
در میزگرد آتیهنو به مناسبت روز «کارآفرین» مطرح شد
اکوسیستم استارتآپی چگونه رشد خواهد کرد؟
طی دو دهه اخیر فضای اقتصادی ایران با تغییرات عمدهای روبهرو شد که پررنگتر شدن نقش کارآفرینان یکی از این دگرگونیها بود. قریب به 15 سال قبل در تاریخ ۱۱ آبانماه سال ۱۳۸۶ بود که با مصوبه شورایعالی انقلاب فرهنگی، روز سوم اردیبهشتماه، روز تولد شیخ بهایی در تقویم کشورمان به عنوان روز ملی کارآفرینی نامگذاری شد. سوم اردیبهشتماه روز کسانی است که در شرایط سخت اقتصاد ایران، کل سال را تلاش میکنند تا کاری بیافرینند. این درحالی است که مشکلات پیش روی کارآفرینان در دو دسته خلاصه میشوند؛ بخشی که مربوط به دولت و قوانین و زیرساختهاست و بخشی دیگر که ناشی از مشکلات اکوسیستم امروزی جامعه و عدم سنخیت آن با روحیه کارآفرینی است. کارآفرین، از یکسو دل در گرو توسعه و رشد اکوسیستم کارآفرینی دارد و از سوی دیگر برای اعتمادسازی و اعتماد کردن در جامعه را به عنوان مهمترین عامل موفقیت و رشد اکوسیستم نهادینه کند. این راه، بیشک سخت و جانفرساست، اما برای کارآفرین کافی است که نتیجه عبور از این راه سخت و جانفرسا فایدهای برای جامعه و مردمان داشته باشد تا همه این سختیها را به جان بخرد. به همین بهانه در «آتیهنو» میزگردی جهت بررسی وضعیت امروز کارآفرینی در ایران و مشکلات و معضلات این حوزه ترتیب دادیم. این رویداد با حضور «مـهـدی غـیـبـی» از اولینهای فعال در اکوسیستم استارتآپی و فعال در حوزه حوزه فینتک و حملونقل هوشمند و «محمدرضا نجفیمنش»، کارآفرین و رییس کمیسیون بهبود فضای کسبوکار اتاق بازرگانی تهران برگزار شد و آنان در این رابطه به بیان نقطهنظرات خود پرداختند. در این رابطه، نجفیمنش معتقد است: «در هر صورت رشد کارآفرینی باعث رشد اقتصاد کشور خواهد شد. نباید روحیه دلالی در کشور توسعه پیدا کند. در حال حاضر دلالی و واسطهگری با کمترین موانع مواجه است، اما در مقابل کارآفرینی با موانع ریز و درشت همراه است؛ در صورتی که دلالی کمترین تأثیر را بر اقتصاد یک کشور دارد و به تورم دامن میزند و برعکس تولید و ایجاد شغل باعث کاهش تورم شده و بیشترین تأثیر را بر اقتصاد خواهد داشت». غیبی نیز میگوید: «در كارآفريني، ما الان با دو نسل روبهرو هستيم؛ يك نسل، نسل ما كه همه روي عرصههاي جديد و با تكنولوژي آمدند، با يك ادبيات و يك فرهنگ جديد و متفاوتي عرضه کردند و يك نسل هم نسل قديم بازاريها. بخشی از اينها با فرهنگ جديد همراه شدهاند اما يك تعداد ديگر هنوز نه.»
غیبی: بزرگترين اتفاقي كه در حال حاضر سر راه كارآفريني وجود دارد، عدم قطعيت در حوزه اقتصاد است. بالاخره شما نياز داريد يكسري برنامهريزيهاي مالي و زمانبندي داشته باشيد كه متأسفانه اينها با توجه به جو اقتصادي چندان ميسر نيست. به عنوان مثال، شما اساساً در حوزه مالي كاري به قصه دلار و ارز و اينها نداريد، تورم داخلي خودش شما را سوپرايز ميكند، يعني يكسري مواد اولیه را که شما از داخل ايران تأمين ميكرديد. مثلاً در ماه گذشته با قيمت (n) تومان، ماه بعد مثلاً 15 تا 20 درصد رفته روي بهای آن کالا. بنابراين شما نميتوانيد برنامهريزي مالي درستي داشته باشيد.
