
همکاری کسبوکارهای کوچک و بزرگ
از چالشهای مهم کسبوکارهای کوچک محدودیت منابع مالی، عدم تجربه در راهاندازی و فقدان دانش کسبوکار است. یکی از راهبردهای حل چالشهای کسبوکارهای کوچک، استفاده از ظرفیت شرکتهای بزرگ است. همچنین، یکی از گرایشهای نوظهور و جدید توسعه، همکاری کسبوکارهای کوچک با شرکتهای بزرگ و استفاده از مدل شتابدهی همکاری است. در همین خصوص مقالهای با عنوان «ارائه مدلی برای شتابدهی زیستبوم همکاری کسبوکارهای کوچک و بزرگ» توسط فرهاد احمدی و سیده سارا کریمیزاد به رشته تحریر درآمده است. نویسندگان در مقدمه پژوهش حاضر به «کسبوکارهای کوچک» و «ظرفیت شرکتهای بزرگ» میپردازند و معتقدند یکی از مدلهای نوظهور که نقش مؤثری را در پرکردن شکاف بین زیستبوم کسبوکارهای کوچک و بزرگ ایفا کرده «شتابدهی کسبوکار» است. همچنین نویسندگان در مقدمه، ادبیات تحقیق را مورد بررسی قرار میدهند و توضیح میدهند که اغلب تحقیقات انجامشده در حوزه پیشرانها و چالشهای کسبوکارها بوده و مدلهای شتابدهی زیستبوم کسبوکارهای کوچک و بزرگ مورد توجه جدی قرار نگرفته است. همین امر ضرورت انجام تحقیق حاضر را نشان میدهد.
نویسندگان هدف پژوهش حاضر را «ارائه مدلی برای شتابدهی زیستبوم کسبوکارهای کوچک و بزرگ و تجزیه و تحلیل دادههای تحقیق با رویکرد کیفی و نظریه داده بنیاد» میدانند و معتقدند: «روش داده بنیـاد، این امکان را برای پژوهشگران فراهم میکند که مازاد بر نظریات موجود، با تجزیه و تحلیل دادههای پژوهش، اقدام به تدوین نظریه کنند.» جامعه مورد مطالعه در پژوهش حاضر، شامل 11 نفر از مدیران و اساتید مطلع دارای حداقل سه سال سابقه کار در حوزه شتابدهی کسبوکار بوده که بهصورت نمونهگیری هدفمند تا رسیدن به اشباع نظری برای مطالعه انتخاب شدهاند. ابزار اصلی پژوهش، مصاحبه عمیق نیمهساختاریافته بوده و از تکنیک کدگذاری نظریه داده بنیاد برای تحلیل دادههای تحقیق استفاده شده است.
یافتهها
با توجه به یافتههای پژوهش، سطح تحصیلات اکثر مصاحبهشوندگان، کارشناسی با سه سال سابقه کار تجربی بوده و تجزیه و تحلیل دادههای پژوهش با روش نظریه داده بنیاد از طریق کدگذاری باز، محوری و انتخابی انجام شده است. مطابق با اصول روششناختی، کدها، مفاهیم و مقولههای مرتبط با موضوع پژوهش، شناسایی و در نهایت با ترکیب مفاهیم، سیزده مفهوم و پنج مقوله اصلی استخراج شده است. همچنین گروه کانونی متشکل از خبرگان تحقیق تشکیل و از توصیههای مورد نظر آنها استفاده شد. در نهایت با استفاده از چارچوب نظری، ابزارها و توصیههای شتابدهی در مرور ادبیات و نظر مشارکتکنندگان در پژوهش، فرایندهای شتابدهی همکاری کسبوکارهای کوچک با شرکتهای بزرگ شامل مراحل «پایه همکاری، محیط چابک همکاری و شراکت تدریجی همکاری» در یافتهها شناسایی شد.
بحث
نویسندگان نتایج تجزیه و تحلیل دادههای حاصل از مصاحبه با جامعه موردمطالعه خود را به شش گام برای مدل شتابدهی کسبوکارهای کوچک با شرکتهای بزرگ تقسیم کردهاند که در زیر به آنها اشاره میشود:
گام اول: اهداف استراتژیک و نقشه راه همکاری
ضرورت دارد این مورد در سطح بسیار مهم و راهبردی بررسی شود تا از پایداری یک همکاری اطمینان حاصل و مسیر همکاری کسبوکارها بهصورت شفاف و روشن ترسیم شود. در شروع برنامه همکاری شرکتهای بزرگ و کوچک، میبایست از یک همکاری کمریسک آزمایشی بهسوی یک همکاری پرریسک دائمی حرکت کرد.
گام دوم: مدلها و استراتژیهای همکاری
کسبوکارهای کوچک و بزرگ با هماندیشی و برگزاری جلسات مشترک فنی، مالی و اقتصادی اقدام به شناسایی مدلها و استراتژیهای همکاری خواهند کرد؛ بهگونهای که این همکاریها برای توسعه مجموعه طرفین مؤثر باشد. از ضروریات شناسایی و توسعه مدلهای همکاری، آشنایی مدیران و کارکنان استراتژیک شرکتهای بزرگ و کسبوکارهای کوچک با فرایند همکاری شرکتهای یکدیگر است.
