
تغییر از نظام سلامتمحور به هزینهمحور
سیستم بهداشت انگلیس بهدنبال تغییرات بنیادین است
انگلیسیها به سیستم مراقبتهای بهداشتی خود بسیار افتخار میکنند، اما وقتی سرویس بهداشت ملی انگلیس (NHS) در ماه ژوییه ۷۵ ساله شود، حال و هوای جشن در کار نخواهد بود. صف انتظار بیمارستانها در انگلیس به بیش از هفت متر میرسد و بسیاری را مجبور میکند تا ماهها یا بعضاً سالها برای درمان صبر کنند. اکنون تقریباً ۳۰۰ هزار بزرگسال در انتظار ارزیابی مراقبت اجتماعی هستند و رکورد ۲.۵ میلیون انگلیسی بیکار بهدلیل بیماری ثبت شده است. اکنون کارکنان (NHS) دستهدسته ترک کار میکنند.
سرویس بهداشت ملی انگلیس در زمینه معیارهای اساسی سلامت، در مقایسه با همتایان خود در جهان ثروتمند وضعیت شکنندهای دارد. مردم انگلیس تنها اندکی بیشتر از دهه قبل عمر میکنند و بدترین نرخ بقا را برای بیماریهایی مانند سرطان دارند. در طول همهگیری، مردم برای سیستم مراقبتهای بهداشتی کف زدند اما در حال حاضر به احتمال زیاد با ناامیدی در حال تشویق این سیستم درمانی هستند. وقتی چیزی خراب شود، اغلب جسورانهترین اصلاحات وسوسهانگیزترین آنهاست. برخی میخواهند مدل تأمین مالی (NHS) را اصلاح کنند و از سیستمی که از طریق مالیات تأمین میشود به سیستمی مبتنی بر بیمه اجتماعی، مانند فرانسه یا آلمان، تغییر وضعیت دهند. اما انگلیسیها بهراحتی چیزی که نایجل لاوسون، صدراعظم سابق «مذهب ملی» خود مینامید، یعنی مراقبتهای بهداشتی با بودجه مالیاتی و رایگان در آن دوره را کنار نمیگذارند. از طرف دیگر سوابق اخیر کشور در تغییرات انقلابی سیستم اعتمادی چندانی را به این رویهها القا نمیکند.
یک تغییر اساسی
در این میان عدهای معتقدند دستورالعمل نجات سیستم بهداشتی انگلیس مستلزم رادیکالیسم، اما از نوع سادهتر آن است. یعنی تبدیل (NHS) از آنچه هست (یک سرویس سلامت بیمار) به آنچه که در عمل باید باشد. این بهمعنای خرجکردن پول بیشتر خواهد بود. اما موفقیت در بهبود سیستم بهداشتی مستلزم تغییر در تمرکز محل هزینههاست. در واقع بهتر است که هزینهها از بیمارستانها به جامعه و از حوزه درمان به حوزه پیشگیری منتقل شود. در حال حاضر بزرگترین بخش از هزینههای دولت را سلامت جذب میکند. از هر 100پوندی که دولت برای خدمات عمومی خرج میکند، ۳۸ پوند صرف خدمات (NHS) میشود. انگلیس سهم کمتری از تولید ناخالص داخلی ، برای مراقبتهای بهداشتی نسبت به کشورهایی مانند فرانسه و آلمان هزینه میکند. بهویژه در هزینههای سرمایهای صرفهجویی میکند. هیچ کشوری در سازمان همکاری و توسعه اقتصادی (OECD) کمتر از انگلیس بهازای هر نفر در سیستم سلامت خود سرمایهگذاری نمیکند.
افزایش تعداد بازنشستگان
قرار است در ۲۵ سال آینده تعداد انگلیسیهای ۸۵ساله و بالاتر دو برابر شود و این یعنی افزایش فشار بر سیستم سلامت در آینده نزدیک است. در واقع سیستم بهداشت و درمان انگلیس بهتنهایی بزرگترین کارفرما در اروپاست. پدیده «بیماری-هزینه» که در سیستم بهداشت و درمان انگلیس رخ میدهد به این معناست که دستمزد پرستاران و پزشکان باید برای رقابت با دستمزدها در جاهای دیگر بازارکار افزایش یابد.
هزینه بهداشت عمومی
مسئله مهم این است که پولها کجا خرج میشود؟ در حال حاضر، پاسخ به این سؤال را میتوان در یک کلمه خلاصه کرد: بیمارستانها. هزینههای بهداشت عمومی منهای هزینههای پیشگیری از کووید-۱۹ و مراقبتهای اجتماعی در دهه گذشته بهصورت واقعی کاهش یافته است. سهم کل هزینههای (NHS) که به مراقبتهای اولیه و اجتماعی اختصاص مییابد حتی قبل از همهگیری کاهش و سهم پرداخت شده به بیمارستانها تقریباً به دوسوم کل هزینهکرد افزایش یافت. در مقایسه با سهمی از تولید ناخالص داخلی که توسط دولتهای ثروتمند جهان و طرحهای بیمه اجباری در زمینه سلامت و بهداشت خرج میشود، تنها آمریکاست که بیشتر از انگلیس در بیمارستانها هزینه میکند.
