
بررسی وضعیت اشتغال زنان افغانستانی، پس از روی کار آمدن طالبان
پـــایان یک آغاز
قدرت گرفتن دوباره طالبان در افغانستان پس از حدود دو دهه، باعث فروپاشی نسبی بسیاری از سازوکارهای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی این کشور شده است. شاید بیشتر از هر گروهی، زنان شدت این تغییرات را احساس کردهاند. در حال حاضر طیف وسیعی از آنها از کار بیکار شدهاند، حق تحصیل بهویژه تحصیلات عالی برای بسیاری از آنها از دست رفته و محدودیتهای شدیدی بر رفتوآمد آنها اعمال میشود. در این شماره از آتیهنو، به گفتوگو با یکی از این زنان سابقاً شاغل در افغانستان نشستیم تا با او درباره وضعیت اشتغال زنان پس از روی کار آمدن طالبان صحبت کنیم.
یک سال پیش از این، در 15 اوت سال 2021 در جریان خروج سربازان آمریکایی از افغانستان، طالبان وارد پایتخت این کشور شد و کنترل آن را به دست گرفت. ظهور دوباره طالبان پس از 20 سال، بسیاری از دستاوردهای این کشور خصوصاً در حوزه آزادیهای مدنی و زنان را با خطر جدی مواجهه کرد. هرچند ذبیحالله مجاهد (سخنگوی طالبان) در روزهای اول کنترل کابل، خبر از تشکیل دولت فراگیر و احترام به حقوق زنان برای کار و تحصیل را داد، اما هیچکدام از این وعدهها عملاً محقق نشد و در ماههای پس از آن، بیشترین موضوعی که جهان از دریچه رسانهها شاهد آن بود، خروج بخش بزرگی از جامعه افغان خصوصاً آنها که در این 20 سال برای آزادیهای مدنی و سیاسی تلاش کرده بودند و همچنین فشار حداکثری بر زنان و دختران بود. همه این فشارها بر زنان و محروم کردن آنان از کار و اشتغال در حالی اتفاق افتاد که بنا بر گزارش سازمان بینالمللی کار، بحران اقتصادی و محدودیت حضور زنان در افغانستان به دنبال روی کار آمدن طالبان، 500 هزار شغل را از بین برده و این کشور را با بحران جدی فقر و گرسنگی روبهرو کرده است؛ اما طالبان نهتنها فشار بر زنان و دختران برای داشتن حق کار و تحصیل را به طور فزایندهای افزایش داد بلکه قصدی نیز برای عقبنشینی از مواضع خود ندارد.
در پی روی کار آمدن طالبان، زنان اولین گروهی بودند که سمتهای خود را در دولت از دست دادند؛ به طور اخص «وزارت امور زنان» ملغی شد و تمامی زنان شاغل در این وزارتخانه، خانهنشین شدند. این اتفاقات عملاً نشان داد که طالبان تمایلی به مشارکت زنان در هرگونه فعالیت اجتماعی ندارد. همچنین در همان روزهای اول، حکومت طالبان تحصیل برای دختران را ممنوع و از زنان شاغل در تمامی بخشها خواست که دیگر به سر کار خود نروند. طالبان به طور رسمی اعلام کرد که زنان اجازه کار کردن را دارند، اما نه دوشادوش مردان؛ اما در عمل زنان را از کار کردن در ادارات دولتی و خصوصی محروم کرد و تنها به شماری از زنان در بخش صحی (سلامت) و آموزش اجازه کار داد.
