حرکت برخلاف مدار توسعه ملی

جوانان چینی از آینده خود ناامید هستند

حرکت برخلاف مدار توسعه ملی

قدرت اقتصاد چین از سال ۱۹۷۸، زمانی که رهبران حزب کمونیست برای اولین‌بار سیاست اصلاح بازار را در پیش گرفتند، هر ده سال یک‌بار تقریباً دو برابر شده است. همین امر باعث شد تا جوانان بتوانند از روستاهای دورافتاده به شهرها بیایند و با اشتغال در کارخانه‌ها و ساخت‌و‌ساز و با دستمزد کافی که می‌گرفتند، خانواده تشکیل دهند. تا سال‌های قبل از به قدرت رسیدن «شی جین پینگ» در سال ۲۰۱۲، چین تقریباً فضا و فرصت مناسبی را برای فعالیت جامعه مدنی، روشنفکران و رسانه‎ها ایجاد کرد و شرکت‌های خصوصی را تشویق می‌کرد تا به غرب سفر کنند و از آن‌ها بیاموزند تا بتوانند رؤیای چینی را محقق کنند. اما در این یک دهه اخیر فضا برای جوانان بسیار تنگ و تاریک شده است.

نرخ بیکاری در بین جوانان ۱۶ تا ۲۴ساله چینی در سال‌های اخیر به ۲۰ درصد رسیده است. آمارها نشان می‌دهد که در سال ۲۰۲۱ بیش از ۷۰ درصد این جوانان بیکار، فارغ‌التحصیلان دانشگاهی بوده‌اند. در کنار این بحران اشتغال، جوانان چینی اکنون با قیمت‌های بالای مسکن هم مواجه هستند که رؤیاهای ساده جوانان برای یافتن کار، خرید خانه و حمایت از خانواده را دور از دسترس می‌کند. معضل اشتغال و مسکن، می‌تواند برای مقامات پکن مشکلات بزرگی ایجاد کند؛ چراکه حدود ۳۶۰ میلیون چینی، بین ۱۶ تا ۳۵ سال قرار دارند و تیرگی وضعیت آن‌ها، پیامدهای عمیقی بر آینده چین، اقتصاد آن و جاه‌طلبی‌های آن در دنیا خواهد داشت.

آرمان نوسازی ملی
به نظر می‌رسد که دولت چین به‌جای حمایت از جوانان تمایل دارد فقط آن‌ها را سرزنش کند و از آن‌ها بخواهد تا خود را فدای «آرمان نوسازی ملی» کنند و این شرایط سخت را تحمل کنند. البته این‌گونه نیست که جوانان چینی به سختی عادت نداشته باشند، آن‌ها از سنین پایین با فشار زیادی برای موفقیت در مدرسه روبه‌رو هستند و برای امتحان سخت ورودی دانشگاه چین که به نام گائوکائو شناخته می‌شود، آماده می‌شوند که سالانه ۱۳ میلیون نفر در آن شرکت می‌کنند. اما با این حال، جوانان امروز چین این احساس را تجربه می‌کنند که درس خواندن و کار کردن لزوماً زندگی بهتر را برای آن‌ها فراهم نخواهد کرد. البته آمار هم این احساس را تأیید می‌کند؛ تعداد مشاغل ایجاد شده با تعداد فارغ‌التحصیلان هم‌خوانی ندارد. مسئله دیگر، عدم تطابق بین مهارت‌های فارغ‌التحصیلان و نیاز کارفرمایان است که باعث می‌شود، جوانان بعد از فراغت از تحصیل به کارهای سطح پایینی مانند تفکیک زباله و یا سیگارفروشی روی بیاورند. حتی این روزها، مشاغل دولتی با دستمزدهای پایین اما با ثبات، در بین جوانان طرفدارانی پیدا کرده است. مطالعات دانشگاه استنفورد هم نشان می‌دهد که دستمزد طبقه متوسط این کشور به طور قابل‌توجهی کاهش یافته و تعداد کمی از جوانان درآمد کافی برای خرید خانه در یک مکان خوب دارند، در حالی که به‌خاطر ۴۰ سال سیاست‌های تک‌فرزندی در چین، مجبور به مراقبت از پدر و مادرهای خود هم هستند. 
همه این‌ها در حالی است که دیگر از فضای نسبتاً باز فرهنگی دهه ۹۰ هم خبری نیست. صحبت‌ها در فضای مجازی به یک‌سری گفت‌وگوهای ناسیونالیستی تقلیل پیدا کرده، سخت‌گیری‌های بیشتری به زنان می‌شود و حتی ساعات بازی‌های ویدئویی برای جوانان محدود شده است. سانسور افزایش یافته و هنرمندان برای تولید محتوای هنری، بسیار زیر کنترل و نظارت هستند. این سانسورها حتی به محیط آموزشی کشیده شده است. بسیاری از کتب درسی با انگ آسیب به ثبات اجتماعی و یا تشویق ارزش‌های انحرافی از مدارس حذف شده‌اند و از دانشگاه‌ها خواسته شده تا به سنگر حزب کمونیست تبدیل شوند. این شرایط برای زنان و فعالان فمنیست سخت‌تر هم هست. آن‌ها به شدت تحت نظارت دقیق قرار گرفته‌اند. ۶۱ درصد زنان فارغ‌التحصیل گزارش کرده‌اند که هنگام مصاحبه، از آن‌ها درباره وضعیت ازدواج و فرزندآوری سؤال شده و علاوه بر این سیاست‌های دولت بر آن است که زنان فارغ‌التحصیل کمتری را در نسبت با مردان جذب کند، که این خود آینده زنان را تحت‌تأثیر قرار خواهد داد.