در حال حاضر استارآپهای اینترنتی با مشکل روبهرو هستند، بنابراين شما نميتوانيد يك برنامه مدون داشته باشيد. مثلاً الان واقعاً يك شرايطي پيش آمده كه كسبوكارها بعضاً دو هفته يكبار یا در ماه يكبار برنامه ميريزند و اصلاً شما نميتوانيد بگوييد من الان برنامه ميبندم، براي شش ماه آيندهام، ممکن است اتفاقی رخ دهد که در این باره عوامل زیادی وجود دارد كه مؤثر است. بنابراين مهمترين عاملي كه شما با آن مشکل داريد و چالش محسوب میشود، اين است كه شما ثبات را به معناي واقعي كلمه كه بتوانيد بر مبنای آن، چيزي را برنامهريزي كنيد، در اختیار ندارید. در کنار آن، يكسري اتفاقات هم وجود دارد مانند بحثهاي بوروکراسی اداری که خود یک مشکل عمده است.
نجفیمنش: چالشهای زیادی در این خصوص وجود دارد، اما مهمترین موضوع، عدم اطمینان به آینده کار است. فردی که کاری را آغاز میکند، مطمئن نیست که آینده این کار چگونه پیش میرود. ما عمدتاً کالایی را تولید میکنیم که تا حالا وارد کشور میشد. برای داخلیسازی این کالا اطمینان کافی وجود ندارد که در صورت اجرای این کار، حمایتهای لازم در حد استفاده از کالاهای تولیدی و جلوگیری از کالاهای وارداتی انجام شود. بنابراین این عدم اطمینان از آینده شاید مهمترین چالشی است که یک فرد کارآفرین با آن مواجه است. این مسأله برای کارآفرینان قدیمی و جدید فرقی ندارد. همگی این معضل را احساس میکنند. وقتی نمیدانید آینده برای کاری که شما در حال انجام آن هستید اطمینانبخش است یا خیر، نمیتوانید کار درستی انجام دهید. بنابراین نیاز به قوانین و مقررات مناسب و ضمانت اجرای قوی برای ایجاد اطمینان در تولیدکننده و کارآفرین بسیار محسوس است.
دومین مورد این است که اعطای کمک بشدت ضعیف است و عدم اطمینان به شرکتهای جدید هم وجود دارد. در صورتی که بسیاری از شرکتهای جدید با سرمایههای کم، کار خود را آغاز کردهاند و بسیار موفق وارد بازار شدهاند. این بزرگترین چالشها در مسیر کارآفرینی است. البته ذکر این نکته ضروری است که کارآفرینی در هر شرایطی مهم است، اما برای اقتصاد امروز کشور ما که دچار تورم است، این تولید و ایجاد اشتغال از سوی افراد کارآفرین اهمیتی دوچندان دارد. کشوری که دچار تورم است نیاز به افرادی دارد که شغل ایجاد کنند و تولید را در همه بخشها افزایش دهند. سیاستهای اشتباه افراد کارآفرین را دلسرد میکند و این موضوع اصلاً برای اقتصاد، صنعت، تولید و... مفید نیست. بنابراین در شرایط فعلی باید اقداماتی انجام شود تا کارآفرین با اطمینان از پشتیبانی دولت کار خود را آغاز کند یا ادامه دهد. منظور از دولت، همه ارگانها و سازمانهای درگیر در این بخش است؛ از شبکه پولی و بانکی گرفته تا سازمانهایی که مسئول صدور مجوز و استاندارد و همچنین بخش بیمه و مالیات و... هستند. مجموعهای از این سازمانها و ارگانها در اینکه آیا فردی میتواند در کشور کارآفرین شود یا کاری که ایجاد کرده را توسعه دهد، دخیل هستند. بنابراین نگاه به حوزه کارآفرینی باید نگاهی ملی و بر اساس تضمین منافع کشور باشد؛ نه نگاهی بر اساس منفعت شخصی و ارگانی.
