سالمندی بلوغ بزرگسالی است

سالمندی بلوغ بزرگسالی است

دوران سالمندی مانند دوران بلوغ، فصل یک تغییر بزرگ در زندگی است. تغییرات جسمی و روحی در ابعاد مختلف روی می‌دهد و زندگی فرد را دگرگون می‌کند. در این دوران توانایی‌هایی جسمی کم‌کم رو به افول می‌گذارند و فرد در اکثر مواقع دیگر نمی‌تواند مانند روزگار جوانی امور زندگی خویش را به‌تنهایی مدیریت کند. کهنسالی با خود مشکلات زیادی را به همراه می‌آورد که برای کنترل آن‌ها باید برنامه‌ریزی درستی صورت گیرد. البته نباید از محاسن این دوران نیز غافل بود؛ دورانی که انسان ثمره یک عمر تلاش خود را مقابل چشمانش می‌بیند.
پیری آخرین ایستگاه زندگی است و آگاهی انسان از این موضوع که فرصت‌هایش از دست رفته و چیز زیادی برایش باقی نمانده، می‌تواند منشأ مشکلات بسیاری شود. به همین خاطر توجه به پدیده سالمندی در جامعه بسیار اهمیت دارد و اگر نسبت به این موضوع بی‌توجهی شود، سلامت بقیه قشرهای جامعه نیز به مخاطره می‌افتد.
تعریف سالمندی از نظر سازمان بهداشت جهانی بر دوره‌ای از زندگی  اشاره دارد که از سن 65 سالگی آغاز می‌شود. البته در کشورهای توسعه‌نیافته، شروع سالمندی از 60 سالگی است؛ چراکه در این کشورها به علت سبک زندگی ناسالم افراد زودتر دچار عوارض پیری می‌شوند. با پدیدار شدن علائم پیری و تغییر روند زندگی، فرد با نیازهای جدیدی مواجه می‌شود. چنانکه نوع خوراک و پوشاک، وسایل مورد نیاز و ارتباطات او تحت‌تأثیر قرار می‌گیرد. سبک زندگی سالمندی، شیوه‌ای است که مانند دوران‌های دیگر زندگی یعنی نوجوانی و جوانی و میانسالی شرایط خاص خود را دارد. داشتن یک سبک زندگی سالم برای هر فرد در دوران پیری لازم است تا از آسیب‌ها دور بماند و بتواند سالمندی موفقی را پشت‌سر بگذارد.
این مرحله از زندگی بسیار متأثر از فرهنگ جامعه است. به‌طور مثال در فرهنگ اسلامی درباره احترام به افراد مسن سفارشات زیادی شده است. در قرآن کریم نیز بارها این موضوع مورد اشاره قرار گرفته است. در آیه 23 سوره اسرا در مورد احترام به والدین گفته شده: «و پروردگارت فرمان داده جز او را نپرستید و به پدر و مادر نیکى کنید. هرگاه یکى از آن دو، یا هر دوى آنان نزد تو به سن پیرى رسند، کمترین اهانتى به آنان روا مدار و بر آنان فریاد مزن و گفتار لطیف و سنجیده و بزرگوارانه به آنان بگو.»
در جوامعی که سالمندان را افرادی ناتوان، بیکار، به‌دردنخور و مزاحم تلقی می‌کنند، آن‌ها امید به زندگی‌شان را از دست می‌دهند و به حاشیه رانده می‌شوند. افسردگی و میل به مرگ در این قشر زیاد دیده می‌شود. برعکس در جوامعی که سالمندان افرادی باتجربه و دارای دانش و محترم تلقی می‌شوند، سرزنده‌تر و مفیدتر هستند. در چنین کشورهایی سالمندان سعی می‌کنند در فعالیت‌های عام‌المنفعه و اجتماعی و تفریحی شرکت کنند و بازنشستگی ره به‌عنوان دورانی برای استفاده از تجربیات گذشته ببینند. 
یکی دیگر از مسائلی که سالمندان با آن درگیر هستند، مسئله سلامت روان است. کم شدن توان مغزی و زوال عقل، سلامت روان آن‌ها را در معرض خطر قرار می‌دهد. همچنین رفتار افراد دیگر با آنان و مورد بی‌مهری قرار گرفتن، وضعیت سلامت روان کهنسالان را تهدید می‌کند. حس از دست دادن هدف، تنهایی، محبوب نبودن و حسرت در این دوره از زندگی مشاهده می‌شود. اگر سالمندان به قدر کافی با جامعه اطراف خود در ارتباط نباشند و روابط عاطفی پایداری نداشته باشند، دچار بیماری‌های حوزه روان می‌شوند. روانشناسی سالمندی امروزه رشته‌ای مهم و پرطرفدار است که به مسائل حوزه سالمندی و مطالعه روی تغییراتی که با افزایش سن رخ می‌دهد، می‌پردازد. در این زمینه ارائه خدمات مناسب به سالمندان به‌خصوص در جوامعی که درگیر بحران سالمندی هستند، چالشی نیازمند توجه و رسیدگی است.
بنابراین لازم است آموزش‌هایی در زمینه رفتار درست با سالمندان از همان آغاز کودکی در مدارس وجود داشته باشد. افراد پیر به علت مشکلات و ناتوانی‌های جسمانی از نظر روحی نیز ضعیف می‌شوند و نیاز به توجه ویژه دارند. برای فردی که همه عمر به رتق‌ و فتق امور زندگی‌اش پرداخته، سخت و ناگوار است که توانایی انجام امور روزمره خود را نیز نداشته باشد. اما این تصور با رفتار درست اطرافیان می‌تواند کمرنگ شود و فرد را از بحران کهنسالی نجات دهد و او را با محور خانواده دانستن و نیازمند به او بودن، از فروپاشی روانی دور نگه دارد.
ارسال دیدگاه