
زنگ خطری بـرای آینده سلامت ایران
پزشکـان دیگـر تخصص نمیخواهند
بر اساس پژوهشهای اخیر، کمبود پزشک متخصص یکی از چالشهایی است که ممکن است در آینده سلامت جامعه ایران را به مخاطره بیندازد. با اینکه ادامه تحصیل در رشتههای تخصصی یکی از گزینههای همیشگی پزشکان در ایران است؛ با این حال، پزشکان بسیاری پس از فارغالتحصیلی ترجیح میدهند وارد دوره تخصص نشوند. از آنجا که انتخاب رشته تخصصی، آینده کاری و حتی زندگی هر پزشک را میسازد، این تصمیم جزو چالشبرانگیزترین انتخابهای زندگی آنها به شمار میرود. البته انتخاب تخصص پزشکان یکی از موضوعات مهم برای جامعه و سلامت افراد است که عوامل متعددی از علاقه فردی، درآمدزایی و نقش نهاد قانونگذار در آن اثرگذار است. در این گزارش با استفاده از منابع تحقیقاتی به بررسی عوامل تأثیرگذار برای انتخاب تخصص پرداختهایم.
دانشجویان پزشکی با بیشتر رشتههای تخصصی در طول دوره عمومی آشنا میشوند، اما از برخی رشتهها شناخت کمتری پیدا میکنند؛ از این رو گاهی انتخاب رشته تخصصی برای پزشکان امری دشوار است. اگرچه فرایند انتخاب رشته در سالهای اول پزشکی آغاز میشود، اما در این میان مسائل مختلفی بر آن تأثیرگذار است، خصوصاً در کشور ما که انتخاب رشته بر اساس نمره یک امتحان جامع صورت میگیرد. در ایران تحقیقات زیادی در مورد عوامل تأثیرگذار در انتخاب تخصص پزشکی انجام نشده یا نمونههای آماری در گستره کشور نبوده؛ در حالی که این موضوع در برخی کشورها از منظر پژوهشی با جدیت بررسی شده است. برای مثال نتایج یک پژوهش در آمریکا نشان داد ۱۴ معیار کلی برای انتخاب رشته در دانشجویان وجود دارد که شامل: خلاقیت، درآمد خوب، تنوع فعالیتها، امنیت شغلی، استقلال، قدرت تصمیمگیری، پرستیژ اجتماعی، تکمیل کار، کار با مردم، کار کردن با دست، کار کردن با فکر، مراقبت از مردم، داشتن اوقات فراغت کافی طی رزیدنتی و پس از آن، تشویق بیماران و
دیگران است.
به این ترتیب میتوان گفت علاوه بر تواناییها و استعدادهای فیزیکی، شخصیت و منافع مالی نقش مهمی در انتخاب رشته تخصصی پزشکان دارد. افرادی که ارتباط طولانی با بیماران را دوست دارند، رشتههای داخلی، کودکان و زنان را انتخاب میکنند. گروهی که مایل به کسب سریع نتایج درمانی باشند، جراحی، پوست و بیهوشی برایشان مناسب است. روانپزشکان افرادی کنجکاو و با سؤالات بدون پاسخ فراوان هستند و جراحان افراد مصمم و فعال را شامل میشوند.
بنابراین برای انتخاب رشته لازم است فرد، شناخت کاملی از خود و رشتههای مختلف داشته باشد تا بتواند انتخاب درستی انجام دهد. در این راه منابع و آمار مختلف داخلی و بینالمللی نیز کمک میکند تا چشمانداز مناسبی ایجاد شود. در مقالهای که تحت عنوان «ترجيحات دانشجويان پزشكي عمومي براى انتخاب رشته تخصصي چگونه شکل میگیرد؟» توسط مهدي حيدري و همکارانش در پاییز سال 1398 منتشر شد؛ تحقیق از دانشجویان سال آخر پزشکی عمومی دانشگاه علوم پزشکی اصفهان نشان میدهد يكي از مهمترين چالشهاي پـيش روي دولت در بخش سلامت توزيع ناعادلانه منابع است.