آیا برای کارآفرینان در ایران بسترهای کافی برای ایجاد و توسعه کسبوکارها وجود دارد؟
غیبی: ما در حوزه كارآفريني و توسعه كسبوكار قانون قابل قبولي داريم. به نظر من، حاكميت در قالب بالادستي، ريلگذاري مناسبي انجام داده، اما متأسفانه در پيادهسازي و اجرا، بدنه اجرایی مشكلاتي را ايجاد ميكند كه مجموع اين اتفاقات باعث میشود همه این مسائل زير سؤال برود. مثلاً فرض كنيد يك كارشناسي در فلانجا، در فلان بخش از یک اداره، يك تصميم شخصي و سليقهاي ميگيرد كه باعث ميشود شما بگوييد اصلاً حمايتي وجود ندارد، در صورتي كه واقعاً قانون تعريف شده، اما آن كارمند دارد مُرّ قانون را زیر پا میگذارد. اعمالنظر شخصي به وفور وجود دارد. شما ميبينيد يك جاهايي هست كه واقعاً به لحاظ قانوني كلي زمان كار شما را ميگيرند و مشكلاتی براي شما ايجاد ميكنند؛ بنابراين بستر كافي وجود دارد. شايد اغراق نباشد بگوييم ايران واقعاً بهشت كارآفريني - با توجه به ظرفيت منابع انساني هزينههاي تمامشده و...- است، اما اينقدر اتفاقات پيراموني وجود دارد كه در كل آدمها را از اين قصه منصرف و با روزهاي سختي مواجه ميكند.
نجفیمنش: نمیتوانیم بگوییم زیرساخت برای کسبوکار وجود ندارد، اما برای کارآفرینی باید این زیرساختها تقویت شود. به عنوان مثال در بسیاری از کشورها مراکز کارآفرینی وجود دارد، برای افرادی که ایدههای جدید کارآفرینی دارند، تسهیلاتی برای آغاز کار ارائه میدهند. این روند باید در کشور ما هم ایجاد شود. حمایت از کارآفرینی باید به شکل جدی پیش گرفته شود. ضرورت ایجاد قوانینی قدرتمند و یکپارچه که کارآفرینی را تضمین و حمایت کند، بشدت احساس میشود. باید قوانین در این حوزه یکپارچه شوند تا ارگانها و سازمانها بر اساس آن پیش بروند؛ نه اینکه هر بخشی بر اساس قوانین و مقررات و دستورالعمل سازمانی خود با کارآفرین برخورد کند. کارآفرینی و ضرورت توسعه و حمایت از آن باید در اولویت قرار گیرد؛ چراکه با ایجاد این فرهنگ، اقتصاد قدرتمند شکل خواهد گرفت. فرد کارآفرین از ایجاد دو تا هزاران شغل دارای اهمیت است.
در زمینه پشتیبانی از کارآفرینی، چه اقداماتی از سوی نهاد دولت یا سازمانهای مرتبط انجام شده است؟
غیبی: بايد تكليف دولت را در بازي كارآفريني مشخص كنيم. از طرفي، ما معتقديم اقتصاد بخش خصوصي بايد رونق گيرد، از طرفي همه دنبال مداخله مستقيم دولت و اتفاقات ديگر هستند. يعني این مسأله تبدیل به یک شترمرغ شده؛ يك جاهايي مرغ است، يك جايي شتر! به هر حال دولت تكليفش اين است كه بگويد من يكسري قوانين وضع ميكنم، يكسري حمايتها هم تعريف ميكنم. عمدتاً وقتي ما از حمايت صحبت ميكنيم، در حوزه كارآفريني، حمايتها مالي است. دولت ميگويد من اين مسيرهاي دريافت وام را مشخص كردم. مثلاً الان در حوزه دانشبنيان فوقالعاده بحثهاي مالي خوبي تعريف شده، يعني تسهيلات بسیار مناسب است و حمايتهاي خوبي در نظر گرفته شده؛ بنابراين ميگويد من قوانين را ميگذارم، از آن طرف حمايتهاي مالي و منابعش را مشخص ميكنم تا مسير باز شود. اما در ادامه متأسفانه شما درگیر بانكها و يا گير عدم درست اجرای قوانين و حمايتهای مربوطه از سوی یک عده معدود ميشوید.