کاهش تمایل جوانان به ازدواج
این اوضاع اقتصادی، فرهنگی در چین تبعات دیگری هم دارد. کاهش تمایل جوانان به ازدواج یکی از این پیامدهاست. جوانان اکنون با این سؤال روبه‌رو هستند که چرا باید ازدواج کنند. قیمت بالای مسکن یکی از دغدغه‌های مردان چینی است، چراکه داشتن خانه پیش نیاز ازدواج در چین به حساب می‌آید و البته مهریه‌ای که خانواده‌های سنتی برای دختران خود درخواست می‌کنند هم در حال افزایش است. همه این‌ها در کنار تغییرات فرهنگی و اجتماعی، نرخ ازدواج را بسیار کاهش داده است. حدود ۶.۸ میلیون زوج در سال گذشته در چین با هم ازدواج کردند که تقریباً نصف تعداد یک دهه پیش است. این مسئله باعث کاهش نرخ باروری نیز شده است. در سال ۲۰۲۱، نرخ باروری به پایین‌ترین سطح تاریخی خود یعنی ۱.۲ رسید که بسیار کمتر از نرخ جایگزینی ۲.۱ است. علاوه بر قیمت خانه، تحلیلگران به افزایش هزینه‌های تربیت فرزند به عنوان یک عامل بازدارنده اشاره می‌کنند.
تاکنون، تلاش‌ها برای اصلاح این وضعیت ناموفق بوده است. در سال ۲۰۱۶، دولت سیاست تک‌فرزندی را به محدودیت دو فرزند برای هر زوج تغییر داد. در سال ۲۰۲۱ به سیاست سه فرزندی روی آورد و مشوق‌هایی مانند کمک‌های نقدی، معافیت‌های مالیاتی و مرخصی زایمان طولانی‌تر ایجاد کرد، اما در خواسته جوانان تفاوت چندانی ایجاد نشد. داده‌ها همچنین حاکی از این است که برخی از جوانانی که توانایی مالی دارند به دنبال ترک چین هستند. سنگاپور و آمریکا دو مقصد عمده چینی‌ها برای مهاجرت است. بسیاری از چینی‌ها تلاش می‌کنند از طریق آمریکای لاتین وارد خاک آمریکا شوند.
دولت‌مردان چین از این اوضاع و احوال بی‌خبر نیستند، اما کاملاً هم با آن همدلی نمی‌کنند. آن‌ها تلاش می‌کنند تا از زندگی نسل‌های گذشته و سختی‌هایی که آن‌ها متحمل شده‌اند، الگویی برای جوانان امروزی بسازند. حتی آن‌ها دخالت‌هایی در حوزه مسکن و تجارت الکترونیک برای افزایش حقوق کارگران انجام دادند و نظارت‌ها را برای کاهش نابرابری و بهبود مسیر توسعه افراد افزایش دادند. به‌طور مثال، افراد ثروتمندی مانند مالک علی بابا را دستگیر و مجبور به ترک زندگی اجتماعی کردند که عمدتاً این اقدامات نتیجه معکوس داشت. تحقیر کارآفرینان فناوری، ضربه سختی به جوانان و جاه‌طلبی‌های آن‌ها در حوزه فناوری ایجاد کرد و سرکوب و نظارت بر شرکت‌ها، عده زیادی را از سرمایه‌گذاری ناامید کرد.

