
اخطار جامعهشناسان نسبت به یک پدیده نوین جهانی
مراقب محل کار سمی باشید
یک نظرسنجی درباره کار و رفاه که در سال ۲۰۲۲ و توسط انجمن روانشناسی آمریکا انجام شده، نشان میدهد که ۱۸ درصد از کارکنان در این کشور محل کار خود را «تا حدودی یا بسیار سمی» توصیف میکنند. علاوه بر این ۳۰ درصد کارمندان، نوعی از آزار و اذیت یا سوءاستفاده را در شرکت خود یا خارج از آن تجربه کردهاند. یک محل کار بهندرت برای کارمندان بهخودیخود یا بهطور ناگهانی مضر میشود، اما عوامل خاصی وجود دارد که به مضر شدن آن کمک میکند. این دسته مسائل که در طول زمان ایجاد میشوند، در یک فضای بسیار ناپایدار به اوج خود میرسند و کیفیت زندگی کاری را به شدت تحتتأثیر قرار میدهند. برای توصیف چنین محیطهایی اصطلاح «محل کار سمی» یا (Toxic workplace) به کار میرود. «محل کار سمی» یک اصطلاح محاورهای برای توصیف یک محیط اداری است و با درگیریهای شخصی قابلتوجه میان افرادی که در آنجا کار میکنند مشخص میشود. چنین درگیریهای درونی اغلب میتواند به بهرهوری آسیب برساند. محلهای کار سمی نتیجه عمل کارفرمایان سمی یا کارمندان سمی است که با انگیزه منفعت، قدرت، پول، شهرت یا موقعیت خاص از ابزارهای غیراخلاقی برای دستکاری روانی و آزار اطرافیان خود استفاده میکنند. انگیزه آنها حفظ یا افزایش قدرت، پول یا موقعیت خاص و یا منحرف کردن توجه از کاستیها و اعمال نادرست خود است. کارکنان سمی از نظر اخلاق یا رفتار حرفهای نسبت به سازمانی که برای آن کار میکنند یا همکارانشان وظیفهای نمیشناسند. کارمندان سمی روابط با همکاران را نه بر اساس ساختار سازمانی، بلکه بر اساس همکاران مورد علاقه و کسانی که دوست ندارند تعریف میکنند. اما وضعیت از جایی بدتر میشود که نوع جدیدی از کار شرایط کار سمی را شدیدتر میکند. کار ترکیبی یا هیبریدی نوعی کار از راه دور و نزدیک است که شرایط محیط کار سمی را بدتر میکند. در این مقاله به محیط کار مسموم، محیط کار ترکیبی مسموم و راههای مقابله با آنها میپردازیم.
حمیدرضا علینیا روزنامه نگار
مطالعهای در سال ۲۰۲۲ انجام شده که پنج ویژگی یک فرهنگ کار سمی را شناسایی کرده است؛ بیاحترامی، خاصگرایی، خشونت شدید کاری و سوءاستفاده از جمله رفتارهای سمی محیط کار هستند. مسمومیت محیط همچنین نشان میدهد که رفتار مورد بحث هم فراگیر و هم در حال انجام است. این چیزی است که باعث میشود رفتار بد به سطح سمی برسد. محیط مسموم کاری حسی از عدم توان مقاومت را ایجاد میکند که بخشی از تجربه دردناک محل کار است. همانطور که این ویژگیها بهطور غیرقابل انکاری منفی هستند، هیچ مقیاس مطلق و یکسان پذیرفته شدهای وجود ندارد که بتوانیم این رفتارها را بر اساس آن اندازهگیری کنیم. هر پنج جنبه مورد اشاره ذهنی هستند و در تجربه زیسته فردی ریشه دارند. یک محیط ترکیبی بنا به تعریف به این معناست که کارمندان کار خود را در محیطهای متفاوتی تجربه میکنند. برخی چهرهبهچهره، برخی دیگر از راه دور و ممکن است برای بعضی روزبهروز متفاوت باشد. در نتیجه، فضاهای کاری ترکیبی یکنواخت نیستند. برخی افراد ممکن است یک محیط ترکیبی را بهعنوان محیط مسموم تجربه کنند در حالی که برخی دیگر تجربه متفاوتی دارند. هنگام صحبت با مدیران در مورد مسمومیت محیط، باید آنها را را تشویق کرد که مانند دانشمندان علوم اجتماعی فکر کنند، تا مکانیسمهایی را که از طریق آن، کار ترکیبی میتواند منجر به افزایش مسمومیت شود درک کنند.
