نقش«خانواده»  و «مذهب» در فرهنگ عامه

نقش«خانواده» و «مذهب» در فرهنگ عامه

در ارتقاء فرهنگ عمومی جامعه، شاخص‌ها و عوامل اجتماعی، اقتصادی و سیاسی بسیاری نقش دارند که بررسی همگی آنها امری تخصصی است؛ از این رو، مجال پرداختن به همه آنها وجود ندارد، اما پرداختن به مهمترین عوامل این امر، خالی از لطف نیست. به ‌زعم اهالی فرهنگ و فرهنگ‌شناسان دو عامل «خانواده» و «مذهب» از عوامل مهم و تأثیرگذار در ارتقاء و اثرگذاری بر فرهنگ عمومی به شمار می‌روند.
خانواده نهادی کوچک، اما تعیین‌کننده است. اولین و کوچکترین نهادی است که هر انسانی در آن پرورش می‌یابد و بسیاری از یافته‌های مادی و معنوی او، مرهون پرورش در همین نهاد است. نخستین پی‌ریزی‌های فرهنگ جامعه در این نهاد صورت می‌گیرد. همه افراد جامعه پیش از حضور در مجامع گوناگون، از قبیل مدرسه، دانشگاه و‌... در خانواده پرورش می‌یابند و آموزش می‌بینند؛ لذا عده‌ای از روانشناسان معتقدند شخصیت اصلی طفل، در سنین زیر هفت سال شکل می‌گیرد.
خانواده این ظرفیت را دارد که اعضای خود را با اندیشه و عقیده راستین روانه جامعه و زمینه تبدیل یا تغییر فرهنگ عمومی جامعه را فراهم آورد. این ظرفیت نه‌تنها از هنگام کودکی، بلکه از هنگام شیرخوارگی و بلکه از هنگام انقعاد نطفه برای خانواده متصور است. ویژگی‌های اخلاقی مادر، سازنده روحیات فرزند است و این می‌تواند در آینده بر فرهنگ عمومی اثر مستقیم و گاهی غیر مستقیم بگذارد.
بنابراین، هرگاه فضای تربیتی خانواده‌ها آمیخته با خصلت‌های منفی و ویژگی‌های نابهنجار همانند لاابالی‌گری، بزهکاری، بی‌دینی، تنبلی، تبهکاری و ویژگی‌هایی نظیر این باشد، همین امور در جامعه گسترش می‌یابند و فرهنگ عمومی جامعه چیزی جز روگردانی از عفت و اخلاق نخواهد بود. در مقابل، خانواده‌های دین‌دار، اهل تلاش و تحصیل، نیک‌رفتار، مقید به ارزش‌های انسانی، صبور، فهیم و‌... در بهبودی فرهنگ عمومی تأثیر دارند و اثرات خوبی بر این پدیده خواهند گذاشت.
از طرفی دیگر، مذهب به عنوان امری فراگیر، نقش بسیار مهمی در ارتقاء فرهنگ عمومی دارد. متغیرهایی همچون مساجد، روحانیون، هیأت‌های مذهبی، جلسات قرآنی، و‌... به‌تنهایی می‌توانند فرهنگ عمومی را تحت‌الشعاع قرار دهند.
به عبارت دیگر، متغیرهای مذهبی در گسترش فرهنگ‌هایی نظیر ایثار، انسان‌دوستی، خوش‌حسابی، احترام به سالمندان و مواردی نظیر آن نقش‌آفرینی کردند و فرهنگ عمومی جامعه را به سوی اهداف متعالی اسلامی سوق دادند. این موضوع یعنی متغیرهای مذهبی، به پشتوانه اندیشه‌ها، اعتقادات و ارزش‌های اسلامی، توان هرگونه ایفای نقش در ارتقاء فرهنگ عمومی را دارند. باید به این نکته توجه داشت که جامعه‌ ایرانی، هویت خود را هویتی دینی تعریف می‌کند و این بدین معناست که نقش دین در فرهنگ عمومی جامعه‌ ایرانی بسیار پررنگ است. به همین دلیل می‌توان نقش دین را در ایجاد و بازتولید فرهنگ عمومی جامعه ایرانی در حوزه‌های فردی و اجتماعی بسیار مؤثر دانست.
ارسال دیدگاه
ضمیمه
ضمیمه