حقی برای  همه کودکان

حقی برای همه کودکان

یکی از پیچیده‌ترین مسائل اجتماعی کنونی در ایران، مسئله موج اخیر مهاجرت افغانستانی‌ها به ایران است. در میانه تابستان سه سال قبل بود که ناگهان حکومت طالبان دوباره در این کشور مستقر شد و با فرار دولت‌مردان این کشور، موج گریز در همسایه شرقی گسترش پیدا کرد. صحنه آویزان شدن مردم از آخرین هواپیماهای خارجی که از فرودگاه کابل برمی‌خواستند، میلیون‌ها بار در اینترنت بازنشر شد و افغانستان، به دوره تازه‌ای از تاریخ دردناک خود پای گذاشت.
طبیعی بود که دوباره، نخستین مقصد مورد نظر شهروندان این کشور برای مهاجرت ایران باشد. کشوری بزرگ که در چهار دهه گذشته پذیرای موج‌های بزرگ مهاجرت افغان‌ها بوده است اما این‌بار ظاهراً دیگر تاب این میزبانی را نداشت. شهروندان افغانستان که اغلب سواد، مهارت و تخصص چندانی ندارند، از راه قاچاق وارد کشور می‌شدند. در برخی از اخبار آمد که روزانه تا 50 هزار نفر به شکل غیرقانونی از مرز عبور می‌کنند. پناهندگانی که هویت خود را پشت خاکریزهای مرز جا گذاشته‌اند و این‌ طرف دیگر نه گذشته‌ای دارند و شاید نه آینده‌ای.
از درد مردم افغان نوشتن تمامی ندارد اما در این میان نباید از مشکلات کشور خودمان هم غافل شد. مشکلاتی که مهاجران غیرقانونی و پناهندگان جنگی با خودشان به کشورهای دیگر می‌برند، در همه جای دنیا وجود دارد. حالا در برخی کشورها سیاست‌مداران آمادگی آن را دارند و برایش برنامه‌ریزی می‌کنند و در برخی کشورها نه.
آسیب‌پذیرترین قشر پناهندگان افغان، کارگران غیرقانونی نیستند، بلکه کودکان هستند. شهروندان بی‌هویتی که تا وقتی به سن کار نرسند، گاهی هیچ به حساب می‌آیند. البته اغلب خیلی زودتر از آنچه قوانین و حقوق بین‌المللی کودک می‌گوید، وارد چرخه کار می‌شوند و آسیب‌های جبران‌ناپذیر جسمی و روحی را متحمل می‌شوند و در نهایت آن را به جامعه میزبان هم تحمیل می‌کنند.
از سوی دیگر بحث آموزش کودکان افغان موضوعی است که همیشه محل بحث و تلاش گروه‌های نیکوکار و فعالان اجتماعی کشورمان بوده است. خواه این فعالان ایرانی باشند و یا افغان. هزاران کودک افغانستانی در مدارس ایران (عموماً مناطق فقیر و حاشیه‌ای) به‌صورت غیرقانونی درس می‌خوانند که چالش‌های پیچیده خودشان را دارند. اگر بدانیم امروز نرخ باسوادی افغانستانی‌ها در ایران بیش از نرخ باسوادی ساکنان خود افغانستان است، متوجه می‌شویم آموزش مسئله مهم افغانستانی‌های امروز ایران است. تابستان امسال وزیر آموزش و پرورش اعلام کرد که در حال حاضر بیش از نیم میلیون کودک افغانستانی در ایران تحصیل می‌کنند. در برخی مناطق، تعداد دانش‌آموزان افغان در کلاس‌های درس بیشتر از دانش‌آموزان ایرانی است. این موضوع برای دولت ایران حدود 335 میلیون دلار هزینه دارد که تنها 17 میلیون یورو از آن از محل کمک‌های خارجی تأمین می‌شود. یعنی اگر گشاده‌دستانه حساب کنیم، تحصیل کودکان افغان در ایران سالانه حدود 300 میلیون دلار هزینه دارد. البته این توجیه خوبی برای دریافت هزینه‌های سرسام‌آور از دانش‌آموزان افغانستانی برای تحصیل در ایران نیست اما نمی‌توان واقعیت را کتمان کرد که ما در تأمین این هزینه‌ها مشکل جدی داریم.
افت تحصیلی، ترک تحصیل و هزار و یک مشکل دیگر که همگی ریشه اقتصادی و فرهنگی دارند، امروز این جمعیت نیم‌میلیونی را به شدت تهدید می‌کند. باید بارها و بارها به خودمان یادآور شویم که تحصیل حق تمام کودکان در تمام دنیاست و هیچ مانعی نباید برای این حق بزرگ وجود داشته باشد.
مشکلات مربوط به مدارک هویتی، یکی دیگر از موانع تحصیل کودکان افغانستانی در ایران است. به خوبی می‌دانیم بی‌سوادی، یکی از مهم‌ترین زمینه‌های گسترش جرم و بزه و سایر آسیب‌های اجتماعی است. یک سوم دانش‌آموزان افغانستانی در ایران همین حالا بدون مدرک هویتی در حال زندگی هستند.
همین چند روز قبل، سرپرست دفتر آموزش پيش‌دبستاني و دبستاني وزارت آموزش و پرورش گفت: «ما ۱۸ هزار كلاس درس فقط به دانش‌آموزان ابتدايي اتباع افغانستاني اختصاص داده‌ايم.» او توضیح داد که نسبت دانش‌آموزان اتباع به ایرانی در برخی شهرها و روستاها حتی 90 به 10 شده است. یعنی در ازای هر 9 افغانی، فقط یک ایرانی در این مدارس تحصیل می‌کند. این را اگر بگذاریم کنار آمارهای عجیب و غریب ترک تحصیل در ایران، متوجه می‌شویم که مشکل اصلی فقط مشکل افعان‌ها نیست، بلکه مشکلی مشترک در آموزش کودکان در کشورمان است که نیاز به مطالعه و بررسی‌های مفصل دارد.
ارسال دیدگاه
ضمیمه
ضمیمه