مشکلات ادامه‌دار اقتصادی 
در حالی که حزب کمونیست چین بسیار تلاش کرده تا مشکلات بیکاری نسل جوان را کمرنگ نشان دهد، بسیاری از تحلیلگران بر این باورند که ممکن است مشکل بیکاری در چین تا یک دهه آینده کاهش نیابد. این موضوع می‌تواند پیامدهای بالقوه‌ای برای چین ایجاد کند و فراتر از مشکلات اقتصادی، آتش مشکلات سیاسی را در این کشور شعله‌ور کند. جوانان ناراضی چینی یک مسئله دائمی در سیاست چین به حساب می‌آیند. آن‌ها در سال ۱۹۱۹ برای اعتراض به رفتار خشن چین توسط متحدانش در پایان جنگ جهانی اول به خیابان‌ها آمدند و خواستار اصلاحات مدرن شدند. در طول انقلاب فرهنگی، زمانی که «مائو تسه‌تونگ» گارد سرخ خود را آزاد کرد، جوانان دوباره در مرکز صحنه قرار گرفتند که بسیاری از آن‌ها حتی نوجوان بودند. بار دگیر در سال ۱۹۸۹ دانشجویان به میدان «تیان آن من» در پکن هجوم آوردند تا آزادی‌های بیشتری را مطالبه کنند که به مرگ نزدیک به هزار دانشجو منجر شد. از آن زمان به بعد، جوانان نقش به مراتب کمتری در سیاست داشته‌اند، اما این جوانان بی‌انگیزه می‌توانند به‌جای یک فوران اجتماعی، یک فرسایش اجتماعی ایجاد کنند که باعث می‌شود تا به‌طور مثال زنان دیرتر زایمان کنند یا اصلاً فرزندآوری نکنند و کاهش جمعیت اتفاق بیفتد. حتی تسلط دولت بر جامعه مدنی، فرهنگ اجتماعی و کارآفرینان، بر کاهش ریسک‌پذیری اقتصادی جوانان منتهی می‌شود که بسیاری از سرمایه‌ها را از چین خارج خواهد کرد. بی‌شک بسیاری از جوانان چینی در سال‌های آینده مهاجرت خواهند کرد و بخش دیگری از جوانان هم به جای ریسک‌پذیری‌های اقتصادی به شغل‌های دولتی که برای آن‌ها ثبات و امنیت اقتصادی به همراه خواهد داشت، روی می‌آورند. در نتیجه، آن اقتصاد نوآورانه‌ای که دولت چین مدنظر داشت محقق نخواهد شد و چین بهترین سرمایه‌های انسانی خود را از دست خواهد داد. دولت چین زمانی از کارآفرینان و دانشجویان درخواست می‌کرد که شجاعانه، رؤیاهای خود را دنبال کنند و برای آن بجنگند، اما امروزه دولت چین تنها از جوانان می‌خواهد که از آرمان‌ها و ارزش‌های حزب پیروی کنند، چنان‌که پدران آن‌ها می‌کردند.
منبع: اکونومیست
ارسال دیدگاه