در عین حال با بررسی اجمالی وضع بهداشت و درمان کشور به وضوح بر این موضوع واقف میشویم که ساکنان شهرهای مرکز استان از امکانات بهداشتی بهتری نسبت به شهرهای غیرمرکز استان و روستاها بهرهمندند. هرچند در بخشی از مناطق کمبرخوردار کشور احداث مراکز درمانی به بهبود خدمترسانی منجر شد، اما اکنون برخی از آنها با چالش کمبود پزشک مواجه هستند. در برخی از مناطق محروم مراکز درمانی احداث شده اما همچنان با کمبود متخصص مواجه هستند. حتی با وجود دسترسی به امکانات بهداشتی مناسب برخی از ساکنان شهرهای مرکز استان و بسیاری از بیماران شهرها و روستاهای کشور در محل زندگی به خدمات تخصصی دسترسی ندارند و برای بهرهمندی از خدمات درمانی مناسب به بیمارستانهایی چون امام خمینی (ره) تهران
مراجعه میکنند.
پزشک، چگونه متخصص میشود؟
در نظام آموزش ایران، اگر فردی بخواهد پزشک عمومی شود باید هفت سال را در دانشگاه و بیمارستان با شیفتهای متعدد بگذراند. اگر هر پزشک عمومی مایل به ادامه تحصیل در یکی از تخصصهای پزشکی باشد، حداقل نیمی از طرح دو ساله تعهد خدمت اجباری خود در یکی از مناطق تعیین شده وزارت بهداشت را باید گذرانده باشد تا بتواند وارد تخصصهای پزشکی شود. همچنین طول دوره تخصصهای پزشکی بین سه تا پنج سال است و شرکت در آن از طریق آزمون دستیاری پزشکی که توسط وزارت بهداشت برگزار میشود، امکانپذیر خواهد شد و علاقهمندان واجد شرایط میتوانند با ثبتنام در این آزمون، رشتههای تخصصی را انتخاب و در نهایت در یکی از آنها گزینش شوند. به این ترتیب طولانی بودن سالهای تحصیل یکی از عوامل مختلفی است که باعث میشود بسیاری از پزشکان عمومی عطای تخصص را به لقای آن ببخشند و به عنوان پزشک عمومی زندگی حرفهای خود را ادامه دهند.
چالش توزیع منابع
چالش مهمی كه حیدری، کیوان آرا و معینی بر آن تأکید دارند، يكي از محورهاي اصلي نشست آلماتا در سال 2000 بود: «توزيع عادلانه نيـروي انسانی» با توجه به اينكه پزشكان يكي از نيروهاي انساني متخصص در بخش سلامت هستند تخصيص بهينه پزشكان بين گرايشهاي مختلف همواره از چالشهاي مهم پيش روي سياستگذاران بخش سلامت بوده است. در حال حاضر الگوي بيماريها بـه تـدريج تغيير يافته و شـيوع بيماريهاي مزمن بيشـتر شده است. اين موضوع، لزوم بهرهگيري بيشتر از طب پيشگيري و تخصصهاي مراقبتهاي اوليه را خاطرنشان ميسازد. اين تخصصها عمدتاً شامل پزشكي خانواده، داخلي، اطفال، زنان و زايمان، طب سالمندي، طب اورژانس و جراحي عمومي ميشوند. شواهد علمي نشان ميدهد اثربخشي بيشتر فعاليت در ايـن حيطهها نسـبت بـه تخصصهاي درمانی نظير جراحي زيبايي، راديولوژي كه اثر كمتري بر ارتقاء سلامت دارند، ميتواند جامعه را به سـمت توزيـع عادلانه سلامت و در نتيجه بهبـود وضعيت سلامت مردم سوق دهد.»