نجفیمنش: دولت و سازمانهای مرتبط باید حمایت به مفهوم واقعی کلمه داشته باشند. برای حمایت باید هم به کارآفرینان کمک کنند و هم اجازه رشد به این سازمانها را در کشور بدهند. در غیر این صورت گرفتاریهای کارآفرینی ادامه پیدا خواهد کرد. حمایت دولت باید به شکل تسهیل شرایط کسبوکار و ایجاد هماهنگی بین سازمانها و ارگانهای زیرمجموعه خود باشد. دولت با یکپارچه کردن خدمات به این افراد بهترین و بیشترین کمک را خواهد کرد. در بسیاری از نقاط دنیا، دولتها نقش هماهنگکننده و تسهیلگر برای تولید و حمایت از کارآفرینی دارند. ایجاد تسهیلات ارزان، فراهم کردن زیرساخت سختافزاری و نرمافزاری، معافیتهای مالیاتی و بیمهای، مشوقهای مختلف مالی و اعتباری و بسیاری از موارد دیگر از جمله اقداماتی است که دولت و ارگانهای زیرمجموعه آن خود را ملزم به ارائه آن به افراد کارآفرین میدانند. این روند در برخی کشورها با جدیت دنبال میشود و میبینیم که هر سال تعداد بیشتری به کارآفرینان بزرگ این کشورها افزوده میشود. در این کشورها دیگر دغدغهای به نام تسهیلات و مالیات، زیرساختها و... اصولاً وجود ندارد و فرد کارآفرین درگیر بخشهای مختلف دولتی برای دریافت تأییدیه و مجوز نیست.
برای ایجاد و توسعه کسبوکارها در ایران، چه درخواستهایی از دولت دارید؟
نجفیمنش: اینکه دولت کمک کند قطار کارآفرینی حرکت افتد و مانعتراشی نکند، مشکلات این بخش حل میشود. یعنی اگر دولت در ایجاد کسبوکار مانعتراشی نکند، بهترین اقدام را انجام داده است. متأسفانه بسیاری از کارآفرینان جوان با فکر و ایده نو به ایجاد کسبوکار وارد میشوند، اما با مانعتراشیها و موانع بسیاری روبهرو میشوند؛ موانعی که بسیاری را از ادامه کار منصرف میکند. تسهیلگری یعنی اینکه بخشهای مختلف دولتی خود را صاحب آن کار بدانند و به فرد کارآفرین برای ایجاد و توسعه کار کمک کنند. اصولاً برای ایجاد اشتغال و کارآفرینی باید در مسئولان در حوزههای مختلف شوق وجود داشته باشد. مسئولان اگر با فرد و افراد کارآفرین همراهی داشته باشند، اصولاً این فرهنگ در کشور جا خواهد افتاد و اقتصاد ما به حرکت میافتد.
شما چه برنامههایی برای توسعه کسبوکار خود دارید؟ آیا امکان توسعه در شرایط فعلی وجود دارد؟
نجفیمنش: امکان توسعه کسبوکار به شرطی اتفاق میافتد که واردات مشابه کالا محدود شود.
مثلاً ما لنت ترمز تولید میکنیم، اما در حال حاضر اجازه واردات لنت هم میدهند. در صورتی که کشور ارز کافی در اختیار ندارد و تولید داخل هم جلوی خروج ارز را میگیرد و هم ایجاد کارآفرینی میکند. اما اگر واردات انجام شود، تولید داخل رونق نمییابد. بنابراین در هر حوزه باید به فکر بهتر شدن شرایط افراد باشند. مثلاً اگر قطعه و محصولی در کشور تولید میشود که نیاز کشور به واردات را کاهش یا از بین میبرد باید به صاحب آن کسبوکار امتیازات ویژهای داد و او را به توسعه و ایجاد محصولات جدید ترغیب کرد. این روند باعث میشود تا همه به تکاپو افتاده و کسبوکار را توسعه و به فکر صادرات باشند. در هر صورت رشد کارآفرینی باعث رشد اقتصاد کشور خواهد شد. نباید روحیه دلالی در کشور توسعه یابد. میبینیم که در حال حاضر دلالی و واسطهگری با کمترین موانع مواجه، اما در مقابل کارآفرینی با موانع ریز و درشت همراه است؛ در صورتی که دلالی کمترین تأثیر را بر اقتصاد یک کشور دارد و تورم را دامن میزند و برعکس تولید و ایجاد شغل باعث کاهش تورم و بیشترین تأثیر را بر اقتصاد
خواهد داشت.
