
زیر پوست شهر-24
تنهاترین پرنده جهان
نسرین ظهیری
یاکریمها با لهجه تهرانی پشت پنجره سرمازده پرپر میکنند و برنجهای از شب قبل مانده را نوک میزنند. صدایشان در هوای دودزده تهران به دل مینشیند و حضورشان میشود غنیمتی برای شهری که دارد پرندهها را فراموش میکند. رادیو جوان دارد از درنایی میگوید که محیطزیستیها «امید» صدایش میزنند. درنای نادر ساعت یکونیم صبح جمعه آمد. پرندهای که میگویند اسمش امید است و درنایی است بهغایت زیبا. آخرین بازمانده از گروه غربی درناهای سیبری است که هرسال برای گذران فصل سرد به تالابهای شمال ایران میآید و زمستان را در میان شالیزارهای فریدونکنار میگذراند. امید الان هشت سال است که بیسر و همسر پناه میآورد به شالیزارهای شمال که حالا قتلگاه پرندگان مهاجر شده است.
درناهای سیبری سالیان سال است که به سه دسته تقسیم و در زمستان راهی سه منطقه از زمین میشوند. چین، هند و ایران. از گروهی که راهی ایران میشدند تنها یک درنا باقی مانده. رادیو حالا با یکی از محیطزیستیها مصاحبه میکند. انگار این کارشناس دل پری دارد. میگوید: «این حیوان سالهاست که تنها میآید و میشود از او بهعنوان تنهاترین پرنده جهان یاد کرد. پرنده بسیار بزرگ و سفیدرنگی است. شاهپرهای سیاه و منقار قرمزی دارد. با صدایی فوقالعاده زیبا و فلوتمانند. برای این پرنده یک پروژه حفاظتی مفصل تعریف شده بود. پروژهای که یک میلیون دلار هزینه برایش اختصاص داده شده بود. که البته تقریبا در ده سال گذشته نهتنها هیچ دستاوردی نداشت، بلکه درناها همینطور جمعیتشان کمتر و کمتر شد. بسیاری از پرندگان دیگر هم هستند که وضعیتشان تقریبا بهوخامت همین پرنده است. مثل غاز پیشانیسفید کوچک و اردک سرسفید که در تالاب شمال بهراحتی صید میشوند و در بازار فریدونکنار متاسفانه با قیمت ۸ تا ۱۵ هزار تومان به فروش میرسند. اگر امروز برای آنها کاری نکنیم شاید سال بعد خیلی دیر شده باشد.»
یاکریمها سیربشو نیستند. میروند جفتهای خودشان را هم به مهمانی صبحگاهی پشت پنجره دعوت میکنند. مجری رادیو دارد برای درنای تنها غمنامه میخواند. درست میگوید، امیدِ درنای میهمان ایران را بیشتر از طبیعت، تفنگ به دستان و طمعکاران شکار ناامید کردند. اگرچه هرسال امید آن هست که سال بعد امید با جفتی دیگر برگردد، اما در این هفت سال این اتفاق نیفتاده. مراقب باشیم فردا دستمان به نسلکشی و انقراض گونههای دیگر آلوده نشود.
ارسال دیدگاه