بیمیلی به تخصص
یکی از آخرین پژوهشهای انجام شده در این خصوص که «کامران باقري لنكراني» و همکارانش با عنوان «علت عدم تمايل ورود به دوره دستياري در بين پزشکان عمومي در ايران» در زمستان سال 1400 منتشر کردند عدم تمايل براي ورود به دوره دستیاري پزشكي را يكي از چالشهاي مهم نظام سلامت ايران دانستهاند. يافتههای این تحقیق نشان میدهد مشارکتکنندگان از شرايط حاکم بر پزشكي عمومي و دوره دستیاري، ناراضي و نسبت به آينده، نگران هستند. در مقدمه این مقاله آمده است: «ايران در سال 2016 به ازاي هر صد هزار نفر جمعیت 46 پزشک متخصص داشته و در سال 2026 به ازاي همین جمعیت به 63 پزشک متخصص نیاز خواهد داشت و اگر به این نیاز پاسخ داده نشود، نابرابري جدي در ارائه و تأمین مراقبت سلامت تخصصي به وجود خواهد آمد. این در حالی است که بر اساس همین پژوهش روند فعلي تربیت دستیار تخصصي اين فرضیه را تقويت ميکند.» این پژوهشگران ادامه میدهند: «براي حل مسأله نابرابري موجود و اشكال شديدتر نابرابري بالقوه، نظام سلامت، نیازمند تربیت پزشک متخصص هستیم، بخشي از پزشكان عمومي که براي ورود به رشته پزشكي نیازمند مهارتها و خصوصیات شخصیتي و تعهد حرفهاي خاص هستند تا پس از اتمام دوره با صرف هزينه- فرصت دوره تخصص، دشواريهاي امتحان ورودي دستیاري و گذراندن دوره چند ساله را پشت سر بگذارند و به عنوان متخصص ادامه فعالیت دهند. انتخاب تخصص و ورود به دوره دستیاري تخصصي به عنوان يک خواسته مطلوب بین پزشكان عمومي، حتي از زمان دانشجويي تلقي ميشود. در بین افرادي که دوره پزشكي عمومي خود را به اتمام رساندهاند، تقاضا برای دوره تخصص تاکنون بیش از 50 درصد گزارش شده است.
بر اساس یافتههای آنها، بیشتر مطالعات در حوزه پذيرش رشتههاي تخصصي پزشكي به دلیل تقاضای بالا براي ورود به دوره تخصص بیشتر برعوامل مؤثر بر انتخاب رشته تخصصي يا عواملي که در صورت انتخاب تخصص باعث ماندگاري متخصص در مناطق محروم ميشوند، تمرکز داشته است. هرچند روشن است که علل مختلفي بر انتخاب رشته تخصصي مؤثرند، اين عوامل با توجه به شرايط اقتصادي و اجتماعي به صورت پويا در حال تغییر هستند.
درآمد، عامل مهم بیتخصصی
در کشورهاي با درآمد کم و متوسط به طور کلي عوامل مؤثر بر انتخاب رشته تخصصي عوامل تعیینکننده شخصي، جنبههاي تحقق زندگي، جنبههاي شغلي تأثیرگذار، عوامل تعیینکننده آموزشي و تأثیرات بین فردي بودهاند. همچنین در نتایج پژوهش باقري لنكراني و همکارانش درآمد به عنوان یکی از انگیزههای تمایل پزشکان عمومی به تخصص دانسته شده که برانگیزه پزشکان عمومی برای کسب تخصص تأثیر دارد: «يكي از علل ورود به دوره تخصص درآمد بالاتر متخصصان در مقايسه با پزشكان عمومي است. تفاوت درآمد بین متخصصان در مقايسه با پزشكان عمومي با دليلي همچون طول مدت آموزش، دشواريهاي آموزشي که در طول دوره دستیاري داشتهاند و تفاوت در توانايي قابل مشاهده شده و غیرقابل مشاهده آنها در ارائه خدمات و مراجعات بیشتر توجیه شده است. اين عوامل تنها نیمي از تفاوت بین درآمد اين دو گروه را توضیح ميدهند، محتملترين توضیح براي تفاوت درآمد باقيمانده، افتراقهايي است که در زمان ورود باین تخصصها وجود دارد. بحرانهايي مانند بحرانهاي مالي همهگیري کرونا، تورم و مشكلات خاص برخي کشورها مانند تحريمها همگي بر روي درآماد و انتخاب تخصص تأثیر گذارند.»
