
یک کارگزار قدیمی بازار سهام:
تأمین مالی پروژهها با راهاندازی بازار سرمایهگذاری حرفهای امکانپذیر است
به تازگی بازار سرمایهگذاری حرفهای در بازار سرمایه راهاندازی شده که هدف از آن، تأمین مالی پروژههای نیمهتمام و شرکتهای در شرف تأسیس است تا به صورت مستقیم از بورس این اقدام را انجام دهند. تاکنون دو پروژه در این بازار پذیرش شدهاند؛ یکی از آنها معدن طلای تفتان در سیستان و بلوچستان است که از زیرمجموعههای شرکت سرمایهگذاری تأمیناجتماعی است. حال در مورد مزایا و چگونگی تأمین مالی از بازار سرمایهگذاری حرفهای بورس به سراغ فردین آقابزرگی کارگزار قدیمی بازار سهام و یکی از خبرگان این بازار رفتیم. او در گفتوگو با «آتیهنو» به بررسی و تحلیل این رویداد تازه بازار سرمابه پرداخت.
شرکتهایی به تازگی در بازار سرمایهگذاری حرفهای پذیرش شدهاند. با توجه به اینکه برای ایجاد رونق اقتصاد و صنعت، یکی از اهداف اصلی بازار سرمایه تأمین مالی بخش تولید کشور است، این تابلو و بازار چگونه میتواند برای پروژههای نیمهتمام و در شرف تأسیس که در کشور زیاد است مثمرثمر باشد و تأمین مالی انجام دهد؟
هدف از تمامی بازارهای مالی و بورسها از بدو تأسیس، تأمین مالی بنگاهها، صنعت و بخش تولید است که مستقیماً منابع مالی را به شرکت، پروژههای نیازمند برای اجرای طرحهای توسعه و تولیدی تزریق کند، که این کار در بازار اولیه انجام میشود. اما به مرور زمان شکل، ظاهر و ویترین کار بورس که بازار ثانویه است، جلوه کرد، یعنی همان مکانی که سهام به صورت خُرد خرید و فروش میشود. این درحالیست بازاری که در اغلب بورسهای دنیا و بورس ایران دیده میشود. تغییرات شاخص، افزایش و کاهش قیمتها را نشان میدهد بازار ثانویه قلمداد میشود. اما فلسفه وجودی بورس برای تأمین مالی پروژهها، استفاده از ابزارهای مشتقه، امکانات، انواع صندوقها و...، در راستای هدف اولیه بورس برای تأمین مالی است که همگی در بازار اولیه صورت میگیرد. بنابراین شرکتهای پروژهمحور، دانشبنیان، صندوقهای پروژه و جسوانه و... که تحت نام بازار سرمایهگذاری حرفهای و با هدف تأمین مالی پروژههای نیمهتمام یا شرکتهای در شرف تأسیس، ایجاد شده، همگی در راستای اهداف اولیه شکلگیری بورس که همانا تأمین مالی بوده، حرکت کرده است که این موضوع را باید به فال نیک گرفت و از آن استقبال کرد.
چرا تأمین مالی به این شکل تاکنون در بازار سرمایه اجرایی نشد؟
این واقعاً نکته درستی است! متأسفانه بورس نسبت به این موضوع در گذشته عملکرد مناسبی نداشت. این مسأله خود جای بحث فراوان دارد که چرا محور کارها در بازار سرمایه باید تأمین مالی پروژههایی باشد که میتوانند به راحتی اشتغالزایی کند، اما این موضوع رخ نداد. بنا بر آمار و ارقام، بیش از 70 درصد منابع مالی در بازار سرمایه در صندوقهای سرمایهگذاری با درآمد ثابت و 15 درصد نیز مربوط به بازارگردانان و صندوقهای مختلط و سهام بود، اما تنها دو درصد منابع مختص صندوقهای پروژه، صندوقهای بخشی و صندوق در صندوق است. بنابراین تصور من این است که تشکیل چنین بازارها، ابزارها و صندوقهایی مانند بازار سرمایهگذاری حرفهای نهتنها میتواند منابع مالی پروژههای نیمهتمام و در شرف تأسیس را تأمین کند، بلکه یک نوع هدفگذاری و سیاستگذاری در بازار سرمایه محسوب میشود و به نوعی تمامی توجه را از بازار ثانویه به سوی بازار اولیه و واقعی بورس ما جلب میکند. به بیان دیگر، تمامی این سازوکارها برای این است که تجهیز مالی پروژهها را با کمترین میزان هزینه مالی برای تولید تأمین کنیم. از سویی این دو شرکت پروژهای که اخیراً پذیرش شدهاند، امیدواریم در عرصه عمل نیز بتوانند با موفقیت اقدام به تأمین مالی کنند.