روایت تعطیلی یک مطب
همه این رویدادها در افغانستان و وضعیتی که خصوصاً زنان و دختران این کشور را نشانه رفته، باعث شد روایتهای زیادی از زنان افغان که راوی ترسها و رنجهای خود هستند به گوش رسد که هرچند تلاش میکنند تا نور زندگی را در خود روشن نگه دارند، اما امید چندانی برای بهبود وضعیتشان با حضور طالبان ندارند. «عطیه» یکی از هزاران زنی است که تجربه کار و اشتغال هم در دوران قبل از طالبان و هم بعد از آن را دارد اما در جریان فشارها و تغییر قوانین مربوط به زنان سرانجام مجبور شده تا افغانستان را به مقصد ایران ترک کند. او که شش سال در دانشکده پزشکی کابل مشغول تحصیل در رشته دندانپزشکی بود و مطب بزرگی در کابل برای ارائه خدمات دندانپزشکی به زنان و مردان داشت اکنون مجبور شده تا تمام تجربیات و داشتههای خود را رها و به ایران مهاجرت کند. عطیه شرایط پیش و پس از ورود طالبان را اینگونه توصیف میکند: «پیش از طالبان برای کار و تحصیل خانمها هیچ محدودیتی وجود نداشت و مانند ایران، مراجعان زیادی؛ چه مرد و چه زن به سهولت به مطب من مراجعه میکردند. این شرایط امکان کار تمام وقت را برای من ایجاد کرد و باعث شد تا از لحاظ مالی به عنوان یک زن به استقلال مالی دست پیدا کنم. اما بعد از طالبان از خانمها خواسته شد که دیگر به سرکار نیایند و تنها زنانی که در بخش بهداشت و آموزش کار میکردند اجازه کار کردن را به دست آوردند. این شرایط نیز به این جهت ایجاد شد که طبق قوانین طالبان، مردان پزشک تنها اجازه دارند که مردان را معاینه کنند و زنان تنها باید به زنان پزشک مراجعه کنند. همین امر باعث شد تا پس از تسلط طالبان بیماران من از نصف هم کمتر شوند و زنان از ترس و احساس عدم امنیت تنها در مواقع ضروری به دکتر مراجعه کنند. علاوه بر این، طالبان از زنان خواست تا با روبنده در خیابان ظاهر شوند و همیشه همراه با یکی از محارم خود در خیابان تردد کنند و جز در موارد غیرضروری اصلاً از خانه خارج نشوند. این قوانین باعث شد تا من و سایر همکارانم با محدودیتهای بیشتری نیز مواجهه شویم. من یک زن پزشک بودم، پوشیدن روبنده و چادر برای من بسیار دستوپاگیر بود و به من اجازه کار آزادانه را نمیداد. این در حالی بود که همیشه ترس از مراجعه طالبان به مطب پزشکان برای کنترل رعایت قوانین توسط پزشکان نیز وجود داشت. علاوه بر این، از آنجایی که برای رفتوآمد همیشه میبایست کسی من را همراهی میکرد، رفتن به مطب برای من بیش از پیش سخت و طاقتفرسا شد تا جایی که تصمیم گرفتم مطب را تعطیل کنم.»
دشواری خانهنشینی
عطیه همچنین درباره شرایط زنان بعد از روی کار آمدن طالبان میگوید: «بعد از روی کارآمدن طالبان تمامی زنانی که شاغل بودند از جمله زنان شاغل در بانکها، ادارات، مؤسسات و شرکتها مجبور به ترک محل کار خود شدند و در حال حاضر شرایط روحی بسیار بدی را تجربه میکنند. آنها مجبور هستند یا مهاجرت کنند که آن هم لزوماً سرانجام خوبی برای آنها به همراه ندارد و یا مجبورند همه دستاوردهای خود را رها کنند و در خانه بمانند. همچنین زنان معلم نیز مجبور به خانهنشینی شدهاند و تعداد محدودی از آنها که تنها به دختران، آن هم دختران قبل از پایه ششم، درس میدادند اجازه دارند که در مدارس حاضر شوند.» او میگوید: «طالبان برای اجرای درست قوانین توسط مردم به صورت ناشناس به مطبها و ادارات سرکشی میکند تا مطمئن شود آنها در فضاهای جداگانهای کار میکنند. به طور مثال پزشکان مرد و زن تنها باید همجنسان خود را معاینه کنند و در صورت مشاهده تخطی از این قوانین برای پزشکان عواقبی به همراه خواهد داشت.»
او در خصوص وضعیت زنان در دانشگاهها نیز با اشاره به تعطیلی اولیه آنها بعد از تسلط طالبان میگوید: «بعد از بازگشایی دانشگاهها کلاس درس دختران و پسران به طور کلی از هم تفکیک شدهاند و دختران میبایست با روبنده در کلاسها حاضر شوند و حتماً باید یکی از محارم نیز آنها را به دانشگاه برساند و بازگرداند که همه اینها شرایط بسیار سختی را برای زنان دانشجو فراهم کرده است.» چالش دیگر دختران افغان به ادامه تحصیل در ردههای آموزش رسمی بازمیگردد. گزارشها نشان میدهد دانشآموزان دختری که مقطع ابتدایی را تمام کردهاند، از ادامه تحصیل در مقطع متوسطه محروم شدهاند.
