
رییس اداره سالمندان وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی:
امراض قلبی و عروقی، شایعترین بیماریهای سالمندان ایرانی است
طبق اعلام وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی بر اساس آخرین پیمایش انجام شده در در سال ۹۵ حدود ۹.۳ درصد جمعیت کشور سالمند بودند که اکنون با گذشت زمان این عدد به بالای ۱۰ درصد رسیده و از جمعیت حدود ۹ میلیونی سالمندان در کشور حکایت میکند. این در حالی است که گفته میشود در ۱۰ سال آینده جمعیت سالمندی به دو برابر جمعیت فعلی میرسد و ایران با موج جمعیتی سالمندان مواجه خواهد بود. پیرامون باید و نبایدهای دوره سالمندی، الزامات و اقداماتی که باید برای ورود به این دوره انجام داد با محسن شتی، رییس اداره سالمندان وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی به گفتوگو نشستیم. او معتقد است که همه سالمندان توان پرداخت هزینههای سنگین درمانی، برخی اعمال جراحی و مخصوصاً خدمات توانبخشی را ندارند و درست همینجاست که بیمههای پایه باید به کمک آنها بیایند. در ادامه، این گفتوگو را بخوانید.
فهیمه اسماعیلی
به نظر شما چگونه باید برای ورود به این دوره آماده شویم؟
اساساً سالمندی دو نوع وجه دارد؛ سالمندی فردی و سالمندی جمعی. سالمندی فردی طبق تعریف سازمان بهداشت جهانی به مفهوم این است که یک فرد به سن بالای 60 سال برسد. در این بین خواسته ما این است که همه افراد به سن بالای 60 سال برسند و این یک دستاورد مهم برای بشر محسوب میشود، چراکه پیشرفت پزشکی و روند توسعه باعث شده دسترسی به نیازهای حداقلی اولیه یعنی آب و غذا آسانتر شود، امکانات افزایش یافته؛ بنابراین عمر بشر افزایش یافته است. در این میان طول عمر ایرانیها از حدود 55 سال در 40 سال اخیر به محدوده 75 تا 80 سال رسیده که این عدد اکنون برای مردان نزدیک به 75 و برای زنان به حدود 80 رسیده که خبر بسیار خوبی است.
این در حالی است که سالمندی جمعیت به مفهوم افزایش درصد افراد بالای 60 سال نسبت به کل جمعیت است؛ در اینجا میگویند جامعه به سمت سالخوردگی میرود و از این موضوع به عنوان بحران یا سونامی نام برده میشود.
در این بین هر سنی مقتضیات، نیازها و احتیاجات خود را دارد. به عنوان مثال نوزادان گروه سنی بسیار ضعیف و آسیبپذیری هستند و شاید با کمترین ویروس یا کوچکترین تب ممکن است با خطر مرگ مواجه شوند. کودکی، نوجوانی، جوانی و میانسالی نیز همینگونه است. اگر به نیازها و احتیاجات هرکدام از این ردههای سنی بیتوجهی شود، دچار مشکل میشویم.
با این تفاسیر، آیا ما بسترهای لازم برای مواجهه با دوره سالمندی را در کشورمان مهیا کردهایم؟
مسأله اصلی ما این است که در کشور ما نه فقط در حوزه پزشکی بلکه در حوزههای دیگر اعم از رفاهی، معیشتی و حمایتی آنچه را که باید برای سالمندان فراهم میکردیم را فراهم نکردهایم. تصور کنید اگر این اتفاق برای هر گروه سنی بیفتد ما با بحران مواجه میشویم. برای مثال اگر از فردا به متخصصان اطفال اجازه کار ندهیم چند روز بعد چه اتفاقی میافتد؟ خب مسلماً مرگومیر کودکان به شکل صعودی افزایش مییابد. در واقع زمانی که ما میبینیم اوضاع کشور در بعضی بخشها آرام است این موضوع به این مفهوم نیست که آن بخش مشکلی ندارد بلکه به این مفهوم است که آن مشکل دارد مدیریت میشود.
ما در حوزه سالمندی، بیش از اینکه خود دوره سالمندی چیز بدی باشد، مدیریت ما بسیار بد است. امکانات ما بسیار کم است و ما امکاناتی را که باید در اختیار داشته باشیم در اختیار نداریم. این در حالی است که برنامهها و امکانات مختلفی در دنیا برای این دوره وجود دارد، مانند ویزیت در منزل و مراقبتهایی که برای گروه سنی سالمند ضروری است. حمایتهای ویژه چون توانبخشی و مانند آن نیز برای آنها برقرار است.
ما با توجه به اینکه در مرحله غیرمطلوب هستیم هر چقدر تعداد و درصد سالمندان افزایش پیدا میکند نگرانیهای ما نیز افزایش مییابد. در حوزه پزشکی شمار متخصصان طب سالمندی محدود و انگشتشمار است و تخصص این رشته به دلایل متعددی تعطیل شده است. بنابراین زمانی که سالمندان ما بیمار میشوند اگر نیاز باشد یک متخصص طب سالمندی ویزیتشان کند در بسیاری از شهرهای کشور این تخصص اصلاً وجود ندارد و در پی آن مشکلات مختلفی به وجود میآید.