شما به دو شرکت پروژه پذیرفته شده در بازار حرفهای اشاره کردید. یکی از این پروژهها، طلای تفتان هلدینگ شستا است. چنین پروژهای چه ارزش افزودهای، هم برای بورس و هم برای تأمینکنندگان مالی خود به همراه دارد؟
شرکت سرمایهگذاری تأمیناجتماعی، بزرگترین هلدینگ چند رشتهای در بورس و به طور کلی کشور است و در صنایعی مانند نفت، گاز پتروشیمی، سیمان، دارو، لوازم خانگی، صنعت آب، برق و انرژیهای تجدیدپذیر، معدن و صنایع معدنی و....، حضور دارد و به نوعی زیر مجموعههایش در این بخشها فعال هستند. حال در بخش معادن، یک معدن میتواند بهتنهایی یک شرکت باشد و برای استخراج و فرآوری مواد معدنی و با ارزش قطعاً نیاز به فناوری و زیرساختهای مناسب است. بنابراین در این زمینه تأمین مالی از اهمیت بسزایی برخوردار است. حال که در بازار سرمایه با ایجاد تابلوی شرکتهای عام پروژه، فضا برای تأمین مالی معادن از همان ابتدا فراهم شده، با توجه به استراتژیک بودن معادن طلا این یک فرصت مناسب است که از این امکان استفاده شود، چراکه از یک طرف شستا با عرضه این معدن در بازار سرمایه، میتواند حداقل 500 میلیارد تومان تأمین مالی انجام دهد و از طرف دیگر سرمایهگذاران نیز با توجه به محصول این معدن که طلا است که از ارزش بسیار بالایی برخوردار است و در بسیاری از صنایع کاربرد دارد، یک سرمایهگذاری مطمئن و سودآور را انجام میدهند که این مسأله به طور قطع برای سهامداران و سرمایهگذاران از اهمیت بسزایی برخوردار است.
به نظر شما این بازار چه مزایایی برای سهامداران خرد میتواند داشته باشد؟ هدف از این بازار کدام قشر از سرمایهگذاران است؟
هدف هر سرمایهگذار با فرد دیگر متفاوت است، برخی از آنها با درجه ریسک بالا و حرفهای و دیگری با ریسک بالا و غیرحرفهای سرمایهگذاری میکنند. انتخاب با سرمایهگذار است. اگر یک گروه سرمایهگذاری محدود را در اختیار طیف وسیعی از سرمایهگذاران قرار دهیم، برای برخی از سرمایهگذاران چندان خوشایند و دلچسب نخواهد بود. به عنوان مثال سیستم سرمایهگذاری فردی که سرمایهگذاری خطرپذیر با درصد بالا انجام میدهد، با فردی که دوست دارد درآمد ثابتی با ریسکپذیری بسیار پایین انجام دهد، متفاوت است. بنابراین ایجاد تنوع در ابعاد و انواع سرمایهگذاری، گام رو به جلویی است. ما در حقیقت باید زنجیره خدمات مالی و زنجیره سرمایهگذاری را آن چنان گسترده کنیم که انواع و اقسام سرمایهگذاریها با منابع مالی متنوع در اختیار خود سرمایهگذاران قرار دهیم، تا آنها بسته به استرانژی خود این مسأله را انجام دهند.
بنابراین نمیتوانیم یک بسته یا یک نوع سرمایهگذاری را برای تمامی افراد در نظر بگیریم. انتخاب با سرمایهگذاران است. مانند آن که یک گروه را در سرمایهگذاری در صنعت پتروشیمی محدود کنیم، اما اگر صنایع پالایشگاهی، خودرویی، غذایی، سیمانی و... اضافه شود، تعداد بیشتری سرمایهگذار با منابع مالی بیشتر به سمت بازار سرمایه حرکت میکنند و جذب میشود و ما شاهد انباشت منابع بهتر و بیشتری برای تجهیز تولید و صنعت هستیم، با این مقدمه میتوان به این پرسش اینطور پاسخ داد که تابلوی سرمایهگذاری حرفهای برای آن دست از سرمایهگذارانی که میخواهند به صورت حرفهای اقدام به سرمایهگذاری کنند، بهترین مکان است که میتوانند از امتیازات گوناگونی نیز برخوردار شوند، از سویی، چون این سرمایهگذاری به نوعی در یک بازه بلندمدت نیز انجام میشود، مختص همه افراد نیست، بنابراین این تابلو مخاطبان خاص خود را طلب میکند، اما در مقابل ریسک سرمایهگذاری نیز به نسبت کنترل شده و قابل قبول است که این مسأله به نوعی یک مزیت بزرگ برای سهامداران خُرد قلمداد میشود.