این کار هیچ توجیهی ندارد. سیستم متمرکز بر بیمارستانها، سیستمی است که برای درمان افراد، تنها پس از اینکه افراد بیمار شدهاند طراحی شده است. در واقع این رویکرد معادل خرید کپسولهای آتشنشانی بیشتر است در حالی که سیستم هشدار دود را خاموش میکنید. اکثر هزینههای بهداشتی و مراقبتهای اجتماعی اکنون صرف درمان بیماریهای طولانیمدت مانند دیابت، فشارخون بالا و آرتروز میشود. چنین شرایطی به بهترین وجه توسط خود بیماران، در خانه خود و با حمایت شبکههای پزشکان عمومی و متخصصان محلی مدیریت میشوند. سهم پولی که در مراقبتهای اولیه هزینه میشود باید از هشت درصد بودجه (NHS) به نسبت ۱۱درصدی که دو دهه پیش بود بازگردانده شود و یا حتی از این میزان بیشتر باشد؛ چراکه مراقبت اجتماعی به پول بیشتر و برنامه و بودجه بلندمدت نیاز دارد.
تمرکز بر پیشگیری
انتقال فرایند مراقبت به جوامع و خارج از بیمارستانها به تمرکز بر پیشگیری نیاز دارد. هدف حفظ سلامت مردم تا زمانی است که ممکن باشد. این به معنای دید وسیعتر در مراقبتهای بهداشتی است. در حقیقت با وجود همه تلاشها در بخش سلامت و بهداشت، مراقبتهای پزشکی کمک چندانی به وضعیت سلامت کشور نمیکند. عوامل اجتماعی- اقتصادی، ژنتیک و رفتار فردی اهمیت بیشتری دارند. یک مثال بارز در این میان، موضوع چاقی است. انگلیس سومین کشور چاق اروپاست و هزینه درمان یک بیمار چاق برای (NHS) دو برابر بیشتر از یک بیمار معمولی است. دولت برای مقابله با این مشکل قبل از اینکه در اتاقهای انتظار و تختهای بیمارستانی چارهجویی کند، به یک استراتژی سراسریتر نیاز دارد. مثلاً استفاده از داروهای ضدچاقی در سطح وسیعتری از جامعه.
همچنین شیوه برآورد عملکرد (NHS) نیز باید تغییر کند. در حال حاضر سیستم بهسمت ورودیها تنظیم شده است. سیاستمداران بهطور معمول برای دادن وعدههایی در مورد تعداد بیمارستانهای جدید یا رتبههای پزشکان جدید با هم رقابت میکنند. در این میان معیارهای بالا به پایین مبتنی بر میزان «فعالیت»، بیمارستانها را تشویق میکند تا میلیاردها دلار برای درمانهای غیرضروری و ناخواسته هزینه کنند. اما بودجه باید بهآرامی بر نتایج سلامت متمرکز شود. مثلاً با تشویق نوآوری، بهتر است تا پول صرفهجویی شده در راستای سالمتر کردن مردم در اختیار نهادهای منطقهای قرار گیرد تا سرمایهگذاری مجدد در سلامت عمومی را
افزایش دهند.
یک تغییر اساسی
در این میان عدهای معتقدند دستورالعمل نجات سیستم بهداشتی انگلیس مستلزم رادیکالیسم، اما از نوع سادهتر آن است. یعنی تبدیل (NHS) از آنچه هست (یک سرویس سلامت بیمار) به آنچه که در عمل باید باشد. این بهمعنای خرجکردن پول بیشتر خواهد بود. اما موفقیت در بهبود سیستم بهداشتی مستلزم تغییر در تمرکز محل هزینههاست. در واقع بهتر است که هزینهها از بیمارستانها به جامعه و از حوزه درمان به حوزه پیشگیری منتقل شود. در حال حاضر بزرگترین بخش از هزینههای دولت را سلامت جذب میکند. از هر 100پوندی که دولت برای خدمات عمومی خرج میکند، ۳۸ پوند صرف خدمات (NHS) میشود. انگلیس سهم کمتری از تولید ناخالص داخلی ، برای مراقبتهای بهداشتی نسبت به کشورهایی مانند فرانسه و آلمان هزینه میکند. بهویژه در هزینههای سرمایهای صرفهجویی میکند. هیچ کشوری در سازمان همکاری و توسعه اقتصادی (OECD) کمتر از انگلیس بهازای هر نفر در سیستم سلامت خود سرمایهگذاری نمیکند.
