تمدن‌های تشنه

تمدن‌های تشنه

چه موضوعی باعث شد که بین‌النهرین به عنوان نخستین مهد تمدن‌های بشری اکنون در حال تبدیل شدن به مستعدترین و نخستین مناطق خالی از سکنه جهان شود؟ جایی که زمانی آب و هوا و اقلیم مناسب همراه با فراوانی منابع آب و جلگه‌های حاصلخیز آن، منطقه‌ای بکر و بی‌نظیر برای شکل‌گیری نخستین اجتماعات متمدن نوع بشر بود اما امروز به نامزد اصلی خالی شدن از سکنه تبدیل شده است. تغییر اقلیم در خاورمیانه و شمال آفریقا (MENA) به تغییرات آب‌و‌هوای منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا و متعاقب آن واکنش، سازگاری و راهبردهای کشورهای منطقه اشاره دارد. این منطقه از آسیب‌پذیرترین مناطق جهان در برابر تغییرات اقلیمی است که این پدیده اثرات بلندمدت و بسیار مهمی شامل افزایش دوره‌های خشکسالی، خشکی، موج‌های گرما و افزایش سطح دریا را برای این منطقه در پی داشته است. بدیهی است این اثرات، پیامدهای بی‌شمار دیگری مانند بیابان‌زایی‌های گسترده، گرد‌و‌خاک، تغییر الگوی بارش‌ به باراش‌های با فواصل طولانی و سیل‌آسا، فراوانی بلایای طبیعی با مقیاس شدید و... را به دنبال خواهد داشت.

سجاد مرادی روزنامه‌نگار

پیش‌بینی‌های قابل اعتماد علمی نشان می‌دهد اگر انتشار گازهای گلخانه‌ای کاهش نیابد، این منطقه یا حداقل بخش‌های بسیار گسترده‌ای از آن، می‌تواند قبل از سال 2100 غیرقابل سکونت شود. همچنین نتایج بررسی‌ها نشان می‌دهد خاورمیانه و شمال آفریقا، امروز بشدت تحت تأثیر تغییرات اقلیمی است و در آینده نیز همین‌طور خواهد بود. خاورمیانه شدیدترین تنش آبی در کل جهان را داراست و به عنوان کم‌آب‌ترین منطقه جهان شناخته می‌شود؛ به‌ویژه فلسطین اشغالی، اردن، سوریه و شبه‌جزیره عربستان. این مناطق در حالی که شش درصد جمعیت جهان را در‌بر می‌گیرد، سهم‌شان از منابع آب شیرین جهان تنها یک درصد است و از 10 کشوری که بیشترین فشار آبی در جهان را تحمل می‌کنند هفت کشور شامل عربستان سعودی، امارات متحده عربی، یمن، اردن، فلسطین اشغالی، کویت و قطر در این منطقه واقع است.