گام سوم: چابکسازی فرایندهای تدارکاتی و حقوقی همکاری
نتایج یافتههای تحقیق حاکی از آن بود که یکی از سطوح پرریسک همکاری شرکتهای بزرگ و کوچک در حوزه ارتباط با مشتریان و بازار است. ازاینرو، جهت کاهش ریسک و بالا بردن اعتماد، شرکتها میتوانند با طراحی و تدوین یک رابطه تدریجی از فرایندهای همکاری تدارکاتی، مالی و حقوقی کمریسک بهسوی فرایندهای پرریسکتر حرکت کنند. بر این اساس ضروری است که قراردادهای همکاری از سطح ساده و مقدماتی در مراحل آزمایشی همکاری بهسمت قراردادهای رسمیتر تدوین شود. از نکات کلیدی و استراتژیک یافتههای تحقیق این است که قراردادهای همکاری بر مبنای سطح درگیری کسبوکارهای کوچک با مشتریان شرکتهای بزرگ تعیین میشود. در مرحله شراکت، شرکتهای بزرگ و کوچک میتوانند بهسوی یک قرارداد رسمی و پایدار همکاری حرکت کنند. در نهایت، ضروری است که یک رویکرد تقسیم فرایندهای همکاری بر پایه ریسک مدنظر قرار گرفته و بر اساس اعتماد و اعتبار طرفین در فرایند همکاری توسعه یابد. این مدل پیشروی ریسک مرحلهای، میتواند بهعنوان هسته برنامه شتابدهی همکاری در نظر گرفته شود.
گام چهارم: انتصاب هدایتگرهای شرکتی
ضروری است که شرکتهای بزرگ در انتخاب و انتصاب همکاری با ظرفیت هدایتگری شرکتی، با روحیات کارآفرینانه برای هدایت و تسهیلگری کسبوکارهای کوچک در فرایند همکاری با شرکت بزرگ دقت کافی داشته باشند. هدایتگرهای مذکور باید در شروع برنامه همکاری از فرایندها و شرایط همکاری آگاهی کافی داشته و در جریان مدل و نقشه راه همکاری داشته باشند.
گام پنجم: شراکت تدریجی (آزمایشی، آزمون، شراکت)
هدف از فرایند تدریجی، حرکت از یک رابطه موقت کمتر رسمی بهسوی یک رابطه پایدار با رسمیت بیشتر و ریسک بالاتر است. در سطوح اولیه همکاری، شرکتهای بزرگ عملکرد همکاری کسبوکارهای کوچک را در ارتباط با مشتریان مورد بررسی و تحلیل قرار داده و در صورت موفقیت، بهسوی گامهایی با ریسک و درگیری بیشتر با مشتریان پیشروی خواهند کرد. ازاینرو، جهت توسعه اعتماد طرفین در همکاری حرکت از طرف روابط موقت و غیررسمی به طرف روابط بلندمدتتر و پایدارتر است. در مرحله آزمودن همکاری، آزمایشها روی محصول توسط مشتریان و آزمایش کنترل کیفیت مناسب انجام شده و کسبوکارهای کوچک را برای شراکت رسمی با شرکتهای بزرگ آماده میکند. بسته به نوع محصول و مشتری هدف، ممکن است شکل آزمایشها متفاوت باشند. هدف، تأیید تقاضا برای محصول و نیز کیفیت است. در حالی که ریسک این نوع فعالیت در مقایسه با مقیاس فروش کامل به میزان قابلتوجهی کمتر است، ریسک محبوبیت برای برند شرکتهای بزرگ وجود دارد. برای واجد شرایط بودن در مرحله آزمودن، محصول پیشنهادی باید برای آزمایش خارجی آماده و اعتبار آن موردتأیید بازار قرار بگیرد.
گام ششم: تبدیل شدن به شرکای رسمی
در گام آخر شراکت همکاری، شرکتهای بزرگ و کسبوکارهای کوچک به شرکای رسمی هم تبدیل شده و با اعتماد طرفین در حوزههای خرید و فروش و ارائه خدمات و محصولات و ارتباط با مشتریان در سطح بسیار بالا همکاری دارند. یکی از نقاط استراتژیک توسعه فرایندهای همکاری «کیفیت محصول» است که منجر به درگیرشدن مشتریان خواهد شد و یک منبع بزرگ ریسک در همکاری است. ازاینرو، در صورتی در فرایندهای همکاری، توسعه ایجاد میشود که میان ریسک و کیفیت تعادل برقرار شود و شرکتهای بزرگ با بررسی بازار، اعتبار کسبوکارهای کوچک را تحلیل کنند.
نتیجهگیری
نویسندگان این پژوهش بر این عقیدهاند که نتیجه اصلی پژوهشی که انجام دادهاند، در صورت تعریف اهداف و نقشه راه شتابدهی به همراه چابکسازی فرایندهای همکاری و اطلاعرسانی به مدیران و کارکنان طرفین همکاری، قطعاً یک زیستبوم همکاری کاربردی و بازارمحور میان شرکتهای بزرگ و کسبوکارهای کوچک شکل خواهد گرفت. بنابراین، به سیاستگذاران آموزشی و دولتی توصیه میشود که از این مدل بهعنوان پایهای برای توسعه و پویایی زیستبوم نوآوری و کارآفرینی استفاده شود.