افزایش تعداد بازنشستگان
قرار است در ۲۵ سال آینده تعداد انگلیسیهای ۸۵ساله و بالاتر دو برابر شود و این یعنی افزایش فشار بر سیستم سلامت در آینده نزدیک است. در واقع سیستم بهداشت و درمان انگلیس بهتنهایی بزرگترین کارفرما در اروپاست. پدیده «بیماری-هزینه» که در سیستم بهداشت و درمان انگلیس رخ میدهد به این معناست که دستمزد پرستاران و پزشکان باید برای رقابت با دستمزدها در جاهای دیگر بازارکار افزایش یابد.
هزینه بهداشت عمومی
مسئله مهم این است که پولها کجا خرج میشود؟ در حال حاضر، پاسخ به این سؤال را میتوان در یک کلمه خلاصه کرد: بیمارستانها. هزینههای بهداشت عمومی منهای هزینههای پیشگیری از کووید-۱۹ و مراقبتهای اجتماعی در دهه گذشته بهصورت واقعی کاهش یافته است. سهم کل هزینههای (NHS) که به مراقبتهای اولیه و اجتماعی اختصاص مییابد حتی قبل از همهگیری کاهش و سهم پرداخت شده به بیمارستانها تقریباً به دوسوم کل هزینهکرد افزایش یافت. در مقایسه با سهمی از تولید ناخالص داخلی که توسط دولتهای ثروتمند جهان و طرحهای بیمه اجباری در زمینه سلامت و بهداشت خرج میشود، تنها آمریکاست که بیشتر از انگلیس در بیمارستانها هزینه میکند.
این کار هیچ توجیهی ندارد. سیستم متمرکز بر بیمارستانها، سیستمی است که برای درمان افراد، تنها پس از اینکه افراد بیمار شدهاند طراحی شده است. در واقع این رویکرد معادل خرید کپسولهای آتشنشانی بیشتر است در حالی که سیستم هشدار دود را خاموش میکنید. اکثر هزینههای بهداشتی و مراقبتهای اجتماعی اکنون صرف درمان بیماریهای طولانیمدت مانند دیابت، فشارخون بالا و آرتروز میشود. چنین شرایطی به بهترین وجه توسط خود بیماران، در خانه خود و با حمایت شبکههای پزشکان عمومی و متخصصان محلی مدیریت میشوند. سهم پولی که در مراقبتهای اولیه هزینه میشود باید از هشت درصد بودجه (NHS) به نسبت ۱۱درصدی که دو دهه پیش بود بازگردانده شود و یا حتی از این میزان بیشتر باشد؛ چراکه مراقبت اجتماعی به پول بیشتر و برنامه و بودجه بلندمدت نیاز دارد.
تمرکز بر پیشگیری
انتقال فرایند مراقبت به جوامع و خارج از بیمارستانها به تمرکز بر پیشگیری نیاز دارد. هدف حفظ سلامت مردم تا زمانی است که ممکن باشد. این به معنای دید وسیعتر در مراقبتهای بهداشتی است. در حقیقت با وجود همه تلاشها در بخش سلامت و بهداشت، مراقبتهای پزشکی کمک چندانی به وضعیت سلامت کشور نمیکند. عوامل اجتماعی- اقتصادی، ژنتیک و رفتار فردی اهمیت بیشتری دارند. یک مثال بارز در این میان، موضوع چاقی است. انگلیس سومین کشور چاق اروپاست و هزینه درمان یک بیمار چاق برای (NHS) دو برابر بیشتر از یک بیمار معمولی است. دولت برای مقابله با این مشکل قبل از اینکه در اتاقهای انتظار و تختهای بیمارستانی چارهجویی کند، به یک استراتژی سراسریتر نیاز دارد. مثلاً استفاده از داروهای ضدچاقی در سطح وسیعتری از جامعه.
همچنین شیوه برآورد عملکرد (NHS) نیز باید تغییر کند. در حال حاضر سیستم بهسمت ورودیها تنظیم شده است. سیاستمداران بهطور معمول برای دادن وعدههایی در مورد تعداد بیمارستانهای جدید یا رتبههای پزشکان جدید با هم رقابت میکنند. در این میان معیارهای بالا به پایین مبتنی بر میزان «فعالیت»، بیمارستانها را تشویق میکند تا میلیاردها دلار برای درمانهای غیرضروری و ناخواسته هزینه کنند. اما بودجه باید بهآرامی بر نتایج سلامت متمرکز شود. مثلاً با تشویق نوآوری، بهتر است تا پول صرفهجویی شده در راستای سالمتر کردن مردم در اختیار نهادهای منطقهای قرار گیرد تا سرمایهگذاری مجدد در سلامت عمومی را
افزایش دهند.
ارسال دیدگاه