ظرفیتهایی که تکمیل نمیشود
در نتایج این تحقیق همچنین مشخص شده است: «نظام سلامت در ايران در سالهاي اخیر با مسأله تكمیل نشدن برخي رشتههاي تخصصي مواجه شده که البته در برخي ديگر از کشورها هم تجربه شده است. براي مثال تايوان، در دهه ابتدايي سال 2000 با وجود تعداد مناسب پزشک، با مشكل تكمیل نشدن ظرفیت متخصصان زنان، بيهوشي و جراحي مواجه شد و علت انتخاب تخصصهاي خاص، فرصتهاي شغلي، ترجیحات شخصي مرتبط با توانمندي و هوش توسط دانشجويان اظهار شد. اگرچه تكمیل نشدن ظرفیت برخي رشتههاي تخصصي در ايران در گذشته هم به صورت نادر رخ داده بود، اما براي نخستینبار در سال تحصیلي 1401-1400 در ايران، تكمیل نشدن ظرفیت به صورت گسترده در بسیاري از رشتههاي تخصصي اتفاق افتاد.»
در بعضي رشتهها مانند طب اورژانس، حتي در برخي از دانشگاههاي بزرگ تهران و مراکز استان، تمایل به صفر رسید يا رشتههايي مثل راديولوژي که پیش از اين تقاضای بالايي داشت، با عدم تمايل براي ورود مواجه شد، به نحوي که وزارت بهداشت مجبور شد براي تكمیل ظرفیت در چند نوبت اقدام به کاهش حداقل نمره قبولي کند. اين مسأله يک هشدار جدي براي سیاستگذاران سلامت ايران به شمار میآید و فهم دليل و زمینههاي اجتماعي و سیاستگذارانه آن، نیازمند پژوهشهاي گسترده است. از آنجايي که در اين زمینه مطالعهاي انجام نشده و ما فاقد يک رويكرد مفهومي نسبت به مسأله هستیم و انجام تحقیق کیفي در اين زمینه ضروري به نظر ميرسد ضروري است فهم عمیقي از مسأله يعني عدم تمايل براي ورود به دوره دستیاري تخصصي در ايران داشته باشیم.
باقري لنكراني و همکارانش، تحقیق خود را گام نخست براي شناخت پديده دانستهاند و هدف آن را صرفاً «مطالعه، واکاوي علل عدم تمايل ورود به دوره دستیاري در بین پزشكان عمومي ايران» معرفی کردهاند. با این وجود، در بخشی از مقاله نتيجهگيری کردهاند: «بر اساس يافتهها، توجه به نیازهاي دانشجويان پزشكي، ايجاد تحول در آموزش پزشكي و بهروزرساني برنامههاي درسي، امیدآفريني و بهبود شرايط اقتصادي بهويژه حمايت مالي از پزشكاني که در مناطق محروم خدمت ميکنند از ضرورتهاي سیاستگذاري در ايران است که در نهایت اصلاحات در انحصار نهادينه شده بر نظام سلامت در ايران با رويكرد میانرشتهاي و فرا قوهاي پیشنهاد ميشود. با این وجود به باور نگارندگان این مقاله نتیجه این تحقیق براي برنامهريزان وسیاستگذاران منابع انساني در سطح وزارت بهداشت بسیار کمککننده خواهد بود.» گذشته از این مقاله به طور کلی محبوبیت در رتبهبندی تخصصهای پزشکی به عوامل مختلفی بستگی دارد که از جمله آنها میتوان به طول سالهای تحصیل، سختی یا آسانی کار، تعداد شیفتهای کاری، درآمد، جایگاه اجتماعی و آینده تخصصهای پزشکی را میتوان نام برد که همگی در انتخاب و پرطرفدار شدن رشتههای مختلف مؤثر است. البته این بدان معنا نیست که بعضی از تخصصها بر دیگر تخصصها برتری دارند و باعث