کار ترکیبی و محیط مسموم
چهار مکانیسم متفاوت ممکن است به محیط کار مسموم منجر شود؛ نخست اینکه دوری از محیط کار میتواند تغییرات کاری ایجاد کند. کار ترکیبی در مقایسه با کار تماموقت در دفتر، ارتباطات بیشتری از طریق فناوریهایی مانند ایمیل، متن، تلفن یا ویدئو را دربر میگیرد. یکی از یافتههای اولیه تحقیقات در مورد تأثیر ارتباطات این بود که افراد در هنگام برقراری ارتباط از طریق فناوری، بازدارندهتر عمل میکنند و نظارت و خودکنترلی کمتری از خود نشان میدهند. به عبارت دیگر، زمانی که بهصورت الکترونیکی با یکدیگر صحبت میکنیم، به احتمال زیاد درک مبهمی از چیزهایی داریم که ممکن است آسیبزا باشند. افراد به احتمال زیاد، بیشتر وسوسه میشوند که در یک ایمیل با طعنههای تند صحبت کنند تا یک مکالمه چهرهبهچهره. تجربه لحظات خشم، ناامیدی یا اشتیاق و ترکیبشان با بدرفتاری پتانسیل سمی شدن دارد. با این حال، در تعاملات رودررو، طرف دیگر مکالمه برای ما برجستهتر است و باعث میشود هزینههای بالقوه یک کلمه کمدقتتر را تشخیص دهیم و زبانمان را گاز بگیریم. نکته این نیست که نباید نظرمان را بگوییم. اگر احساس میکنیم نمیتوانیم، این برای امنیت روانی بد است و باید کلمات خود را به خوبی انتخاب کنیم. کاهش خودنظارتی و خودکنترلی که با تعاملات از راه دور همراه است، لزوماً مسمومیت ایجاد نمیکند، اما مطمئناً احتمال انتشار نظرات نامحترمانه یا توهینآمیز را افزایش میدهد.
دومین مسئله این است که کار ترکیبی از اساس بیتعادل است. این نوع کار همچنین به این معناست که افراد مختلف در زمینههای مختلف کار میکنند. برخی ممکن است در خانه باشند، در حالی که برخی دیگر در دفتر هستند. افراد در دفتر دسترسی بیشتری به منابع و دید بالاتری نسبت به مسائل کاری دارند که اغلب منجر به اعتبار بیشتر و در نتیجه ارتقای سریعتر آنها میشود. کارکنان از راه دور اغلب احساس میکنند کنار گذاشته شدهاند. هرچند این اثرات ممکن است منفی باشند، اما مشکل زمانی است که برخی افراد (احتمالاً کارکنان دورکار- ترکیبی) احساس میکنند دائماً طرد شدهاند.
معمولاً در ادارات تیمهای کاری بهطور مؤثر بر اساس الگوهای مختلف (اما ثابت) تقسیم میشوند که متأثر از روزهایی است که مردم برای حضور در دفتر انتخاب میکنند. انتخاب کار از راه دور کارمندان به شدت تحتتأثیر رفتوآمدها و برنامههای مدرسه کودکان قرار دارد. اما مشکلات وقتی به وجود میآید که برخی اعضای تیم احساس میکنند از بحثها و جلساتی که در روزهای کاری دفتر رخ میدهد کنار گذاشته شدهاند. این تفاوتها منجر به تنشها و درگیریهای بینفردی میشود و افراد احساس طرد شدن و بیاحترامی میکنند. مشکل سوم آنجاست که کار ترکیبی منجر به کاهش انسجام و اعتماد میشود. تحقیقات نشان میدهد که فقدان تماس نزدیک باعث کاهش ارتباط و اعتماد میشود که از عناصر کلیدی یک فرهنگ سالم است. در طول همهگیری، بسیاری از کارمندانی که مشاغل جدید را از راه دور شروع کرده بودند با همکاران خود آشنا نشده و احساس میکردند که ارتباطشان با هم قطع شده است. تحقیقات مایکروسافت نشان داد که کار از راه دور باعث میشود کارمندان شبکههای کوچکتر و کمتر توسعهیافتهای داشته باشند.
ترکیبی بودن حل مسائل را سخت میکند و این مشکل بعدی است. یک چالش کلیدی دیگر در کار از راه دور و کار ترکیبی این است که تعاملات چهرهبهچهره کمتری با همکاران وجود دارد و حل اختلافات (مانند رفتارهایی که محیط سمی را ایجاد میکنند) بهصورت مجازی دشوارتر است. از مکان پاسخ تا سرعت پاسخ دادن یا میزان توجه به مسئله و تشخیص صداقت همگی در ارتباط ویدئویی دشوار هستند. در ارتباط رودررو ابزارهای بینفردی بیشتری در اختیار داریم زیرا میتوانیم حالتهای چهره را راحتتر بخوانیم و رفتارهای خارج از دوربین را ببینیم. تعاملات چهرهبهچهره به ما امکان میدهد بهطور همزمان برای حل اختلافات با هم کار کنیم.
