
به بهانۀ هفتادمین سالمرگ «احمد قوامالسلطنه»
در تیررسِ حادثه*
امیررضا محمدی روزنامهنگار
احمد قوام را شاید بتوان تنها نخستوزیری دانست که در مقاطعی جایگاه محبوبترین و همچنین منفورترین رجل سیاسی ایران را به دست آورد. او در آخرین دورۀ (پنجمین دوره) نخستوزیریاش که با پذیرش منصب رئیسالوزرایی در پی استعفای محمد مصدق، رئیس دولت ملی ایران و در برههای که او با پشتیبانی کامل مردم، در حال نبرد با استعمار انگلیس بود، برای مردم و ملیون شاخوشانه کشید. مرجعیت دینی و سیاسی مردم، آیتالله کاشانی با درایت، این فضا را که منجر به دیکتاتوری دیگری از جنس قوام میشد و ایضاً، مجاهدت ملت ایران در برابر غارتگری بریتانیا را عقیم میکرد، قوام را به استعفا توصیه و تهدید کرد که مردم را کفنپوش به خیابان میآورد که سرانجام، با وقوع قیام 30 تیر ۱۳۳۱ و در خون تپیدن دهها نفر از مردم به دستور نخستوزیر، پروندۀ حیات سیاسی حضرت اشرف را با فضاحت خاتمه داد و نام او را در میان اذهان مردم، لکهدار کرد.
اما مهمترین مقطع زندگی قوام که او را در زمرۀ رجال سیاسی محبوب و کارکشته و پرنفوذ قرار داد، مقطع چهارم نخستوزیری او در سالهای 1324 تا 1325 بود که توانست با فریب ژوزف استالین و نیروهای ارتش سرخ شوروی که در تلاش برای کمونیستیکردن مناطق شمالی ایران بودند و به بهانۀ گرفتن امتیازی پس از جنگ دوم جهانی در خاک ایران همچنان استقرار داشتند، بدون هیچ دستاوردی آنها را از خاک ایران بیرون کند. قوامالسلطنه وقتی در بهمن 1324 از مجلس رأی اعتماد گرفت که کشور را با بحران حضور نیروهای ارتش سرخ در ایران و هرجومرج در آذربایجان و شمال کردستان روبهرو میدید بنابراین از در سَیّاسی وارد شد و سعی کرد با توقف حکومت نظامی و آزادکردن کلوپ حزب توده، ضربان مثبت بهبود روابط را به شوروی بدهد تا جایی که استالین تحت تأثیر فضای ایجاد شده از سوی ایران، احمد قوام را «سیاستمدار بزرگ شرق» نامید.
قوام در 29 بهمن 1324، در رأس هیأتی عازم شوروی شد و شخصاً پیشنهاد تأسیس شرکت نفت ایران و شوروی را ارائه داد و پذیرفت که پس از بازگشت به ایران، تعدادی از اعضای حزب توده را برای همکاری در کابینه بپذیرد و در مقابل نیز شوروی از فرقۀ دموکرات آذربایجان حمایت نکند و قوای خود را از ایران خارج سازد. پس از بازگشت، قوام با سفیر جدید شوروی قراردادی را با مفاد همین چهار توافق امضا کرد. وزیر امور خارجه شوروی نیز مسئلۀ آذربایجان را موضوعی داخلی ایران دانست و بنا شد ارتش سرخ ظرف یکماهونیم ایران را ترک کنند. از آنسو اما، قوام دولت ائتلافی خود با حزب توده و حزب ایران را تشکیل داد. او که در زمان رویکار آمدن دولتش، مجلس چهاردهم رو به پایان بود و دورۀ فترت چندماههای تا آغاز دورۀ پانزدهم پیش آمد، از این فرصت نهایت استفاده را کرد و با خروج کامل نیروهای شوروی از ایران، دولت ائتلافی منحل و کابینۀ جدید از مجلس جدید رأی اعتماد گرفت. همچنین امتیاز نفت شمال که قوام آن را مشروط به تصویب مجلس پانزدهم پس از تشکیل موکول کرده بود، رأی نیاورد و نخستوزیر هم در آذر 1325، دستور حمله به آذربایجان و برچینی فرقۀ دموکرات را صادر کرد.
* عنوان کتابی دربارۀ زندگی سیاسی قوام السلطنه نوشتۀ حمید شوکت
اما مهمترین مقطع زندگی قوام که او را در زمرۀ رجال سیاسی محبوب و کارکشته و پرنفوذ قرار داد، مقطع چهارم نخستوزیری او در سالهای 1324 تا 1325 بود که توانست با فریب ژوزف استالین و نیروهای ارتش سرخ شوروی که در تلاش برای کمونیستیکردن مناطق شمالی ایران بودند و به بهانۀ گرفتن امتیازی پس از جنگ دوم جهانی در خاک ایران همچنان استقرار داشتند، بدون هیچ دستاوردی آنها را از خاک ایران بیرون کند. قوامالسلطنه وقتی در بهمن 1324 از مجلس رأی اعتماد گرفت که کشور را با بحران حضور نیروهای ارتش سرخ در ایران و هرجومرج در آذربایجان و شمال کردستان روبهرو میدید بنابراین از در سَیّاسی وارد شد و سعی کرد با توقف حکومت نظامی و آزادکردن کلوپ حزب توده، ضربان مثبت بهبود روابط را به شوروی بدهد تا جایی که استالین تحت تأثیر فضای ایجاد شده از سوی ایران، احمد قوام را «سیاستمدار بزرگ شرق» نامید.
قوام در 29 بهمن 1324، در رأس هیأتی عازم شوروی شد و شخصاً پیشنهاد تأسیس شرکت نفت ایران و شوروی را ارائه داد و پذیرفت که پس از بازگشت به ایران، تعدادی از اعضای حزب توده را برای همکاری در کابینه بپذیرد و در مقابل نیز شوروی از فرقۀ دموکرات آذربایجان حمایت نکند و قوای خود را از ایران خارج سازد. پس از بازگشت، قوام با سفیر جدید شوروی قراردادی را با مفاد همین چهار توافق امضا کرد. وزیر امور خارجه شوروی نیز مسئلۀ آذربایجان را موضوعی داخلی ایران دانست و بنا شد ارتش سرخ ظرف یکماهونیم ایران را ترک کنند. از آنسو اما، قوام دولت ائتلافی خود با حزب توده و حزب ایران را تشکیل داد. او که در زمان رویکار آمدن دولتش، مجلس چهاردهم رو به پایان بود و دورۀ فترت چندماههای تا آغاز دورۀ پانزدهم پیش آمد، از این فرصت نهایت استفاده را کرد و با خروج کامل نیروهای شوروی از ایران، دولت ائتلافی منحل و کابینۀ جدید از مجلس جدید رأی اعتماد گرفت. همچنین امتیاز نفت شمال که قوام آن را مشروط به تصویب مجلس پانزدهم پس از تشکیل موکول کرده بود، رأی نیاورد و نخستوزیر هم در آذر 1325، دستور حمله به آذربایجان و برچینی فرقۀ دموکرات را صادر کرد.
* عنوان کتابی دربارۀ زندگی سیاسی قوام السلطنه نوشتۀ حمید شوکت
ارسال دیدگاه