رتبهبندی تخصصهای پزشکی میشود، یا اینکه کار تعدادی ناچیزتر از بقیه است. ردهبندی عموماً بر اساس میزان استقبال و تقاضای داوطلبان و رتبهبندی تخصصهای پزشکی صورت میگیرد، اما به طور کلی اگر عدم تمايل براي ورود به دوره دستیاري پزشكي يكي از چالشهاي جديد و مهم نظام سلامت کشور در نظر گرفته شود باید چارهای برای آن اندیشید. چون با وجود افزایش ظرفیت پذیرش رشتههای پزشکی و پیراپزشکی در سالهای اخیر، روند کاهشی تمایل پزشکان عمومی برای تخصص ادامه دارد و طبق نظر بعضی مسئولان و کارشناسان کمبود با پزشک، بخصوص در برخی رشتهها مواجه خواهیم شد؛ به نحوی که در سالهای آیند ممکن است بازهم کمبود پزشک متخصص چالشساز شود. در آینده نهچندان دور ما سیر صعودی افزایش سالمندان را تجربه خواهیم کرد و به متخصصان طب سالمندی و داخلی یا پزشکان خانواده بیشتری نیاز خواهیم داشت تا در فرایند پیری، مراقبتهای پیشگیرانه، تشخیص و درمان بیماری، افراد مسن انجام دهند.
دیگران است.
به این ترتیب میتوان گفت علاوه بر تواناییها و استعدادهای فیزیکی، شخصیت و منافع مالی نقش مهمی در انتخاب رشته تخصصی پزشکان دارد. افرادی که ارتباط طولانی با بیماران را دوست دارند، رشتههای داخلی، کودکان و زنان را انتخاب میکنند. گروهی که مایل به کسب سریع نتایج درمانی باشند، جراحی، پوست و بیهوشی برایشان مناسب است. روانپزشکان افرادی کنجکاو و با سؤالات بدون پاسخ فراوان هستند و جراحان افراد مصمم و فعال را شامل میشوند.
بنابراین برای انتخاب رشته لازم است فرد، شناخت کاملی از خود و رشتههای مختلف داشته باشد تا بتواند انتخاب درستی انجام دهد. در این راه منابع و آمار مختلف داخلی و بینالمللی نیز کمک میکند تا چشمانداز مناسبی ایجاد شود. در مقالهای که تحت عنوان «ترجيحات دانشجويان پزشكي عمومي براى انتخاب رشته تخصصي چگونه شکل میگیرد؟» توسط مهدي حيدري و همکارانش در پاییز سال 1398 منتشر شد؛ تحقیق از دانشجویان سال آخر پزشکی عمومی دانشگاه علوم پزشکی اصفهان نشان میدهد يكي از مهمترين چالشهاي پـيش روي دولت در بخش سلامت توزيع ناعادلانه منابع است.
در عین حال با بررسی اجمالی وضع بهداشت و درمان کشور به وضوح بر این موضوع واقف میشویم که ساکنان شهرهای مرکز استان از امکانات بهداشتی بهتری نسبت به شهرهای غیرمرکز استان و روستاها بهرهمندند. هرچند در بخشی از مناطق کمبرخوردار کشور احداث مراکز درمانی به بهبود خدمترسانی منجر شد، اما اکنون برخی از آنها با چالش کمبود پزشک مواجه هستند. در برخی از مناطق محروم مراکز درمانی احداث شده اما همچنان با کمبود متخصص مواجه هستند. حتی با وجود دسترسی به امکانات بهداشتی مناسب برخی از ساکنان شهرهای مرکز استان و بسیاری از بیماران شهرها و روستاهای کشور در محل زندگی به خدمات تخصصی دسترسی ندارند و برای بهرهمندی از خدمات درمانی مناسب به بیمارستانهایی چون امام خمینی (ره) تهران
مراجعه میکنند.