تأمین مالی برای کسبوکار به چه صورت است؟ آیا تأمین مالی برای کارآفرینان ساده است؟ چه راهکارهایی در این خصوص دارید؟
غیبی: در ايران پول فوقالعاده فراوان است؛ چه در بخش خصوصي و چه در قالب نظام بانكي. از سویی تأمين مالي به سرعت و به راحتي در ايران قابل انجام است. من بارها اين كار را كردهام. من وقتي يك تأمين مالي ميكنم، مثلاً از مسير بانكي، از مسير بخش خصوصي و يا از مسير اشخاص حقيقي، براي چه این کار را انجام دادهام؟ هدفم این است که سود به دست آورم و در پایان اين تأمين مالي را تسويه كنم، اما در این میان يكسري اتفاقات رخ ميدهد كه آن را با چالش و تأخير روبهرو ميكند و بعد همه آنها ميشوند طلبكار من! به عنوان مثال براي خود ما اتفاق افتاده براي خريد كالا تأمين مالي كرديم، بعد يكدفعه ميبينيد چهار ماه ترخيص آن كالا به تأخير افتاده و بعد از اين چهار ماه، زمانبندي به هم خورده است، حالا کسانی که شريك شما بودند اکنون به طلبكار شما تبدیل شدهاند. قراردادي كه ميخواستيد ببنديد، ضرر کرده، تضاميناش اجرا شده و شما عملاً قفل شدهاید، بنابراین باید همه چیز درست کار کند تا تأمین مالی به مشکلی برنخورد.
نجفیمنش: در حال حاضر سیستم نظام بانکی ما همراه با این قضیه نیست. در صورتی که باید کاری انجام شود تا تأمین نقدینگی بخش تولید و کارآفرینی در اولویت باشد؛ بهویژه با تورم و افزایش قیمتهایی که در حال حاضر وجود دارد، باید تأمین مالی هم با این موارد متناسب باشد. در حال حاضر تأمین مالی به خوبی انجام نمیشود. همچنین در این بخش آن همراهی که باید با کارآفرینی وجود داشته باشد دیده نمیشود. به این ترتیب است که افراد با چالشهای مختلفی در این حوزه مواجه میشوند.
به نظر شما فرهنگ کارآفرینی در کشور در حال تغییر است؟
غیبی: ما در كارآفريني اکنون با دو نسل روبهرو هستيم؛ يك نسل، نسل ماست كه همه روي عرصههاي جديد و فناوری آمدند، با يك ادبيات و يك فرهنگ جديد و متفاوت؛ يك نسل هم نسل قديم بازاريهای قدیمی است. بخشی از اينها با فرهنگ جديد همراه شدهاند و يك تعداد ديگر خیر، يعني مثلاً شما وقتي ميخواهيد كار شراكتي را آغاز کنید يا تأمين مالي انجام دهید، آخر سر آن بازاري محترم «دودو تا چهارتا» ميكند و با يك گوني پياز يا قيمت روز دلار بيزينس تو را ميسنجد. او میگوید اساساً دانش فني، توانايي توليد و اينها همه خوب است، اما بگذار كنار، آخرش میگوید مثلاً اگر من روي تو هزار تومان ببندم يا يك كيلو پياز، يك كيلو پياز بيشتر جواب ميدهد. بنابراين من ميگويم اين فرهنگ هنوز واقعاً وزن سنتیاش بيشتر است. به نظر من هنوز جا دارد تا اين فرهنگ بهروز شود. البته باید به این نکته توجه کرد وقتی که بدنه سنتی سرمایهگذاران مشاهده کنند که نسل جوان با کمترین سرمایهها میتوانند کسبوکارهای خوبی را راهاندازی کنند، در این حوزه سرمایهگذاری بیشتری خواهند داشت. امری که از سوی استارتآپها بیشترین نیاز به آن احساس