کشاورزی بدون آب، کشاورزان مستأصل
در بین تمام تأثیراتی که تغییر اقلیم جهانی بر منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا دارد، اثرات این پدیده بر اشتغال کشورهای این منطقه، به‌ویژه در بخش کشاورزی بسیار ملموس و بحران‌آفرین خواهد بود. انتظار می‌رود تغییرات آب‌وهوایی فشار بسیار بیشتری بر منابع آب و کشاورزی کمیاب در منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا وارد کند. یکی از نتایج ملموس و قابل مشاهده این پدیده، کاهش چشمگیر شاغلان بخش کشاورزی در این مناطق است. هرچند کاهش شاغلان بخش کشاورزی در سراسر قرن بیستم یکی از مهمترین پدیده‌های اقتصادی و اجتماعی قرن به شمار می‌رود و تا حدودی تحت تأثیر ورود ماشین‌آلات به این بخش بوده اما خشکسالی به‌ویژه در دهه‌های اخیر به‌ویژه تأثیر مهمی بر شاغلان بخش کشاورزی در این منطقه داشته است. طبق اطلاعات بانک جهانی، در حالی که شاغلان بخش کشاورزی در جهان از رقم 43 درصد در سال 1991 به 27 درصد در سال 2019 رسیده (کاهش 37 درصدی)، سهم شاغلان بخش کشاورزی در منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا از بیش از 29 درصد در سال 1991 به 14 درصد در سال 2019 رسیده و طی کمتر از 30 سال، 51 درصد کاهش یافته است. این کاهش در امارات متحده عربی حدود 95 درصد، عربستان حدود 70 درصد، سوریه 64 درصد، بحرین 61 درصد، یمن 50 درصد و مصر 48 درصد بوده است. این امر علاوه بر کاهش میزان تولید محصولات کشاورزی در منطقه، گسترش روزافزون بیکاری، کاهش امنیت غذایی کشورها، مهاجرت‌های گسترده و حاشیه‌نشینی را به دنبال خواهد داشت. در زمینه شغل، علاوه بر کشاورزانی که مستقیماً تحت تأثیر این تغییرات اقلیمی و خشکسالی می‌شوند، مشاغلی که به طور غیر‌مستقیم به این بخش مربوط هستند نیز در معرض خطر قرار می‌گیرند. پیش‌بینی می‌شود به ازای افزایش یک‌و‌نیم درصدی دما در منطقه، برداشت محصول تا 30 درصد و به ازای گرم شدن 3 تا 4 درجه‌ای دما، برداشت محصول تا 60 درصد کاهش یابد. اثرات تغییرات اقلیمی بر شاغلان بخش کشاورزی در این منطقه از این نظر حائز اهمیت است که کشاورزان این منطقه جزو فقیرترین اقشار هستند و کاهش سطح کشت و میزان برداشت محصول، بشدت بر زندگی و معیشت آنها اثرگذار خواهد بود. علاوه بر مسأله کشاورزی و برداشت محصول، تغییرات اقلیمی اثر قابل ملاحظه‌ای بر فعالیت‌های دامداری و دامپروری در منطقه خواهد داشت. این امر به‌ویژه برای بخشی از روستاییانی که هنوز به شیوه سنتی دامداری و دامپروری می‌کنند بسیار بحران‌آفرین خواهد بود؛ زیرا علاوه بر کاهش نقش کشاورزی در تأمین علوفه و همچنین کمبود آب مورد نیاز برای دام‌ها، باعث جابه‌جایی فصل‌ها و طولانی شدن فصل‌های گرم نیز می‌شود. نتیجه قطعی این امر، کاهش توان مراتع برای تغذیه و چرای دام‌ها است. طبق اطلاعات وزارت کشاورزی سوریه، تنها بین سال‌های 2005 تا 2010، بخش دامپروری این کشور 85 درصد از ظرفیت خود را از دست داده است. برای بخش وسیعی از جمعیت که یا به طور کامل و یا نسبتاً به فعالیت‌های دامداری و دامپروری مشغول ‌هستند، این به معنای عدم امکان ادامه حیات برای آنها است.

چالش آب‌های مشترک
مسأله بسیار مهم دیگر در خاورمیانه این است که بیش از 50 درصد آب‌های شیرین در دسترس از کشورهای دیگر سرچشمه می‌گیرند. این بالاترین رقم در بین همه مناطق جهان در میزان آب‌های سرچشمه گرفته از خارج کشور است. به همین دلیل کشورها بر بخش‌های عظیمی از آب شیرین و قابل استفاده‌شان کنترلی ندارند. چنانچه تجربه سال‌های اخیر نشان می‌دهد این مورد باعث تنش‌های گسترده‌ای در سطح دولت‌های منطقه شده و قوانین بین‌المللی نیز هنوز نتواسته از اقدامات برخی کشورها در اضافه برداشت از حقابه‌شان ممانعت کند. این امر باعث می‌شود عملاً کشورهای منطقه نتوانند برنامه‌ریزی درست و دقیقی بر اساس آب‌های موجود انجام دهند.
این آمارها نشان می‌دهد کشورهای این منطقه از جهان بیش از هر جای دیگر نیازمند گفت‌وگو بین دولت‌ها برای کاستن از اثرات خشکسالی و بروز احتمالی بحران‌های اقتصادی و اجتماعی در کشورها است. نمونه بارز این امر را می‌توان در رود فرات دید که از کوه‌های ترکیه سرچشمه گرفته و با عبور از مناطقی در اردن وارد عراق می‌شود و نقش بسیار مهمی در تأمین آب شرب و رونق کشاورزی و دامپروری در تمام مسیر رودخانه دارد. به این ترتیب، علاوه بر اینکه مقابله با تغییرات اقلیمی نیازمند همکاری جهانی برای کاهش گازهای گلخانه‌ای است، کشورهای منطقه خاورمیانه باید به راه‌حلی پایدار برای تأمین و تقسیم آبی بیابند که حیات کل منطقه به آن وابسته است.
ارسال دیدگاه
ضمیمه
ضمیمه