
سختگیری تجاری ترامپ و فرصت ایران
علی جبلعاملی کارشناس بازار سرمایه
اعلام رسمی دونالد ترامپ برای بازگشت به سیاستهای تعرفهای سختگیرانه، بهویژه علیه چین و برخی شرکای کلیدی اروپایی، بار دیگر اقتصاد جهانی را در آستانه تحولاتی پرتنش قرار داد. این تصمیم که با هدف حمایت از تولید داخلی آمریکا و بازتنظیم موازنه تجاری این کشور اتخاذ شده، زنجیرههای تأمین بینالمللی را به چالش کشیده و الگوهای تجارت را دستخوش تغییر کرده است.
در نگاه نخست، این رخداد امکان دارد برای اقتصادهای بزرگ که به صادرات یا واردات وابستهاند، تهدیدی جدی تلقی شود، اما برای ایران که بهدلیل محدودیتهای ساختاری و تحریمها از جریان اصلی تجارت جهانی فاصله دارد، این تحول، فارغ از ریسکهای غیرسیستماتیک، پنجرهای از فرصتها را در بازار سرمایه ایجاد میکند. بازار سرمایه ایران، بهعنوان آینهای از تحولات کلان اقتصادی و محلی برای تبلور انتظارات سرمایهگذاران، در این شرایط میتواند هم از تهدیدها تأثیر بپذیرد و هم با شناسایی مزیتهای نهفته، به موتور محرکهای برای رشد اقتصادی تبدیل شود. یکی از مهمترین پیامدهای تعرفههای مذکور، اثر آن بر بازار کالاهای پایه است. برهم خوردن تعادل و کاهش عرضه جهانی ناشی از محدودیتهای تجاری و افزایش هزینههای تولید، بهاحتمال زیاد قیمت نفت، فرآوردههای پتروشیمی، فلزات اساسی و مواد معدنی را بهرغم افت کوتاهمدت ناشی از ابهام، در میانمدت بالا میبرد. ایران که بیش از ۷۰ درصد صادرات غیرنفتیاش به این اقلام وابسته است، میتواند از این افزایش قیمت بهرهمند شود. بهبود تراز تجاری و تقویت منابع ارزی، دستاورد مستقیم این سناریو خواهد بود و شرکتهای بورسی فعال در حوزههایی مثل پتروشیمیها یا فلزات اساسی، شاهد افزایش درآمدهای ارزی و سودآوری خواهند بود. تجربه دورههای مشابه، مانند تعرفههای سال ۲۰۱۸، نشان میدهد شاخص گروههای مرتبط در بورس تهران در چنین شرایطی تا ۳۰ درصد رشد داشته است. چنین مزیتی، نهتنها نسبت قیمت به درآمد آتی (P/E Forward) این شرکتها را بهبود میبخشد، بلکه جذابیت سهام آنها را برای سرمایهگذاران داخلی و حتی منطقهای افزایش میدهد. در عین حال، تحولات یادشده بر نرخ ارز نیز بیتأثیر نیست. گرایش سرمایهگذاران به داراییهای امن در شرایط ابهام تجاری، شاخص دلار را تقویت میکند و این امر نرخ برابری سایر ارزها را تحت فشار میگذارد. در ایران، که دسترسی به منابع ارزی محدود است، این روند امکان دارد به افزایش نرخ ارز منجر شود. اگرچه چنین افزایشی، در صورت لجامگسیخته بودن، ممکن است بر معیشت خانوارها تأثیر منفی بگذارد و با بالا بردن هزینههای زندگی فشار مضاعفی به جامعه وارد کند، اما از منظر بازار سرمایه، این سناریو سهام شرکتهای دلاریمحور را تقویت میکند و اقبال به این گروهها را افزایش میدهد. دادههای پنج سال اخیر نشاندهنده همبستگی ۸۵ درصدی بین نرخ دلار و شاخص کل بورس است. گروههایی مثل پالایشیها، پتروشیمیها و کانههای فلزی، که بیش از ۶۰ درصد درآمدشان به ارز وابسته است، در این فضا به پناهگاههایی برای سرمایهگذاران تبدیل میشوند، بهویژه اگر سرمایهگذاران پرتفوی خود را به سمت این صنایع متمایل کنند.