میشود، امر سرمایهگذاری است. به بیان دیگر، بخش سنتی سرمایهگذاران در کشور به تدریج و با دیدن موفقیتهای نسل جوان در ایجاد استارتآپها و رونق آنها برای سرمایهگذاری در حوزههای دیجیتالی ترغیب خواهند شد. با تمام این اوصاف شرکتهای نوپا میتوانند در هر شکل و به هر اندازهای ایجاد شوند، اما سرمایهگذاران به طور کلی به آن دسته از شرکتهای نوپایی جلب میشوند که نسبت خطر به سود بالایی دارند و مقیاسپذیرتر هستند. معمولاً یک شرکت نوپای موفق قابلیت رشد بیشتری نسبت به یک شرکت جاافتاده دارد، یعنی میتواند با سرمایهای کمتر، نیروی کار یا زمینه رشد بیشتری نسبت به شرکتهای قدیمی داشته باشد. شرکتهای نوپا برای رشد سریع خود نیاز به جذب سرمایه دارند و در این راه گزینههای مختلفی درنظر میگیرند. شرکتهای دیگر یا افراد سرمایهگذار میتوانند به شرکتهای نوپا با تبادل پول نقد در برابر سهام کمک کنند تا فعالیت خود را آغاز کنند؛ هرچند در عمل بسیاری از شرکتهای نوپا از سوی بنیانگذارانشان سرمایهگذاری میشوند. اگر ارزش یک شرکت بر اساس فناوری خاص آن شرکت باشد، مهم است که بنیانگذاران بتوانند از مالکیت معنوی ایدههای خود حفاظت کنند.
نجفیمنش: کارآفرینی در کشور میتوانست رشد بیشتری داشته باشد اما متأسفانه زمینههای دلالی آمادهتر است و سود بیشتری دارد. همانطور که تأکید کردم، راه برای دلالی هموار است؛ در صورتی که نباید این شرایط وجود داشته باشد. افراد بسیاری به دنبال تولید و ایجاد شغل هستند، اما خود را در راهی طولانی و پرپیچوخم و پایین و بالا میبینند. اما برای دلالی اصولاً هیچ پیششرطی وجود ندارد و افراد بدون مجوز، مشکلات مالیاتی، بیمه و... راه دلالی در پیش گرفتهاند.
پیشنهاد شما برای ارتقای فرهنگ کارآفرینی چیست؟
نجفیمنش: اگر هر کاری سودآوری خود را داشته باشد و زیان آن به حداقل برسد، میتواند انجام گیرد و توسعه یابد. بنابراین باید شرایط به گونهای فراهم شود تا کارآفرینی بیشترین سود را برای افراد داشته باشد و دلالی با کمترین سود همراه شود. در این شرایط میتوان امیدوار بود افراد بیشتری به فکر ایجاد شغل و توسعه کسبوکار خود باشند. متأسفانه در شرایط فعلی شاهد هستیم افراد کارآفرین گاه با زیان تولید میکنند، به این دلیل اینکه اقتصاد دستوری در بسیاری از بخشها اعمال میشود. رشد و ارتقای فرهنگ کارآفرینی نیازمند یک عزم همهجانبه از سوی دولت و همه بخشهای درگیر است. باید هزینه ایجاد شغل و کارآفرینی را کاهش داد تا افراد برای ورود به این حوزه اعلام آمادگی کنند.
دولت در راستای حمایت از کارآفرینان و توسعه کسبوکارها میبایست چه اقداماتی انجام دهد؟
غیبی: به نظر من تنها كاري كه بايد دولت انجام دهد، اين است که اجازه ندهد افراد ناآگاه در امور مختلف دخالت کنند. همانطور که در اول بحث مطرح شد، دولت باید بستر را در این زمینه فراهم سازد و با بهبود و تسهیل فضای کسبوکار، اجازه دهد کارآفرینان مسیر خود را طی کنند.