عطیه درباره وضعیت زنان و جامعه افغانستان میگوید: «قبل از طالبان خصوصاً در سالهای اخیر وضعیت اشتغال برای زنان بسیار رشد کرده بود و چه در درون کشور و چه از طریق نهادهای بینالمللی، حمایتهای زیادی از زنان صورت میگرفت. اکثر این حمایتها در بخش اقتصادی و توانمندسازی زنان بود و باعث شد تا مردان افغان نیز در این راه از زنان حمایت کنند و جامعه افغانستان را از لحاظ فرهنگی رشد دهند. به طور مثال پروژه پروموت به زنان کمک میکرد تا چه در حوزه اقتصادی و چه در حوزه حکمرانی از حمایتهایی برخوردار شوند و برای راهاندازی کسبوکارشان به آنها وام میداد تا بتوانند خود را توسعه دهند، اما همه این طرحها با روی کار آمدن طالبان از بین رفت. در واقع جامعه افغانستان در حال پیشرفت و گذار از فضای سنتی خود بود، اما بعد از آمدن طالبان، زنان کاملاً سرکوب شدند و در حوزه کار و تحصیل کاملاً متوقف شدند و دستاوردهای خود را به یکباره از دست دادند. مردانی هم که به پیشرفت و توانمندی زنانشان اعتقاد داشتند نتوانستند در این شرایط برای زنانشان کاری انجام دهند. حکومت طالبان راهی را پیش گرفته که کسی نمیتواند با آنها مقابله کند و یا حرفی بزند. خصوصاً درباره خانمها و همین امر باعث شده که تاکنون اعتراض جدی درباره این قضیه شکل نگیرد.»
او میگوید: «تا وقتی که طالبان بر سر کار باشند هیچ امیدی برای خانمها وجود ندارد، امکان انجام کار و یا پیشرفت در حرفه و یا شغلی برای خانمها غیرممکن شده و به همین خاطر اکثر کسانی که در افغانستان هستند یا در حال خارج شدن از کشور هستند و یا در وضع روحی نامناسبی خانهنشین شدهاند.»
عطیه که اکنون به همراه همسر و فرزندش در ایران زندگی میکند، میگوید از اجازه کار در ایران برخوردار نیست و فکر میکرد که ایرانیان به او کمک میکنند تا راه خودش را ادامه دهد اما بر عکس، اتباع خارجی خصوصاً افغانها اجازه کار ندارند و شاید او مجبور شود برای رسیدن به اهدافش کشور سومی را برای زندگی انتخاب کند.
فرصتهای شغلی از دست رفته در افغانستان
بنا بر گزارشی که جنبش زنان افغانستان برای عدالت و آزادی منتشر کرده «طالبان با تسلط بر کشور، کار و فعالیتهای اجتماعی زنان را جز در بخش معارف، بهداشت و درمان، در سایر ادارات دولتی و مؤسسات خصوصی ممنوع کرده که این امر برای زنان به صورت عموم و برای زنانی که سرپرست و نانآور خانواده بودند به طور خاص، مشکلات فروانی را ایجاد کرده است. طالبان برای اینکه زنان را به کلی از فعالیتهای اجتماعی محروم و آنان را در پستوی خانهها زندانی کنند، وزارت امور زنان را نیز به طور کلی منحل و از تشکیلات اداری افغانستان حذف کرده است.» همه این بیکاریها در شرایطی رخ داده که سطح زنان شاغل در افغانستان که از این نیز از سطح استانداردهای جهانی بسیار پایینتر بوده و اکنون با روی کار آمدن طالبان بیش از پیش نیز کاهش یافته است. بنا به گزارش سازمان بینالمللی کار (ILO) سهچهارم زنان این کشور تاکنون بیکار شدهاند. این حجم زیاد بیکاری که هم در جامعه زنان و هم در جامعه مردان رخ داده عددی در حدود نیم میلیون فرصت شغلی بود و انتظار میرود به زودی به 700 هزار نفر نیز افزایش یابد. این فرصتهای