شرکتهایی به تازگی در بازار سرمایهگذاری حرفهای پذیرش شدهاند. با توجه به اینکه برای ایجاد رونق اقتصاد و صنعت، یکی از اهداف اصلی بازار سرمایه تأمین مالی بخش تولید کشور است، این تابلو و بازار چگونه میتواند برای پروژههای نیمهتمام و در شرف تأسیس که در کشور زیاد است مثمرثمر باشد و تأمین مالی انجام دهد؟
هدف از تمامی بازارهای مالی و بورسها از بدو تأسیس، تأمین مالی بنگاهها، صنعت و بخش تولید است که مستقیماً منابع مالی را به شرکت، پروژههای نیازمند برای اجرای طرحهای توسعه و تولیدی تزریق کند، که این کار در بازار اولیه انجام میشود. اما به مرور زمان شکل، ظاهر و ویترین کار بورس که بازار ثانویه است، جلوه کرد، یعنی همان مکانی که سهام به صورت خُرد خرید و فروش میشود. این درحالیست بازاری که در اغلب بورسهای دنیا و بورس ایران دیده میشود. تغییرات شاخص، افزایش و کاهش قیمتها را نشان میدهد بازار ثانویه قلمداد میشود. اما فلسفه وجودی بورس برای تأمین مالی پروژهها، استفاده از ابزارهای مشتقه، امکانات، انواع صندوقها و...، در راستای هدف اولیه بورس برای تأمین مالی است که همگی در بازار اولیه صورت میگیرد. بنابراین شرکتهای پروژهمحور، دانشبنیان، صندوقهای پروژه و جسوانه و... که تحت نام بازار سرمایهگذاری حرفهای و با هدف تأمین مالی پروژههای نیمهتمام یا شرکتهای در شرف تأسیس، ایجاد شده، همگی در راستای اهداف اولیه شکلگیری بورس که همانا تأمین مالی بوده، حرکت کرده است که این موضوع را باید به فال نیک گرفت و از آن استقبال کرد.
چرا تأمین مالی به این شکل تاکنون در بازار سرمایه اجرایی نشد؟
این واقعاً نکته درستی است! متأسفانه بورس نسبت به این موضوع در گذشته عملکرد مناسبی نداشت. این مسأله خود جای بحث فراوان دارد که چرا محور کارها در بازار سرمایه باید تأمین مالی پروژههایی باشد که میتوانند به راحتی اشتغالزایی کند، اما این موضوع رخ نداد. بنا بر آمار و ارقام، بیش از 70 درصد منابع مالی در بازار سرمایه در صندوقهای سرمایهگذاری با درآمد ثابت و 15 درصد نیز مربوط به بازارگردانان و صندوقهای مختلط و سهام بود، اما تنها دو درصد منابع مختص صندوقهای پروژه، صندوقهای بخشی و صندوق در صندوق است. بنابراین تصور من این است که تشکیل چنین بازارها، ابزارها و صندوقهایی مانند بازار سرمایهگذاری حرفهای نهتنها میتواند منابع مالی پروژههای نیمهتمام و در شرف تأسیس را تأمین کند، بلکه یک نوع هدفگذاری و سیاستگذاری در بازار سرمایه محسوب میشود و به نوعی تمامی توجه را از بازار ثانویه به سوی بازار اولیه و واقعی بورس ما جلب میکند. به بیان دیگر، تمامی این سازوکارها برای این است که تجهیز مالی پروژهها را با کمترین میزان هزینه مالی برای تولید تأمین کنیم. از سویی این دو شرکت پروژهای که اخیراً پذیرش شدهاند، امیدواریم در عرصه عمل نیز بتوانند با موفقیت اقدام به تأمین مالی کنند.
