
کتابها دوستان خوبی هستند
نرگس شاهانی کارشناس ادبیات نمایشی
مینشینم و به کتابخانهام نگاه میکنم. هنوز هم بوی کاغذ کتاب سرشارم میکند از حالی خوش. صدای ورقزدنشان، نگاه کردن به کلمات و عکسها. کتابها دوستان خوبی هستند. آرام اما پر از حرف، مرموز اما ساده، پرتجربه اما جوان، زیبا و زیبا و زیبا.
کتابها دوستان خوبی هستند. آنها راههای بهتر زندگی کردن را به تو نشان میدهند، بدون اینکه انتظار داشته باشند تو حتماً آن را انتخاب کنی. کتابها دوستان خوبی هستند. آنها برای توسعه فردی پیشنهادهای بینظیری دارند. آنها میخواهند تو انسان بهتری باشی؛ دغدغهمند و متعهد.
کتابها دوستان خوبی هستند. میشود با آنها عاشقی کرد. برای معشوق شعر خواند. فال گرفت که میآید یا نه و گریه کرد و خندید. کتابها دوستان خوبی هستند. با کتاب میشود زندگیهای نکرده را تجربه کرد، مشکلات نیامده را حل کرد، راههای نرفته را پیمود، غمهای ناگفته را از چهره زدود، همپای قهرمانان داستان عاشق شد و عاشقی کرد و برنامه بهتر زیستن را تدوین کرد.
کتابها، این دوستان خوب و بیتوقع، این روزها خیلی غریب ماندهاند. عدهای میگویند قیمتشان گران شده. عدهای میگویند حوصله و وقت خواندنشان را ندارند. عدهای میگویند دیگر کتابها آنقدرها هم جذاب نیستند. عدهای دیدن فیلم را به خواندن کتاب ترجیح میدهند حتی اگر فیلم، اقتباسی باشد از همان کتابها. هزار و یک دلیل دیگر برای تنها گذاشتن این دوستان بینظیر وجود دارد. شاید بعضی بهانهها درست باشد، اما مگر بیخواندن میشود به آگاهی و نور رسید؟ جامعه برای توسعه احتیاج به تفکر و تعمق در نوشتهها و افکار و عقاید مختلف دارد. توسعه فردی جز با مطالعه بهدست نمیآید و توسعه جامعه جز با توسعه هر فرد در اجتماع میسر نمیشود. باید خواند و اندیشید. ما که مسلمانیم و معجزه پیامبرمان کتاب است و اتفاقاً در همین کتاب به قلم قسم خورده شده، باید مشتاقتر و عاشقتر به مطالعه باشیم. ما باید خواندن و اندیشیدن و تفکر را جزء لاینفک زندگیمان قرار دهیم. برای ساختن جامعهای آرمانی و خالی از جنگ و ویرانی، احتیاج به افرادی اندیشمند، متعهد و دوستدار انسانیت هست که بخوانند، بیندیشند، دست بهکار شوند و منتظر بقیه نمانند. هر کداممان باید از خودمان شروع کنیم.
بیایید از امروز، روزی حداقل 15 دقیقه از وقت روزانهمان را به مطالعه اختصاص دهیم. آن هم نه مطالعه در فضای مجازی؛ کتاب بخوانیم، اگر کاغذی باشد چه بهتر. بیایید با کودکانمان و برای آنها کتاب بخوانیم. بگذارید بچهها بیشتر از موبایل، کتاب در دستانمان ببینند. آنها کتاب خواندن را از ما میآموزند.
بیایید وقتی به خرید میرویم، یکی از محلهای همیشگی برای رفتن و لذت بردن، کتابفروشی باشد. کتاب را از سبد مصرفی خانواده حذف نکنیم. با بچههایمان در مورد کتابها صحبت کنیم. خلاقیت آنها با این امر رشد میکند. خودمان هم میتوانیم درباره سرنوشت شخصیتهایی که در کتاب خواندهایم خیال پردازی کنیم. خالی از لطف نیست، امتحان کنید.