در نگاه نخست، این رخداد امکان دارد برای اقتصادهای بزرگ که به صادرات یا واردات وابستهاند، تهدیدی جدی تلقی شود، اما برای ایران که بهدلیل محدودیتهای ساختاری و تحریمها از جریان اصلی تجارت جهانی فاصله دارد، این تحول، فارغ از ریسکهای غیرسیستماتیک، پنجرهای از فرصتها را در بازار سرمایه ایجاد میکند. بازار سرمایه ایران، بهعنوان آینهای از تحولات کلان اقتصادی و محلی برای تبلور انتظارات سرمایهگذاران، در این شرایط میتواند هم از تهدیدها تأثیر بپذیرد و هم با شناسایی مزیتهای نهفته، به موتور محرکهای برای رشد اقتصادی تبدیل شود. یکی از مهمترین پیامدهای تعرفههای مذکور، اثر آن بر بازار کالاهای پایه است. برهم خوردن تعادل و کاهش عرضه جهانی ناشی از محدودیتهای تجاری و افزایش هزینههای تولید، بهاحتمال زیاد قیمت نفت، فرآوردههای پتروشیمی، فلزات اساسی و مواد معدنی را بهرغم افت کوتاهمدت ناشی از ابهام، در میانمدت بالا میبرد. ایران که بیش از ۷۰ درصد صادرات غیرنفتیاش به این اقلام وابسته است، میتواند از این افزایش قیمت بهرهمند شود. بهبود تراز تجاری و تقویت منابع ارزی، دستاورد مستقیم این سناریو خواهد بود و شرکتهای بورسی فعال در حوزههایی مثل پتروشیمیها یا فلزات اساسی، شاهد افزایش درآمدهای ارزی و سودآوری خواهند بود. تجربه دورههای مشابه، مانند تعرفههای سال ۲۰۱۸، نشان میدهد شاخص گروههای مرتبط در بورس تهران در چنین شرایطی تا ۳۰ درصد رشد داشته است. چنین مزیتی، نهتنها نسبت قیمت به درآمد آتی (P/E Forward) این شرکتها را بهبود میبخشد، بلکه جذابیت سهام آنها را برای سرمایهگذاران داخلی و حتی منطقهای افزایش میدهد. در عین حال، تحولات یادشده بر نرخ ارز نیز بیتأثیر نیست. گرایش سرمایهگذاران به داراییهای امن در شرایط ابهام تجاری، شاخص دلار را تقویت میکند و این امر نرخ برابری سایر ارزها را تحت فشار میگذارد. در ایران، که دسترسی به منابع ارزی محدود است، این روند امکان دارد به افزایش نرخ ارز منجر شود. اگرچه چنین افزایشی، در صورت لجامگسیخته بودن، ممکن است بر معیشت خانوارها تأثیر منفی بگذارد و با بالا بردن هزینههای زندگی فشار مضاعفی به جامعه وارد کند، اما از منظر بازار سرمایه، این سناریو سهام شرکتهای دلاریمحور را تقویت میکند و اقبال به این گروهها را افزایش میدهد. دادههای پنج سال اخیر نشاندهنده همبستگی ۸۵ درصدی بین نرخ دلار و شاخص کل بورس است. گروههایی مثل پالایشیها، پتروشیمیها و کانههای فلزی، که بیش از ۶۰ درصد درآمدشان به ارز وابسته است، در این فضا به پناهگاههایی برای سرمایهگذاران تبدیل میشوند، بهویژه اگر سرمایهگذاران پرتفوی خود را به سمت این صنایع متمایل کنند.
ارسال دیدگاه