شما به دو شرکت پروژه پذیرفته شده در بازار حرفهای اشاره کردید. یکی از این پروژهها، طلای تفتان هلدینگ شستا است. چنین پروژهای چه ارزش افزودهای، هم برای بورس و هم برای تأمینکنندگان مالی خود به همراه دارد؟
شرکت سرمایهگذاری تأمیناجتماعی، بزرگترین هلدینگ چند رشتهای در بورس و به طور کلی کشور است و در صنایعی مانند نفت، گاز پتروشیمی، سیمان، دارو، لوازم خانگی، صنعت آب، برق و انرژیهای تجدیدپذیر، معدن و صنایع معدنی و....، حضور دارد و به نوعی زیر مجموعههایش در این بخشها فعال هستند. حال در بخش معادن، یک معدن میتواند بهتنهایی یک شرکت باشد و برای استخراج و فرآوری مواد معدنی و با ارزش قطعاً نیاز به فناوری و زیرساختهای مناسب است. بنابراین در این زمینه تأمین مالی از اهمیت بسزایی برخوردار است. حال که در بازار سرمایه با ایجاد تابلوی شرکتهای عام پروژه، فضا برای تأمین مالی معادن از همان ابتدا فراهم شده، با توجه به استراتژیک بودن معادن طلا این یک فرصت مناسب است که از این امکان استفاده شود، چراکه از یک طرف شستا با عرضه این معدن در بازار سرمایه، میتواند حداقل 500 میلیارد تومان تأمین مالی انجام دهد و از طرف دیگر سرمایهگذاران نیز با توجه به محصول این معدن که طلا است که از ارزش بسیار بالایی برخوردار است و در بسیاری از صنایع کاربرد دارد، یک سرمایهگذاری مطمئن و سودآور را انجام میدهند که این مسأله به طور قطع برای سهامداران و سرمایهگذاران از اهمیت بسزایی برخوردار است.
به نظر شما این بازار چه مزایایی برای سهامداران خرد میتواند داشته باشد؟ هدف از این بازار کدام قشر از سرمایهگذاران است؟
هدف هر سرمایهگذار با فرد دیگر متفاوت است، برخی از آنها با درجه ریسک بالا و حرفهای و دیگری با ریسک بالا و غیرحرفهای سرمایهگذاری میکنند. انتخاب با سرمایهگذار است. اگر یک گروه سرمایهگذاری محدود را در اختیار طیف وسیعی از سرمایهگذاران قرار دهیم، برای برخی از سرمایهگذاران چندان خوشایند و دلچسب نخواهد بود. به عنوان مثال سیستم سرمایهگذاری فردی که سرمایهگذاری خطرپذیر با درصد بالا انجام میدهد، با فردی که دوست دارد درآمد ثابتی با ریسکپذیری بسیار پایین انجام دهد، متفاوت است. بنابراین ایجاد تنوع در ابعاد و انواع سرمایهگذاری، گام رو به جلویی است. ما در حقیقت باید زنجیره خدمات مالی و زنجیره سرمایهگذاری را آن چنان گسترده کنیم که انواع و اقسام سرمایهگذاریها با منابع مالی متنوع در اختیار خود سرمایهگذاران قرار دهیم، تا آنها بسته به استرانژی خود این مسأله را انجام دهند.
بنابراین نمیتوانیم یک بسته یا یک نوع سرمایهگذاری را برای تمامی افراد در نظر بگیریم. انتخاب با سرمایهگذاران است. مانند آن که یک گروه را در سرمایهگذاری در صنعت پتروشیمی محدود کنیم، اما اگر صنایع پالایشگاهی، خودرویی، غذایی، سیمانی و... اضافه شود، تعداد بیشتری سرمایهگذار با منابع مالی بیشتر به سمت بازار سرمایه حرکت میکنند و جذب میشود و ما شاهد انباشت منابع بهتر و بیشتری برای تجهیز تولید و صنعت هستیم، با این مقدمه میتوان به این پرسش اینطور پاسخ داد که تابلوی سرمایهگذاری حرفهای برای آن دست از سرمایهگذارانی که میخواهند به صورت حرفهای اقدام به سرمایهگذاری کنند، بهترین مکان است که میتوانند از امتیازات گوناگونی نیز برخوردار شوند، از سویی، چون این سرمایهگذاری به نوعی در یک بازه بلندمدت نیز انجام میشود، مختص همه افراد نیست، بنابراین این تابلو مخاطبان خاص خود را طلب میکند، اما در مقابل ریسک سرمایهگذاری نیز به نسبت کنترل شده و قابل قبول است که این مسأله به نوعی یک مزیت بزرگ برای سهامداران خُرد قلمداد میشود.
ارسال دیدگاه