کتابها دوستان خوبی هستند فراموششان نکنیم. به قول خورخه لوییس بورخس، نویسنده معاصر آرژانتینی «من همیشه اینطور تصور کردهام که بهشت جایی شبیه یک کتابخانه است.»
کتابها دوستان خوبی هستند. آنها راههای بهتر زندگی کردن را به تو نشان میدهند، بدون اینکه انتظار داشته باشند تو حتماً آن را انتخاب کنی. کتابها دوستان خوبی هستند. آنها برای توسعه فردی پیشنهادهای بینظیری دارند. آنها میخواهند تو انسان بهتری باشی؛ دغدغهمند و متعهد.
کتابها دوستان خوبی هستند. میشود با آنها عاشقی کرد. برای معشوق شعر خواند. فال گرفت که میآید یا نه و گریه کرد و خندید. کتابها دوستان خوبی هستند. با کتاب میشود زندگیهای نکرده را تجربه کرد، مشکلات نیامده را حل کرد، راههای نرفته را پیمود، غمهای ناگفته را از چهره زدود، همپای قهرمانان داستان عاشق شد و عاشقی کرد و برنامه بهتر زیستن را تدوین کرد.
کتابها، این دوستان خوب و بیتوقع، این روزها خیلی غریب ماندهاند. عدهای میگویند قیمتشان گران شده. عدهای میگویند حوصله و وقت خواندنشان را ندارند. عدهای میگویند دیگر کتابها آنقدرها هم جذاب نیستند. عدهای دیدن فیلم را به خواندن کتاب ترجیح میدهند حتی اگر فیلم، اقتباسی باشد از همان کتابها. هزار و یک دلیل دیگر برای تنها گذاشتن این دوستان بینظیر وجود دارد. شاید بعضی بهانهها درست باشد، اما مگر بیخواندن میشود به آگاهی و نور رسید؟ جامعه برای توسعه احتیاج به تفکر و تعمق در نوشتهها و افکار و عقاید مختلف دارد. توسعه فردی جز با مطالعه بهدست نمیآید و توسعه جامعه جز با توسعه هر فرد در اجتماع میسر نمیشود. باید خواند و اندیشید. ما که مسلمانیم و معجزه پیامبرمان کتاب است و اتفاقاً در همین کتاب به قلم قسم خورده شده، باید مشتاقتر و عاشقتر به مطالعه باشیم. ما باید خواندن و اندیشیدن و تفکر را جزء لاینفک زندگیمان قرار دهیم. برای ساختن جامعهای آرمانی و خالی از جنگ و ویرانی، احتیاج به افرادی اندیشمند، متعهد و دوستدار انسانیت هست که بخوانند، بیندیشند، دست بهکار شوند و منتظر بقیه نمانند. هر کداممان باید از خودمان شروع کنیم.
بیایید از امروز، روزی حداقل 15 دقیقه از وقت روزانهمان را به مطالعه اختصاص دهیم. آن هم نه مطالعه در فضای مجازی؛ کتاب بخوانیم، اگر کاغذی باشد چه بهتر. بیایید با کودکانمان و برای آنها کتاب بخوانیم. بگذارید بچهها بیشتر از موبایل، کتاب در دستانمان ببینند. آنها کتاب خواندن را از ما میآموزند.
بیایید وقتی به خرید میرویم، یکی از محلهای همیشگی برای رفتن و لذت بردن، کتابفروشی باشد. کتاب را از سبد مصرفی خانواده حذف نکنیم. با بچههایمان در مورد کتابها صحبت کنیم. خلاقیت آنها با این امر رشد میکند. خودمان هم میتوانیم درباره سرنوشت شخصیتهایی که در کتاب خواندهایم خیال پردازی کنیم. خالی از لطف نیست، امتحان کنید.
کتابها دوستان خوبی هستند فراموششان نکنیم. به قول خورخه لوییس بورخس، نویسنده معاصر آرژانتینی «من همیشه اینطور تصور کردهام که بهشت جایی شبیه یک کتابخانه است.»
ارسال دیدگاه