آیا شما تجربه همکاری با سازمانها و شرکتهای دولتی در زمینه کارآفرینی داشتهاید؟
غیبی: ما به واسطه محصولاتي كه ارائه میدهیم، با دولت سروکار داشتهایم. برخی از مدیران دولتی سابق در شعار خيلي خوب، اما در عمل خوب نبودند. بزرگترين ضعف هم اين است كه برخی از كارمندان در بعضی ادارات براي من كارآفرين تصميم ميگيرند. اين موضوع يك جايي بايد درست شود. از اين طرف هم ما يكسري كارآفرين هستيم و آن آقاي كارمند متوجه نیست اين درخواستی كه شمای کارمند طی دو روز امضا نميكني، اين دو سه روز چه بلايي سر من ميآورد. اينكه تو صورت وضعيت مالي من را مثلاً با دو روز تأخير پاس ميكني، اين چه بلايي سر من ميآورد. بنابراين آن كسي كه آنجا نشسته و براي من كارآفرين تصميم ميگيرد، كارمند است و از ابعاد مختلف، حساسيتها و ريسكهايي كه كار من دارد؛ بابت اينكه در زمان مناسب، تصميم مناسب و اجراي مناسبي وجود داشته باشد، خبر ندارد. بنابراين اين موضوع خيلي نگرانكننده و ناراحتكننده است كه يك كارمند براي من كارآفرين تصميم ميگيرد. در اینجا باید اتحادیه صنفی خودی نشان دهد. آن صنف باید به نمايندگي بلند شود و برود آنجا و بگويد مشكلات ما اين است و اين هم راهحل، تا اينكه يكييكي آدمها بروند و بگويند اين مشكل وجود دارد. به نظر من، دولت بايد در اين قضیه، بخصوص در شركتهايي که در فضای استارتآپی كار ميكنند، حواسش را جمع كند، بازخوردها را بگيرد و به آنها عمل كند. متأسفانه كارمندسالاري در برخی از ادارات فضای خوبی ایجاد نکرده است.
چه پیشنهاداتی برای ارتقای فرهنگ کارآفرینی و حمایت از کارآفرینان در ایران دارید؟
غیبی: فرهنگ، اكتسابي است، بنابراين اصلاً فرهنگِ بخشنامهای، نسخهپيچي و امثال آن وجود ندارد، يعني همه بايد با هم تعامل داشته باشند، بعد كمكم اين فرهنگ شكل میگيرد. به نظر من، پيشرانها فرهنگ را ميسازند. بنابراین در این زمینه شرکتها باید بتوانند نقش پیشقراول را بازی کنند و این فرهنگ را در کشور جا بیندازند. در حال حاضر با نقطه مطلوب فاصله زیادی وجود دارد و برای پیشبرد این موضوع، جریان باید از داخل فضای کسبوکار آغاز شود. به طور قطع در چنین صورتی میتوان شاهد اتفاقات مثبتی در این حوزه بود.
چگونه میتوان با کاهش میزان بیکاری در جامعه، توسعه کارآفرینی و ایجاد شغلهای جدید اقدام کرد؟
غیبی: يكي از مزيتهاي ما در کشور، نيروي انساني موجود است. اما در این رابطه يك اتفاق بدي كه افتاده این است که نيروي انساني بشدت تنبل، تنپرور و منفعتطلب شده، يعني ميخواهد كار كمي انجام دهد، اما درآمد زيادي کسب کند که دلیل این موضوع نیز به واسطه فرهنگ غلط سرمايهگذاري در ايران است. يا مثلاً طرف ميرود طلا ميخرد، دو ماه نگه ميدارد و بعد از چند وقت مقداری ميرود روي قیمت آن، بعد ميگويد چرا بروم كار كنم، ميروم در فضاي دلالي. اساساً هر شخصی كه ميآيد در فضاي اشتغال و كارآفريني، با توجه به اينكه حقوق و مزايايش كم است نسبت به بازار دلالي، زود دلسرد میشود. مثلاً شما الان در بدنه دولت ميبينيد طرف كارمند است، بعد از يك مدتي خودش را بازخريد ميكند و ميرود در كسبوكار دلالي. تا اين قصه و اين پولهاي بادآورده و اتفاقات باشد، شما ميبينيد رغبتي برای کارآفرینی به وجود نمیآید. مثلاً الان ما يك آگهي ميدهیم و نيرو ميخواهيم براي فلانجا. کسی که میآید توقعات عجيب و غريبی دارد، بعد از يك ماه نیز ميگذارد و ميرود. يعني ميخواهم بگويم برخی افراد به دنبال کار کم با سود بسیار هستند که این موضوع به نوعی نشدنی است.