
چگونه هنگام بحران از روان کودکان محافظت کنیم؟
مسعود علیپور اقدم روزنامه نگار
با افزایش تنشها و بروز بحرانهایی چون جنگ، کودکان یکی از آسیبپذیرترین گروههایی هستند که سلامت روانشان بهسرعت تحتتأثیر قرار میگیرد. در چنین شرایطی، مسئولیت والدین نهتنها حفظ امنیت فیزیکی کودکان، بلکه مراقبت از آرامش روانی آنهاست. به گفته سازمان ملل، کودکان در شرایط بحرانی به بزرگسالان نگاه میکنند تا از واکنش آنها الگو بگیرند و اطمینان روانی پیدا کنند. وبگاه رسمی این سازمان، مجموعهای از توصیههای کاربردی برای والدین منتشر کرده که هدف آن محافظت از سلامت روان کودکان در شرایط اضطراری است.
شروع گفتوگو با کودک
نخستین قدم در حمایت روانی از کودکان، گفتوگو با آنهاست. والدین باید از فرزند خود بپرسند که درباره بحران چه میداند و چه احساسی دارد. این گفتوگو فرصتی است برای اصلاح اطلاعات نادرست، پاسخ به نگرانیها و تقویت حس اعتماد و امنیت. لازم است این گفتوگوها در زمان مناسبی مانند پیش از خواب انجام نشود تا اضطراب کودک تشدید نشود. همچنین توجه به تفاوتهای سنی اهمیت دارد. کودکان خردسال ممکن است تصاویر تلویزیونی یا شبکههای اجتماعی را با واقعیت یکی بدانند و حس کنند در معرض خطرند، در حالی که نوجوانان بیشتر با تحلیل اخبار مواجه میشوند و نگرانیهای عمیقتری دارند. در هر دو حالت، بیاعتنایی یا کوچکانگاری ترسها، به سلامت روان آنها آسیب میزند. والدین باید شنونده فعال باشند، نه داور یا بازجوی حقیقت.
محدودیت در مواجهه خبری
برخورد مناسب با اخبار و رسانهها، بخش دیگری از این راهنماست. در فضای بحرانی، بمباران خبری گریزناپذیر است، اما کودکان نباید در معرض مستقیم آن قرار گیرند. والدین باید از پخش مداوم اخبار پرهیز کنند و مراقب گفتوگوهای خود در حضور کودکان باشند. حتی صحبتهای غیرمستقیم درباره خشونت، مرگ یا ناامنی ممکن است برای کودک ترسناک و گیجکننده باشد. از سوی دیگر، کودکان از حالات چهره، لحن صدا و زبان بدن والدین نیز الگو میگیرند. اگر والدین خودشان مضطرب یا پریشان باشند، این حس به کودک منتقل میشود؛ بنابراین ضروری است که بزرگترها مراقب شیوه واکنش و حتی نوع تنفس و نگاه خود باشند.
تشخیص نشانههای اضطراب
ارزیابی وضعیت روانی کودک نیز بسیار اهمیت دارد. والدین باید تغییرات رفتاری یا جسمی مانند کابوس، دلدرد، بیخوابی یا بیقراری را جدی بگیرند. یکی از روشهای ساده برای کاهش اضطراب، تمرین تنفس آرام و کنترلشده است. با پنج نفس عمیق، هرکدام شامل پنج ثانیه دم و پنج ثانیه بازدم، میتوان آرامش نسبی ایجاد کرد. این تمرین ساده نهتنها به کودک کمک میکند، بلکه به والدین نیز برای مدیریت بهتر احساساتشان یاری میرساند. در کنار این تمرینها، انجام فعالیتهای روزمره مانند بازی، نقاشی، پیادهروی یا داستانگویی، فضای روانی امنتری برای کودک فراهم میکند و او را از چرخه اضطراب خارج میسازد.
اهمیت مراقبت از خود
در نهایت، والدین باید به خاطر داشته باشند که مراقبت از خود پیششرط مراقبت از کودک است. اگر بزرگترها تحت فشار شدید روانی باشند یا مدام درگیر دریافت اخبار ناراحتکننده، نمیتوانند منبع آرامش برای فرزندانشان باشند. تعیین زمان مشخص برای بررسی اخبار و اختصاص زمانی برای بازسازی روان، از جمله قدمهای ساده اما مؤثر در این زمینه است. کودکان به جای آنکه واقعیتها را از منابع غیرقابل کنترل بشنوند، بهتر است آن را از والدینی بشنوند که با صدای آرام، نگاهی اطمینانبخش و حضوری فعال، در کنار آنها هستند. در عصر تصاویر تکرارشونده و ترسهای بیپایان، آنچه کودک را نجات میدهد، حضور معنادار و مهربان والدین است.
