری روبهرو هستند؛ مانند اینکه آیا کفپوش خانه خود را بلندتر کنند، دیوارهای داخلی خود را با عایق ضخیم بپوشانند یا خانههای خود را در یک لایه ضخیمتر از عایق خارجی بپیچند، که البته ممکن است تمام این موارد توسط قوانین برنامهریزی محلی برای انرژی سبز مجاز نباشد. همه اینها میتواند به سرعت پرهزینه، مخرب و از نظر سیاسی سمی باشند. برای مثال، طرحی در آلمان برای ممنوعیت تأسیسات موتورخانههای گازی و نفتی در اوایل سال و پس از اعتراض عمومی کنار گذاشته شد. حال سؤال این است که در چنین وضعیتی چه باید کرد؟
جایگزین آسان
پمپهای حرارتی که جایگزینی آسان برای تأسیسات موتورخانههای گازی و نفتی هستند، احتمالاً در نهایت به بازار خواهند آمد. اما حتی در این صورت نیز نمیتوان خانوادهها را بهطور کامل از اختلال در گرمایششان در امان نگه داشت. حداقل کاری که دولتها میتوانند انجام دهند این است که تغییرات را تا حد امکان آسان کنند. اگرچه کمکهای بلاعوض که بخشی از هزینههای تبدیل سبز را پوشش میدهد در برخی کشورها در دسترس است، اما مدیریت آنها اغلب کند است و باید تسریع شود. چنین اهدافی در صورتی که کارگران ماهر کافی برای مقاومسازی خانهها وجود نداشته باشد، یک هدف غیرقابل اجراست و کارگران بیشتری برای تحقق این هدف باید آموزش داده شوند. تضاد بین مقررات برنامهریزی و قوانین سبز که باعث میشود خانوارها احساس درماندگی کنند، باید به نحوی حل شود.
نمونه آلمان در این زمینه مثال مناسبی است. قوانین ضعیف آلمان که قرار است در اواخر این هفته در پارلمان تصویب شود، هوشمندانه به خانوادهها زمان بیشتری برای این تغییرات میدهد و همچنین از مقامات محلی میخواهد که در مدیریت این تغییرات مشارکت داشته باشند. آنها به ترتیب تا سال ۲۰۲۶ یا ۲۰۲۸ به شهرداریهای بزرگ و کوچک فرصت میدهند تا برنامههای انتقالی را تهیه کنند، برنامههایی که میتواند گرمایش سبزتر، شامل پمپهای حرارتی چند خانواری را فراهم کند. شهرداریها وضعیت مسکن محلی خود را بهتر از دولتهای مرکزی میدانند و همانها هستند که تصمیمات برنامهریزی در این زمینه را میگیرند که اغلب با نیازهای مقاومسازی در تضاد است.
چنین تلاشهایی حاوی یک درس برای دولتهاست؛ کربنزدایی در مقیاس مورد نیاز برای جلوگیری از فاجعه در کره زمین دردناک خواهد بود. شهروندان اغلب مخالف این تغییرات هستند و گاهی ممکن است دولتهای دوستدار انرژی سبز را برکنار کنند. بنابراین بسیار مهم است که سیاستهای کاهش انتشار گازهای گلخانهای تا حد امکان کارآمد باشند و استراتژی متقاعد کردن به جای اجبار طراحی شود. با این حال، حتی دوراندیشانهترین سیاستها، واکنشهای منفی بیشتری به همراه خواهد داشت و دولتها باید آماده این مقاومتها از طرف شهروندان خود باشند.
منبع: اکونومیست
ارسال دیدگاه