چگونه میتوان کیفیت زندگی را در دوره سالمندی افزایش داد؟ چه تمهیدات پیشگیرانهای برای نسل جوان باید به کار برد تا وقتی به دوران سالمندی رسیدند - در 20 تا 30 سال آینده و در موج پیری جمعیت- کمتر گرفتار بیماریهای این دوره شوند؟
البته سالمندی به مفهوم بیماری نیست؛ به شرط اینکه فرد دوران کودکی، نوجوانی، جوانی و میانسالی خوب و سالمی را سپری کرده باشد. افراد اگر تن سالم و روان سالم خود را به 60 سالگی برسانند، بعد از 60 سالگی هم مشکلات زیادی نخواهند داشت، اما مسأله این است که معمولاً شیوه زندگی سالم در دوران قبل از 60 سالگی نداریم.
لازم است که افراد در هر دورهای از زندگی، زندگی سالمی داشته باشند. تغذیه سالم، فعالیت بدنی کافی و مراقبت از سلامت بدن ضروری است و اگر این اتفاق بیفتد خودبهخود ما دوران سالمندی سالم و فعالی خواهیم داشت. اگر عکس این اتفاقات رخ دهد که الان در کشور ما همینطور است، اینگونه میشود که وقتی افراد به سنین سالمند میرسند، دچار تعدادی بیماری همزمان و ناتوانی میشوند.
این مشکلات روی هم انباشته میشوند و مسأله را پیچیدهتر و مدیریت را سختتر میکند و در آخر نتیجه همین چیزی میشود که میبینیم. همه نگران هستیم و از آن به اسم بحران و سونامی یاد میکنیم و به دنبال آن هستیم که چارهای بیندیشیم، اما متأسفانه منابع لازم آن را تأمین نمیکنیم.
سالمندی یک پدیده زیستروانی اجتماعی و یک پدیده جسمی، روانی، اجتماعی و معنوی است. هر چقدر که عمر انسان میگذرد از یک سنی به بعد یعنی حدود 50،60 سالگی، آرامآرام ظرفیت بعضی ارگانها و سیستمهای بدن کم میشود؛ در واقع اینطور نیست که درست در زمان 60 سالگی اتفاق بیفتد.
این پدیده در افراد مختلف، متفاوت است که هم به ژنتیک، هم به محیط و هم شیوه زندگی افراد بستگی دارد. برخی افراد را میبینیم که در سن 40 سالگی کاهش ظرفیت دارند، چشمشان درست نمیبیند، گوششان درست نمیشنود، دندان خوب ندارند و یا سیستمهای مختلف بدنشان به درستی کار نمیکند. اما برخی دیگر در سن 70 یا 80 سالگی همچنان کار میکنند، فعال هستند و حتی در مسابقات ورزشی شرکت میکنند.
بنابراین سالمندی اینطور نیست که به یک نقطه برسیم و از آن به بعد بیمار و ضعیف بشویم. سالمندی یک روند است که باید سعی کنیم. هم دیرتر آغاز شود و هم کندتر پیش برود که این امر با شیوه زندگی سالم، فعالیت بدنی کافی و مناسب و تغذیه سالم که مهمترین موارد هستند و باید رعایت بشود محقق میشود.
باید به فضای فیزیکی که سالمند در آن حضور دارد نیز توجه کرد. شاید خانهای که فرد قبلاً در آن زندگی میکرد برایش مناسب بود، اما در دوران سالمندی زندگی برایش در آن مکان سخت شود، بنابراین باید محل زندگی را متناسب با شرایط و اقتضائات تغییر داده و مناسبسازی کرد. شهرهای ما، پیادهروها، اتوبوسها و متروی ما نیز باید به شکلی باشند که افراد سالمند و ناتوان بتوانند از آن استفاده کنند.
وقتی اینگونه باشد سالمند در خانه محبوس نمیشود و از خانه بیرون میرود. در این صورت یک سالمند فعال باقی میماند. وقتی فرد سالمند فعال باقی بماند، چاقی و اضافه وزن، دیابت، فشار خون و افسردگی به سراغش نمیآید و هزار و یک مسأله در او تشدید نمیشود. همچنین نیاز او به دارو کمتر خواهد بود و اگر بیماری دارد بیماریاش بهتر کنترل خواهد شد. همه اینها را باید در کنار هم دید. اگر میخواهیم سالمندی خوبی داشته باشیم الان در هر سنی که هستیم جوان یا میانسال فرقی نمیکند باید شروع کنیم به سالم زندگی کردن.
به نظر شما بیمههای پایه چگونه میتوانند در زمینه پیشگیری از سونامی بروز بیماریهای دوره سالمندی نقشآفرین باشند؟
در همه جای دنیا بحث بیمه در سالمندی مهم است. این موضوع بسیار حائز اهمیت است که بیمه چه خدماتی را باید برای این گروه جمعتی پوشش دهد. نظر ما این است سالمندان زمانی که در منزل هستند بعضی مراقبتها باید برای آنها انجام شود که از جمله آنها میتوان به مراقبتهای توانبخشی اشاره کرد.
