حذف ۹۲ میلیون شغل تا سال ۲۰۳۰

حذف ۹۲ میلیون شغل تا سال ۲۰۳۰

جهان کار در حال تجربه‌ یکی از بی‌سابقه‌ترین دگرگونی‌های تاریخ معاصر است. ترکیبی از فناوری‌های نوظهور، تحولات اقلیمی، تغییرات جمعیتی و دگرگونی‌های ژئوپلیتیکی، ساختار اشتغال را از بنیان دگرگون می‌سازد. بر پایه‌ گزارش مؤسسه جهانی مک‌کینزی، تا پایان دهه جاری، ۹۲ میلیون شغل در سراسر جهان از میان خواهد رفت، یعنی چیزی حدود هشت درصد از کل اشتغال جهانی. در مقابل، پیش‌بینی می‌شود که ۱۷۰ میلیون شغل جدید ایجاد شود که معادل ۱۴ درصد از کل مشاغل فعلی دنیاست. این تغییر فقط به معنای انتقال افراد از یک موقعیت شغلی به موقعیتی دیگر نیست، بلکه نشانه‌ تغییر عمیق در ماهیت خودِ کار است. بسیاری از مشاغلی که طی پنج سال آینده به بازار کار اضافه می‌شوند، هنوز در دسته‌بندی‌های رسمی وجود ندارند. عنوان‌هایی مانند «تحلیلگر اخلاق الگوریتمی»، «مدیر ارشد هوش مصنوعی»، «ناظر عملکرد ربات‌های انسان‌نما» یا «راهنمای تجربه متاورس» تا چندی پیش حتی در تخیل عمومی هم جایی نداشتند. از سوی دیگر، فهرست مشاغلی که در معرض خطر نابودی قرار دارند بلند و نگران‌کننده است. بر اساس تحلیل مک‌کینزی، تنها در اروپا و آمریکا، تا سال ۲۰۳۰ دست‌کم ۱۲ میلیون شغل از بین می‌رود. این شغل‌ها اغلب ویژگی مشترکی دارند؛ تکراری بودن، قابلیت پیش‌بینی بالا و وابستگی به دستورالعمل‌های ثابت. کارکنان خدمات پستی، صندوقداران، دفترداران حسابداری، منشی‌های اداری، اپراتورهای خط تولید، کارگران چاپ، انبارداران، بازاریابان تلفنی، فروشندگان حضوری، آژانس‌های مسافرتی، ارزیابان بیمه، طراحان گرافیک و حتی بخشی از نیروهای انسانی در بخش حقوقی و خدمات عمومی در این فهرست جای می‌گیرند. در این چشم‌انداز، مهارت‌هایی که پیش‌تر به‌عنوان «نرم» شناخته می‌شدند، اکنون در صف اول بقا قرار دارند. تفکر انتقادی، حل مسئله، خلاقیت، انعطاف‌پذیری، کار تیمی، سواد دیجیتال، یادگیری مستمر و سازگاری با تغییرات سریع از جمله مهارت‌هایی هستند که در استخدام آینده، جایگزین سابقه و مدرک دانشگاهی خواهند شد. پلتفرم‌هایی مانند
  LinkedIn و  Coursera نیز مهارت‌هایی چون هوش مصنوعی، تحلیل داده، طراحی تجربه کاربری، مدیریت منابع انسانی، بازاریابی دیجیتال و طراحی سیستم‌های پیچیده را در فهرست ضروری‌ترین توانمندی‌ها معرفی کرده‌اند. در این میان، آنچه بیش از همه اهمیت می‌یابد، داشتن گزینه‌های درآمدی موازی است. دیگر نمی‌توان تنها به یک شغل سنتی دل بست. فریلنسینگ (کار پروژه‌ای)، مشاغل دوم، درآمد غیرفعال از سرمایه‌گذاری‌های خرد، کسب‌وکارهای خانگی و کارهای از راه دور به‌عنوان مکمل یا جایگزین شغل اصلی اهمیت یافته‌اند. کسانی که بتوانند مهارت‌های قابل‌انتقال نظیر مدیریت تغییر، تحلیل سیستم‌ها، نوآوری فرایندی و توانایی انتقال دانش بین حوزه‌های مختلف را در خود تقویت کنند، شانس بیشتری برای بقا در بازار کار آینده خواهند داشت. مسئله اصلی اما این است که تحولاتی با این ابعاد، تنها به تصمیم‌های فردی ختم نمی‌شود. دولت‌ها، نظام‌های آموزشی و نهادهای صنفی نیز باید نقش فعالی در آماده‌سازی نیروی کار ایفا کنند. سرمایه‌گذاری هدفمند بر آموزش مهارت‌های آینده‌محور، توسعه زیرساخت‌های دیجیتال، حمایت از مشاغل نو و بازطراحی نظام‌های رفاهی، بخشی از پاسخ جمعی به این بحران در حال ظهور به شمار می‌رود.  در دنیایی که فناوری، مرز میان مشاغل سنتی و آینده را محو می‌کند، تنها یک اصل پابرجا می‌ماند؛ یادگیری مداوم، انطباق سریع و بازآفرینی پیوسته مهارت‌ها. این مسیر آسان نیست، اما برای آنان که در آن گام می‌نهند، آینده همچنان روشن خواهد بود.
ارسال دیدگاه
ضمیمه
ضمیمه