شروع گفتوگو با کودک
نخستین قدم در حمایت روانی از کودکان، گفتوگو با آنهاست. والدین باید از فرزند خود بپرسند که درباره بحران چه میداند و چه احساسی دارد. این گفتوگو فرصتی است برای اصلاح اطلاعات نادرست، پاسخ به نگرانیها و تقویت حس اعتماد و امنیت. لازم است این گفتوگوها در زمان مناسبی مانند پیش از خواب انجام نشود تا اضطراب کودک تشدید نشود. همچنین توجه به تفاوتهای سنی اهمیت دارد. کودکان خردسال ممکن است تصاویر تلویزیونی یا شبکههای اجتماعی را با واقعیت یکی بدانند و حس کنند در معرض خطرند، در حالی که نوجوانان بیشتر با تحلیل اخبار مواجه میشوند و نگرانیهای عمیقتری دارند. در هر دو حالت، بیاعتنایی یا کوچکانگاری ترسها، به سلامت روان آنها آسیب میزند. والدین باید شنونده فعال باشند، نه داور یا بازجوی حقیقت.
محدودیت در مواجهه خبری
برخورد مناسب با اخبار و رسانهها، بخش دیگری از این راهنماست. در فضای بحرانی، بمباران خبری گریزناپذیر است، اما کودکان نباید در معرض مستقیم آن قرار گیرند. والدین باید از پخش مداوم اخبار پرهیز کنند و مراقب گفتوگوهای خود در حضور کودکان باشند. حتی صحبتهای غیرمستقیم درباره خشونت، مرگ یا ناامنی ممکن است برای کودک ترسناک و گیجکننده باشد. از سوی دیگر، کودکان از حالات چهره، لحن صدا و زبان بدن والدین نیز الگو میگیرند. اگر والدین خودشان مضطرب یا پریشان باشند، این حس به کودک منتقل میشود؛ بنابراین ضروری است که بزرگترها مراقب شیوه واکنش و حتی نوع تنفس و نگاه خود باشند.
تشخیص نشانههای اضطراب
ارزیابی وضعیت روانی کودک نیز بسیار اهمیت دارد. والدین باید تغییرات رفتاری یا جسمی مانند کابوس، دلدرد، بیخوابی یا بیقراری را جدی بگیرند. یکی از روشهای ساده برای کاهش اضطراب، تمرین تنفس آرام و کنترلشده است. با پنج نفس عمیق، هرکدام شامل پنج ثانیه دم و پنج ثانیه بازدم، میتوان آرامش نسبی ایجاد کرد. این تمرین ساده نهتنها به کودک کمک میکند، بلکه به والدین نیز برای مدیریت بهتر احساساتشان یاری میرساند. در کنار این تمرینها، انجام فعالیتهای روزمره مانند بازی، نقاشی، پیادهروی یا داستانگویی، فضای روانی امنتری برای کودک فراهم میکند و او را از چرخه اضطراب خارج میسازد.
اهمیت مراقبت از خود
در نهایت، والدین باید به خاطر داشته باشند که مراقبت از خود پیششرط مراقبت از کودک است. اگر بزرگترها تحت فشار شدید روانی باشند یا مدام درگیر دریافت اخبار ناراحتکننده، نمیتوانند منبع آرامش برای فرزندانشان باشند. تعیین زمان مشخص برای بررسی اخبار و اختصاص زمانی برای بازسازی روان، از جمله قدمهای ساده اما مؤثر در این زمینه است. کودکان به جای آنکه واقعیتها را از منابع غیرقابل کنترل بشنوند، بهتر است آن را از والدینی بشنوند که با صدای آرام، نگاهی اطمینانبخش و حضوری فعال، در کنار آنها هستند. در عصر تصاویر تکرارشونده و ترسهای بیپایان، آنچه کودک را نجات میدهد، حضور معنادار و مهربان والدین است.
ارسال دیدگاه