
زخمهای روان پس از فاجعه
تجربه رویدادهای خشونتآمیز یا مرگبار، از جنگها و درگیریهای مسلحانه گرفته تا تصادفهای شدید یا بلایای طبیعی، میتواند تأثیر عمیقی بر روان انسان بگذارد. مواجهه با خطر مرگ یا آسیب جدی، حتی اگر مستقیماً به فرد آسیب نرساند، گاهی ضربهای روانی بر جای میگذارد که عوارض آن تا مدتها باقی میماند. یکی از شناختهشدهترین این پیامدها «اختلال استرس حاد» یا ASD نام دارد. این اختلال مجموعهای از واکنشهای روانی ناخوشایند است که معمولاً در طول یک ماه پس از رویداد بروز میکند و میتواند عملکرد طبیعی زندگی فرد را مختل کند. علائم این اختلال بسیار متنوعاند: از یادآوریهای ناخواسته و ذهنی خاطرات تلخ گرفته تا کابوسهای شبانه و فلشبکهایی که گویی فرد را بارها و بارها به صحنه حادثه بازمیگردانند. افراد مبتلا ممکن است دچار عواطف منفی شوند، احساس بیحسی کنند یا حتی ناتوان از تجربه احساسات مثبت باشند. برخی از آنها حس میکنند از محیط یا حتی از خود جدا شدهاند، گویی همهچیز غیرواقعی است یا بخشی از آنچه رخ داده از ذهنشان پاک شده. در واکنش به این تجربهها، افراد ممکن است از مکانها، افراد یا موقعیتهایی که یادآور آن رویداد دردناکند، دوری کنند. همچنین اختلال در تمرکز، گوشبهزنگی مفرط، پرش ناگهانی با صداهای جزئی و بیخوابی از دیگر علائم شایع این وضعیتاند. در صورتی که این نشانهها بیش از یک ماه ادامه پیدا کنند یا شدت یابند، احتمال دارد فرد به اختلال استرس پس از سانحه یا PTSD دچار شده باشد؛ وضعیتی مزمنتر و عمیقتر که گاه سالها به درمان نیاز دارد. از سوی دیگر، رویدادهایی با شدت کمتر از فجایع مانند از دست دادن شغل، شکست عاطفی یا جابهجاییهای اجباری هم میتوانند با علائم مشابه همراه باشند که در این حالت از آن به عنوان «اختلال انطباقی» یاد میشود. پژوهشها نشان دادهاند میزان شیوع اختلال استرس حاد پس از رویدادهای خشونتآمیز بین ۶ تا ۳۳ درصد متغیر است؛ آماری که نشاندهنده ضرورت آگاهی و مداخله زودهنگام است. درمان این اختلال عمدتاً از طریق رواندرمانی انجام میشود. گفتوگو با روانشناس یا روانپزشک میتواند به فرد کمک کند تا تجربه خود را پردازش کند و از فشار ذهنی آن بکاهد. یکی از شیوههای مؤثر، رفتاردرمانی شناختی است که با تکنیکهایی مانند مواجههدرمانی به بیمار کمک میکند با موقعیتهایی که از آنها پرهیز دارد، روبهرو شود. گاهی نیز برای کنترل علائمی مثل اضطراب یا بیخوابی دارو تجویز میشود. نکته مهم آن است که بدون درمان، این اختلال ممکن است به افسردگی، اضطراب مزمن، حملات پانیک یا افکار آسیب به خود منجر شود. با این حال، خبر خوب آن است که بیشتر افراد با مداخله زودهنگام و حمایت کافی، در کمتر از یک ماه بهبود مییابند. تشخیص بهموقع و دریافت کمک حرفهای میتواند مسیر بازیابی سلامت روان را هموار کند.
ارسال دیدگاه