پزشک، چگونه متخصص میشود؟
در نظام آموزش ایران، اگر فردی بخواهد پزشک عمومی شود باید هفت سال را در دانشگاه و بیمارستان با شیفتهای متعدد بگذراند. اگر هر پزشک عمومی مایل به ادامه تحصیل در یکی از تخصصهای پزشکی باشد، حداقل نیمی از طرح دو ساله تعهد خدمت اجباری خود در یکی از مناطق تعیین شده وزارت بهداشت را باید گذرانده باشد تا بتواند وارد تخصصهای پزشکی شود. همچنین طول دوره تخصصهای پزشکی بین سه تا پنج سال است و شرکت در آن از طریق آزمون دستیاری پزشکی که توسط وزارت بهداشت برگزار میشود، امکانپذیر خواهد شد و علاقهمندان واجد شرایط میتوانند با ثبتنام در این آزمون، رشتههای تخصصی را انتخاب و در نهایت در یکی از آنها گزینش شوند. به این ترتیب طولانی بودن سالهای تحصیل یکی از عوامل مختلفی است که باعث میشود بسیاری از پزشکان عمومی عطای تخصص را به لقای آن ببخشند و به عنوان پزشک عمومی زندگی حرفهای خود را ادامه دهند.
چالش توزیع منابع
چالش مهمی كه حیدری، کیوان آرا و معینی بر آن تأکید دارند، يكي از محورهاي اصلي نشست آلماتا در سال 2000 بود: «توزيع عادلانه نيـروي انسانی» با توجه به اينكه پزشكان يكي از نيروهاي انساني متخصص در بخش سلامت هستند تخصيص بهينه پزشكان بين گرايشهاي مختلف همواره از چالشهاي مهم پيش روي سياستگذاران بخش سلامت بوده است. در حال حاضر الگوي بيماريها بـه تـدريج تغيير يافته و شـيوع بيماريهاي مزمن بيشـتر شده است. اين موضوع، لزوم بهرهگيري بيشتر از طب پيشگيري و تخصصهاي مراقبتهاي اوليه را خاطرنشان ميسازد. اين تخصصها عمدتاً شامل پزشكي خانواده، داخلي، اطفال، زنان و زايمان، طب سالمندي، طب اورژانس و جراحي عمومي ميشوند. شواهد علمي نشان ميدهد اثربخشي بيشتر فعاليت در ايـن حيطهها نسـبت بـه تخصصهاي درمانی نظير جراحي زيبايي، راديولوژي كه اثر كمتري بر ارتقاء سلامت دارند، ميتواند جامعه را به سـمت توزيـع عادلانه سلامت و در نتيجه بهبـود وضعيت سلامت مردم سوق دهد.»
بیمیلی به تخصص
یکی از آخرین پژوهشهای انجام شده در این خصوص که «کامران باقري لنكراني» و همکارانش با عنوان «علت عدم تمايل ورود به دوره دستياري در بين پزشکان عمومي در ايران» در زمستان سال 1400 منتشر کردند عدم تمايل براي ورود به دوره دستیاري پزشكي را يكي از چالشهاي مهم نظام سلامت ايران دانستهاند. يافتههای این تحقیق نشان میدهد مشارکتکنندگان از شرايط حاکم بر پزشكي عمومي و دوره دستیاري، ناراضي و نسبت به آينده، نگران هستند. در مقدمه این مقاله آمده است: «ايران در سال 2016 به ازاي هر صد هزار نفر جمعیت 46 پزشک متخصص داشته و در سال 2026 به ازاي همین جمعیت به 63 پزشک متخصص نیاز خواهد داشت و اگر به این نیاز پاسخ داده نشود، نابرابري جدي در ارائه و تأمین مراقبت سلامت تخصصي به وجود خواهد آمد. این در حالی است که بر اساس همین پژوهش روند فعلي تربیت دستیار تخصصي اين فرضیه را تقويت ميکند.» این پژوهشگران ادامه میدهند: «براي حل مسأله نابرابري موجود و اشكال شديدتر نابرابري بالقوه، نظام سلامت، نیازمند تربیت پزشک متخصص هستیم، بخشي از پزشكان عمومي که براي ورود به رشته پزشكي نیازمند مهارتها و خصوصیات شخصیتي و تعهد حرفهاي خاص هستند تا پس از اتمام دوره با صرف هزينه- فرصت دوره تخصص، دشواريهاي امتحان ورودي دستیاري و گذراندن دوره چند ساله را پشت سر بگذارند و به عنوان متخصص ادامه فعالیت دهند. انتخاب تخصص و ورود به دوره دستیاري تخصصي به عنوان يک خواسته مطلوب بین پزشكان عمومي، حتي از زمان دانشجويي تلقي ميشود. در بین افرادي که دوره پزشكي عمومي خود را به اتمام رساندهاند، تقاضا برای دوره تخصص تاکنون بیش از 50 درصد گزارش شده است.