راهحل مدیران
من به مدیران توصیه میکنم که رفتارهای سمی در کار ترکیبی را به چهار روش متوقف کنند؛ آموزش، پایهگذاری، گفتوگوهای مداوم و مداخله سریع. آموزش قدم اول برای جلوگیری از رفتار سمی در محیطهای ترکیبی کار است. با آموزش به نیروها کمک میکنیم یاد بگیرند که چگونه یک محیط سمی میتواند ایجاد شود. ممکن است فکر کنید باید به کارمندان آموزش داد که چگونه رفتارهای توهینآمیز و سمی میتواند بهعنوان پیامدهای ناخواسته ترتیبات و تصمیمات کار ترکیبی رخ دهد. باید به کارمندان یاد داد که نیت آنها مهم نیست و صرفاً رفتار آنها میتواند محیط سمی را ایجاد کند. یعنی اینکه دیگران چگونه اعمال شما را درک میکنند. یک نقطه شروع خوب این است که کارمندان در مورد رفتارهای کاری ترکیبی که ممکن است سمی بوده باشند فکر کنند. برای مثال، احساس طرد شدن از یک گروه اجتماعی یا خواندن نظراتی که آنها را توهینآمیز یا بیاحترامی برداشت میکنند.
پایهگذاری فرهنگ همدلی
همیشه پیشگیری بهتر از درمان است. یکی از مؤثرترین ابزارهایی که میتوان در محل کار از آن استفاده کرد، تقویت آنتیبادیهای داخلی در برابر رفتارهای سمی است. بهطور خاص، تأکید بر ارتقای همدلی و امنیت روانی در محیط کار مهم است. فرهنگ کاری با هسته اصلی همدلی، کارکنان را تشویق میکند تا تأثیر اعمال خود را بر همکارانشان در نظر بگیرند و این احتمال را افزایش میدهد که کارمندان قبل از اینکه بهگونهای رفتار کنند که ممکن است مشکلساز باشد، خودشان را جمعوجور کنند. به نوبه خود، فرهنگ در کار شامل ایمنی روانشناختی حیاتی است. ما همیشه تأثیر اقدامات خود را تشخیص نمیدهیم و لزوم ایجاد ایمنی روانی تضمین میکند که کارکنان بتوانند در مورد رفتارهایی که آنها را سمی میدانند صحبت کنند. تحقیقات، توصیههای عملی بسیار خوبی برای ارتقای همدلی و امنیت روانی ارائه کرده است.
گفتوگوهای مداوم در محل کار با توجه به تجربه کار ترکیبی متفاوت در میان کارمندان به درک شرایط یکدیگر کمک میکند (فردی ممکن است امروز در دفتر باشد، در محاصره همکاران و فردا در خانه تنها بماند). مسمومیت محیط کار یک هدف محرک است. تنها راه واقعاً مؤثر برای مدیریت چنین هدف محرکی، یک فرایند دائم با سنگ بنای گفتوگوی همیشگی و مداوم است. تیمها و سازمانهای ترکیبی باید تشویق شوند بهصورت دورهای مورد بازرسی قرار بگیرند تا در طی این دورهها کارمندان نگرانیهای خود را مطرح و یا تجربیات سمی را علامتگذاری کنند. هیچ قانون سخت و سریعی برای افزایش میزان گفتوگوها وجود ندارد، زیرا این مسئله بستگی به پویایی محیط ترکیبی سازمان دارد؛ سازمان هرچه بیشتر و سریعتر متأثر از محیط سمی شود، این مکالمات باید بیشتر باشند. بهعنوان نقطه شروع میتوان جلسه چکاپ ماهانه را هدف قرار داد و در صورت نیاز برنامه مداومی برای آن ریخت. اگر میخواهید کارکنان نظراتشان را صادقانه به اشتراک بگذارند، اطمینان حاصل کنید که پایههای ایمنی روانشناختی وجود دارد و این مکالمات بهعنوان چیزی فراتر از یک تمرین سطحی در نظر گرفته میشود.
مداخله سریع
حتی با درک خوب مسائل، یک پایه فرهنگی مثبت و بحثهای مداوم، کار ترکیبی ممکن است منجر به رفتارهایی شود که کارمندان آن را سمی بدانند. یک مشکل بزرگ با محیطهای سمی این است که هر روز بدتر میشوند. رفتارهای سمی یا از خودشان تغذیه میکنند و محیط مسموم بدتری ایجاد میکنند و یا باعث میشوند کارمندان ناراضی از کار جدا شوند و به دلیل حجم کاری که نیاز به توزیع مجدد دارد، تنشهای جدیدی در محیط کار ایجاد شود. برای شکستن این چرخه، نهتنها باید مراقب رفتارهای سمی بود، بلکه باید آماده شد تا با دیدن این رفتارها سریع حرکت کرده و با مداخله بهموقع به طرفین کمک کرد تا در یک گفتوگوی سازنده شرکت کنند و برای رسیدن به یک راهحل قابلقبول تلاش دو سویه داشته باشند. بهتر است برای چنین موقعیتهایی یک انجمن در محیط کار تشکیل شود تا نظرات و نگرانیها با سرعت بیشتری بین کارمندان منتقل شود.