همانطور که میدانید بهترین جا برای سالمندان زندگی در خانه و در کنار خانواده خودشان است. باید این امکان فراهم باشد تا مراقبتهای اولیه در خانه انجام و فرد دچار بیماری نشود و یا اگر سالمندی بیمار است بیماریاش پیچیده و سخت نشود. اگر ما بتوانیم سالمند را در منزل مراقبت و شرایطی ایجاد کنیم که بتواند مراقبتهای درمانی و بهداشتی لازم را از این طریق دریافت و بیمه هم حمایت کند، بسیار مطلوب خواهد بود.
همه سالمندان توان پرداخت هزینههای سنگین درمانی، برخی اعمال جراحی و مخصوصاً خدمات توانبخشی را ندارند و اگر پوشش بیمه برای توانبخشی که از مسائل مهم در سالمندی است را نداشته باشیم وضعیت سالمندان روزبهروز بدتر میشود و در نتیجه اتفاقی که خواهد افتاد این خواهد بود که درمانهای توانبخشی اثری که نخواهد داشت هیچ، بلکه هزینه آن بیشتر و باعث اشغال تختهای بیمارستانها خواهد شد. بیمهها باید به کمک سالمندانی که توان مالی خوبی ندارد، بیایند تا آنها بتوانند به موقع خدماتی را که لازم دارند، دریافت کنند.
به طور مثال اگر بخواهیم برای یک سالمند، «سالمند یار» بگیریم تا در خانه از یک او مراقبت کند، اگر بیمه بتواند این مورد را پوشش دهد، سالمند میتواند مراقبتهای مختلفی را از سالمندیاری که توان حرفهای دارد و علامتهای خطر در سالمند را میشناسد، دریافت کند.
به طور مثال، چنین فردی با اصول پانسمان آشنا است و یا قواعد برخورد و رفتار با سالمند را میداند؛ حتی میتوان به او آموزش داد و کارهای تخصصی بیشتری از او انتظار داشت. به خاطر اینکه بیمه پوشش میدهد و سالمند توان پرداخت دارد. متأسفانه بسیاری از سالمندان ما به دلیل ناتوانی مالی که دارند در خانه تنها میمانند و نمیتوانند سالمند یاری بگیرند. نقش بیمه در این بحث بسیار مهم است و ما در نظام سلامت به دنبال آن هستیم.
در معاونت درمان وزارت بهداشت، سازمان بیمه سلامت و سایر بخشها به دنبال آن هستیم که در حوزه سالمندی پوشش بیمه را توسعه دهیم. البته در بیمه پایه پوشش خوب وجود دارد، اما در بیمه مکمل کمی ضعف وجود دارد.
بیماریهای رایج و عمده بیماریهای این دوران چه بیماریهایی هستند؟
شایعترین بیماریهایی که سالمندان دارند بیماریهای قلبی- عروقی است. البته بیماریهای دیگری هم هستند که مانند این بیماریها بار سنگین و مرگ و ناتوانی ندارد؛ مانند مشکلات گوارشی، دیابت، مشکلات عضلانی و...
در دوران سالمندی مشکلاتی شایع میشود که به آن سندرومهای سالمندی میگویند. اختلال در وضعیت شناختی که از آن به نام دمانس یا آلزایمر یاد میشود که خود طیف وسیعی دارد و کاهش حافظه، تمرکز و توجه را با خود به همراه میآورد از این جمله است.
همچنین مشکلات چند دارویی یا داروی زیادی یکی دیگر از این مشکلات رایج در این دوران است. زمین خوردن که بسیار در این سن خطرناک است، میتواند مشکلات زیادی را برای سالمند ایجاد کند. بیاختیاری اداری و انواع سرطانها که شاید شیوع آنها بالا نباشد اما خطرناک و تهدیدکننده سلامتی هستند نیز در این دوره سنی شایع هستند. یکی از عمدهترینهای آنها که در سالمندی بسیار شایع است، داشتن چند بیماری به طور همزمان است که به آن همابتلایی چند بیماری مزمن همزمان میگوییم.
کدامیک از بیماریهای سالمندان میتواند سیستم درمانی را دچار مشکل کند؟
تمامی بیماریهایی که نام برده شد میتوانند خطرآفرین باشند؛ خصوصاً بیماریهایی که روند آنها شدید میشوند، مانند دمانس آلزایمر، بیماریهای قلبی - عروقی و انواع سرطانها. در ارتباط با تدابیر پیشگیرانه باید بگویم ما بستههای خدمات مربوط به فشار خون، دیابت، تغذیه، بیماریهای قلبی- عروقی، افسردگی و زمین خوردن را که شایع هستند به صورت رایگان در اختیار سالمندان قرار دادهایم. اگر سالمندان به مراکز جامع سلامت در تمام شهرهای کشور و خانههای بهداشت در روستاها مراجعه کنند، خدماتی رایگان برای آنها انجام میشود.