بر اساس یافتههای آنها، بیشتر مطالعات در حوزه پذيرش رشتههاي تخصصي پزشكي به دلیل تقاضای بالا براي ورود به دوره تخصص بیشتر برعوامل مؤثر بر انتخاب رشته تخصصي يا عواملي که در صورت انتخاب تخصص باعث ماندگاري متخصص در مناطق محروم ميشوند، تمرکز داشته است. هرچند روشن است که علل مختلفي بر انتخاب رشته تخصصي مؤثرند، اين عوامل با توجه به شرايط اقتصادي و اجتماعي به صورت پويا در حال تغییر هستند.
درآمد، عامل مهم بیتخصصی
در کشورهاي با درآمد کم و متوسط به طور کلي عوامل مؤثر بر انتخاب رشته تخصصي عوامل تعیینکننده شخصي، جنبههاي تحقق زندگي، جنبههاي شغلي تأثیرگذار، عوامل تعیینکننده آموزشي و تأثیرات بین فردي بودهاند. همچنین در نتایج پژوهش باقري لنكراني و همکارانش درآمد به عنوان یکی از انگیزههای تمایل پزشکان عمومی به تخصص دانسته شده که برانگیزه پزشکان عمومی برای کسب تخصص تأثیر دارد: «يكي از علل ورود به دوره تخصص درآمد بالاتر متخصصان در مقايسه با پزشكان عمومي است. تفاوت درآمد بین متخصصان در مقايسه با پزشكان عمومي با دليلي همچون طول مدت آموزش، دشواريهاي آموزشي که در طول دوره دستیاري داشتهاند و تفاوت در توانايي قابل مشاهده شده و غیرقابل مشاهده آنها در ارائه خدمات و مراجعات بیشتر توجیه شده است. اين عوامل تنها نیمي از تفاوت بین درآمد اين دو گروه را توضیح ميدهند، محتملترين توضیح براي تفاوت درآمد باقيمانده، افتراقهايي است که در زمان ورود باین تخصصها وجود دارد. بحرانهايي مانند بحرانهاي مالي همهگیري کرونا، تورم و مشكلات خاص برخي کشورها مانند تحريمها همگي بر روي درآماد و انتخاب تخصص تأثیر گذارند.»
ظرفیتهایی که تکمیل نمیشود
در نتایج این تحقیق همچنین مشخص شده است: «نظام سلامت در ايران در سالهاي اخیر با مسأله تكمیل نشدن برخي رشتههاي تخصصي مواجه شده که البته در برخي ديگر از کشورها هم تجربه شده است. براي مثال تايوان، در دهه ابتدايي سال 2000 با وجود تعداد مناسب پزشک، با مشكل تكمیل نشدن ظرفیت متخصصان زنان، بيهوشي و جراحي مواجه شد و علت انتخاب تخصصهاي خاص، فرصتهاي شغلي، ترجیحات شخصي مرتبط با توانمندي و هوش توسط دانشجويان اظهار شد. اگرچه تكمیل نشدن ظرفیت برخي رشتههاي تخصصي در ايران در گذشته هم به صورت نادر رخ داده بود، اما براي نخستینبار در سال تحصیلي 1401-1400 در ايران، تكمیل نشدن ظرفیت به صورت گسترده در بسیاري از رشتههاي تخصصي اتفاق افتاد.»
