«میلدرد» مادر تنهایی است که در یک شهر کوچک با غم بزرگ به قتل رسیدن دخترش زندگی می‌کند. دختر میلدرد ماه‌ها قبل کشته شد و از آن پس، او منتظر یافتن قاتل و محاکمه او توسط پلیس است. اما به نظر می‌رسد این انتظار هرگز پایانی ندارد؛ چراکه رییس پلیس شهر تا به حال نتوانسته ردپایی از قاتل بیابد و گویا چندان هم رغبتی به انجام چنین کاری ندارد. سهل‌انگاری پلیس باعث می‌شود تا میلدرد خود وارد عمل شود و اقداماتی انجام دهد که پلیس را وادار به واکنش سازد. بدیهی است در این شرایط مجموعه‌ای از موقعیت‌ها پدید می‌آیند که پای شخصیت‌های دیگر را به داستان باز می‌کند؛ موقعیت‌هایی که با طنزی بسیار تلخ روایت و از مرحله آغاز تا انتها مدیریت شده است.
 این ماجرای فیلم «سه بیلبورد خارج از ابینگ، میزوری» ساخته مارتین مک‌دونا است. فیلمی که به گفته منتقدان و فیلم‌شناسان یکی از تأثیرگذارترین فیلم‌های جهان در توصیف و تعریف شخصیت مادر به شمار می‌رود. مادر داستان مک‌دونا زنی است که به دنبال برقراری آرامش در قلب خود است و تا زمان یافتن عامل مرگ دخترش آرام نمی‌گیرد. وی نماینده نسلی است که با تکیه بر قانون منتظر احقاق حق خویش هستند، اما زمانی که حقی را به چشم نمی‌بینند، راه و روشی انتقام‌جویانه پیش می‌گیرند تا به این شکل شهر را به تکاپو وادارند. 
«سه بیلبورد خارج از ابینگ، میزوری» در زمان انتشار با تحسین گسترده منتقدان همراه شد و بسیاری آن را یکی از بهترین فیلم‌های سال ۲۰۱۷ می‌دانند. این فیلم اولین‌بار در سپتامبر سال ۲۰۱۷ در جشنواره فیلم ونیز به نمایش درآمد و برنده جایزه بهترین فیلمنامه نیز شد. سپس در جشنواره تورنتو جایزه فیلم برگزیده تماشاگران یا جایزه انتخاب مردم را از آن خود کرد.