
دردسرهای پوشیدن روپوش سفید
طبابت از آغاز تاریخ، شاخهای از علم محسوب میشد که تحصیل در آن از حساسیت ویژهای برخوردار بود. به همین جهت همواره پزشکان دستمزد نسبی بیشتری را در ازای درمان بیماران دریافت میکردهاند. اما، چه برسر دانش پزشکی آمده که محوریت پزشکی راه خود را از ارتقا و شکوفایی علم به سوی پزشکی تجاری منحرف کرده است؟
اگر در خانواده، یک دانشجوی پزشکی داشته باشید، حتماً نخستین موضوعی که به ذهنتان میآید این است که تاوان پوشیدن روپوش سفید و معروف، خواندن حجم بالای درسهای بسیار پیچیده توأم با ساعات طولانی بیداری در کشیکهای شب پزشکی است. هفتسال تحصیلِ بسیار دشوار همراه با بیپولی! کار در بیمارستانهای آموزشی که بیشتر از محیط یادگیری به اردوگاههای کار اجباری شباهت دارد و کوچکترین خطا حجم بالای توهین و تهاجم بعضی از اساتید و ردههای بالاتر را در پی دارد. بعد از ساعات طولانی شیفت شب همراه با استرس مدیریت بیماران، صبح روز بعد محکوم به احاطه کامل به بیماری تکتک بیماران هستی، دریغ از اینکه تو دانشجو هستی و قرار است با آزمون و خطا ارتقا پیدا کنی، نه اینکه تنبیه شوی و عصر روز بعد از کشیک، حتی پول خرید یک غذای ساده را هم نداشته باشی.
فارغالتحصیلی برای ما پزشکان بهمثابه آزادی از اردوگاه کار اجباری است که البته بهمحض وقوع آن، مرحله دوم سیستم جبری یعنی طرح اجباری در مناطق محروم در انتظار توست. با ورود به طرح پزشکی متوجه میشوید بعد از هفت سال درسخواندن طاقتفرسا، همرده نیروهای محترم خدمات، با سواد سیکل به شما حقوق داده میشود. شما آخرین نیروی خود را صرف گذراندن طرح میکنید که به ناگاه با معجزهای به نام «پزشک زیبایی» آشنا میشوید.
بهطور خلاصه، کار در حوزه زیبایی مانند مرهمی بر زخم 9 ساله شما عمل میکند؛ کاری سبک با تعداد مشتری زیاد که بهطور عمده از بیماری فیزیکی خاصی رنج نمیبرند و با جیبهای پر از پول، لبخند و رضایت کامل قلبی به شما مراجعه میکنند. خبری از معضلات بیمه، شیفت شب، درد و رنج و بیمار و بیپولی نیست و با حجم اندک کار مقدار چشمگیری درآمد کسب میکنید.
در روزگار ما و در قرن بیستویک، با افزایش دسترسی به شبکههای اجتماعی، ایدهآلگرایی مخرب روزبهروز مردم را به سمت خودکمبینی سوق داده و عزتنفس آنها را هدف میگیرد. احساسی که به همه القا میکند که تو بهاندازه مدلهای مشهور زیبا نیستی. عکسهایی که خود غیرواقعی افراد را در قالب بسیار ایدهآل نمایش میدهد، در نتیجه مردم برای به اصطلاح کامل شدن، به دنیای بیکران عملهای زیبایی رو میآورند.
در این میان، افسار ارتقای علم پزشکی و ممانعت از تجاریشدن آن در دست سیاستگذاران است تا بتوانند علاوه بر تکریم فضای آموزشی دانشجوی پزشکی و تأمین هزینههای تحصیل علم، پزشکان جوان را از کابوس ترسناک تحصیل تخصص بخصوص در رشتههای جنرال مانند داخلی، اطفال و... که پایه و اساس علم پزشکی است رهایی بخشند و آنها را از حداقلهای یک زندگی نرمال محروم نسازند.
اگر در خانواده، یک دانشجوی پزشکی داشته باشید، حتماً نخستین موضوعی که به ذهنتان میآید این است که تاوان پوشیدن روپوش سفید و معروف، خواندن حجم بالای درسهای بسیار پیچیده توأم با ساعات طولانی بیداری در کشیکهای شب پزشکی است. هفتسال تحصیلِ بسیار دشوار همراه با بیپولی! کار در بیمارستانهای آموزشی که بیشتر از محیط یادگیری به اردوگاههای کار اجباری شباهت دارد و کوچکترین خطا حجم بالای توهین و تهاجم بعضی از اساتید و ردههای بالاتر را در پی دارد. بعد از ساعات طولانی شیفت شب همراه با استرس مدیریت بیماران، صبح روز بعد محکوم به احاطه کامل به بیماری تکتک بیماران هستی، دریغ از اینکه تو دانشجو هستی و قرار است با آزمون و خطا ارتقا پیدا کنی، نه اینکه تنبیه شوی و عصر روز بعد از کشیک، حتی پول خرید یک غذای ساده را هم نداشته باشی.
فارغالتحصیلی برای ما پزشکان بهمثابه آزادی از اردوگاه کار اجباری است که البته بهمحض وقوع آن، مرحله دوم سیستم جبری یعنی طرح اجباری در مناطق محروم در انتظار توست. با ورود به طرح پزشکی متوجه میشوید بعد از هفت سال درسخواندن طاقتفرسا، همرده نیروهای محترم خدمات، با سواد سیکل به شما حقوق داده میشود. شما آخرین نیروی خود را صرف گذراندن طرح میکنید که به ناگاه با معجزهای به نام «پزشک زیبایی» آشنا میشوید.
بهطور خلاصه، کار در حوزه زیبایی مانند مرهمی بر زخم 9 ساله شما عمل میکند؛ کاری سبک با تعداد مشتری زیاد که بهطور عمده از بیماری فیزیکی خاصی رنج نمیبرند و با جیبهای پر از پول، لبخند و رضایت کامل قلبی به شما مراجعه میکنند. خبری از معضلات بیمه، شیفت شب، درد و رنج و بیمار و بیپولی نیست و با حجم اندک کار مقدار چشمگیری درآمد کسب میکنید.
در روزگار ما و در قرن بیستویک، با افزایش دسترسی به شبکههای اجتماعی، ایدهآلگرایی مخرب روزبهروز مردم را به سمت خودکمبینی سوق داده و عزتنفس آنها را هدف میگیرد. احساسی که به همه القا میکند که تو بهاندازه مدلهای مشهور زیبا نیستی. عکسهایی که خود غیرواقعی افراد را در قالب بسیار ایدهآل نمایش میدهد، در نتیجه مردم برای به اصطلاح کامل شدن، به دنیای بیکران عملهای زیبایی رو میآورند.
در این میان، افسار ارتقای علم پزشکی و ممانعت از تجاریشدن آن در دست سیاستگذاران است تا بتوانند علاوه بر تکریم فضای آموزشی دانشجوی پزشکی و تأمین هزینههای تحصیل علم، پزشکان جوان را از کابوس ترسناک تحصیل تخصص بخصوص در رشتههای جنرال مانند داخلی، اطفال و... که پایه و اساس علم پزشکی است رهایی بخشند و آنها را از حداقلهای یک زندگی نرمال محروم نسازند.
ارسال دیدگاه