در بعضي رشتهها مانند طب اورژانس، حتي در برخي از دانشگاههاي بزرگ تهران و مراکز استان، تمایل به صفر رسید يا رشتههايي مثل راديولوژي که پیش از اين تقاضای بالايي داشت، با عدم تمايل براي ورود مواجه شد، به نحوي که وزارت بهداشت مجبور شد براي تكمیل ظرفیت در چند نوبت اقدام به کاهش حداقل نمره قبولي کند. اين مسأله يک هشدار جدي براي سیاستگذاران سلامت ايران به شمار میآید و فهم دليل و زمینههاي اجتماعي و سیاستگذارانه آن، نیازمند پژوهشهاي گسترده است. از آنجايي که در اين زمینه مطالعهاي انجام نشده و ما فاقد يک رويكرد مفهومي نسبت به مسأله هستیم و انجام تحقیق کیفي در اين زمینه ضروري به نظر ميرسد ضروري است فهم عمیقي از مسأله يعني عدم تمايل براي ورود به دوره دستیاري تخصصي در ايران داشته باشیم.
باقري لنكراني و همکارانش، تحقیق خود را گام نخست براي شناخت پديده دانستهاند و هدف آن را صرفاً «مطالعه، واکاوي علل عدم تمايل ورود به دوره دستیاري در بین پزشكان عمومي ايران» معرفی کردهاند. با این وجود، در بخشی از مقاله نتيجهگيری کردهاند: «بر اساس يافتهها، توجه به نیازهاي دانشجويان پزشكي، ايجاد تحول در آموزش پزشكي و بهروزرساني برنامههاي درسي، امیدآفريني و بهبود شرايط اقتصادي بهويژه حمايت مالي از پزشكاني که در مناطق محروم خدمت ميکنند از ضرورتهاي سیاستگذاري در ايران است که در نهایت اصلاحات در انحصار نهادينه شده بر نظام سلامت در ايران با رويكرد میانرشتهاي و فرا قوهاي پیشنهاد ميشود. با این وجود به باور نگارندگان این مقاله نتیجه این تحقیق براي برنامهريزان وسیاستگذاران منابع انساني در سطح وزارت بهداشت بسیار کمککننده خواهد بود.» گذشته از این مقاله به طور کلی محبوبیت در رتبهبندی تخصصهای پزشکی به عوامل مختلفی بستگی دارد که از جمله آنها میتوان به طول سالهای تحصیل، سختی یا آسانی کار، تعداد شیفتهای کاری، درآمد، جایگاه اجتماعی و آینده تخصصهای پزشکی را میتوان نام برد که همگی در انتخاب و پرطرفدار شدن رشتههای مختلف مؤثر است. البته این بدان معنا نیست که بعضی از تخصصها بر دیگر تخصصها برتری دارند و باعث رتبهبندی تخصصهای پزشکی میشود، یا اینکه کار تعدادی ناچیزتر از بقیه است. ردهبندی عموماً بر اساس میزان استقبال و تقاضای داوطلبان و رتبهبندی تخصصهای پزشکی صورت میگیرد، اما به طور کلی اگر عدم تمايل براي ورود به دوره دستیاري پزشكي يكي از چالشهاي جديد و مهم نظام سلامت کشور در نظر گرفته شود باید چارهای برای آن اندیشید. چون با وجود افزایش ظرفیت پذیرش رشتههای پزشکی و پیراپزشکی در سالهای اخیر، روند کاهشی تمایل پزشکان عمومی برای تخصص ادامه دارد و طبق نظر بعضی مسئولان و کارشناسان کمبود با پزشک، بخصوص در برخی رشتهها مواجه خواهیم شد؛ به نحوی که در سالهای آیند ممکن است بازهم کمبود پزشک متخصص چالشساز شود. در آینده نهچندان دور ما سیر صعودی افزایش سالمندان را تجربه خواهیم کرد و به متخصصان طب سالمندی و داخلی یا پزشکان خانواده بیشتری نیاز خواهیم داشت تا در فرایند پیری، مراقبتهای پیشگیرانه، تشخیص و درمان بیماری، افراد مسن انجام دهند.
ارسال دیدگاه