شغلی از دست رفته جدای از فعالیتهای زنان، سایر حوزهها مانند کشاورزی، خدمات، صنعت و فعالیتهای نظامی را هم در بر میگیرد و همین امر باعث شده تا جمعیت بسیار زیادی از افغانستان به صورت قانونی و یا غیرقانونی از این کشور خارج شود. بنابر آمار منتشر شده از سوی شبکه اطلاعرسانی افغانستان در روزهای اول حکومت طالبان روزانه حدود 5 هزار نفر از مرزهای افغانستان وارد ایران شدهاند که تا پیش از آن عددی بین 700 تا 800 نفر بوده است. همچنین از هر 10 نفر افراد مهاجر به ایران، 9 نفر مرد بودهاند و تنها یک نفر زن بود است که به دنبال مسائل اقتصادی این کشور را ترک کردهاند. به احتمال زیاد، بنا بر محدودیتهایی که برای زنان به طور کلی و به طور خاص در شرایط فعلی افغانستان وجود دارد، بخش قابل توجهی از زنان افغانستانی همچنان در این کشور و در شرایط بسیار دشوار اقتصادی و روحی به سر میبرند.
در پی روی کار آمدن طالبان، زنان اولین گروهی بودند که سمتهای خود را در دولت از دست دادند؛ به طور اخص «وزارت امور زنان» ملغی شد و تمامی زنان شاغل در این وزارتخانه، خانهنشین شدند. این اتفاقات عملاً نشان داد که طالبان تمایلی به مشارکت زنان در هرگونه فعالیت اجتماعی ندارد. همچنین در همان روزهای اول، حکومت طالبان تحصیل برای دختران را ممنوع و از زنان شاغل در تمامی بخشها خواست که دیگر به سر کار خود نروند. طالبان به طور رسمی اعلام کرد که زنان اجازه کار کردن را دارند، اما نه دوشادوش مردان؛ اما در عمل زنان را از کار کردن در ادارات دولتی و خصوصی محروم کرد و تنها به شماری از زنان در بخش صحی (سلامت) و آموزش اجازه کار داد.
روایت تعطیلی یک مطب
همه این رویدادها در افغانستان و وضعیتی که خصوصاً زنان و دختران این کشور را نشانه رفته، باعث شد روایتهای زیادی از زنان افغان که راوی ترسها و رنجهای خود هستند به گوش رسد که هرچند تلاش میکنند تا نور زندگی را در خود روشن نگه دارند، اما امید چندانی برای بهبود وضعیتشان با حضور طالبان ندارند. «عطیه» یکی از هزاران زنی است که تجربه کار و اشتغال هم در دوران قبل از طالبان و هم بعد از آن را دارد اما در جریان فشارها و تغییر قوانین مربوط به زنان سرانجام مجبور شده تا افغانستان را به مقصد ایران ترک کند. او که شش سال در دانشکده پزشکی کابل مشغول تحصیل در رشته دندانپزشکی بود و مطب بزرگی در کابل برای ارائه خدمات دندانپزشکی به زنان و مردان داشت اکنون مجبور شده تا تمام تجربیات و داشتههای خود را رها و به ایران مهاجرت کند. عطیه شرایط پیش و پس از ورود طالبان را اینگونه توصیف میکند: «پیش از طالبان برای کار و تحصیل خانمها هیچ محدودیتی وجود نداشت و مانند ایران، مراجعان زیادی؛ چه مرد و چه زن به سهولت به مطب من مراجعه میکردند. این شرایط امکان کار تمام وقت را برای من ایجاد کرد و باعث شد تا از لحاظ مالی به عنوان یک زن به استقلال مالی دست پیدا کنم. اما بعد از طالبان از خانمها خواسته شد که دیگر به سرکار نیایند و تنها زنانی که در بخش بهداشت و آموزش کار میکردند اجازه کار کردن را به دست آوردند. این شرایط نیز به این جهت ایجاد شد که طبق قوانین طالبان، مردان پزشک تنها اجازه دارند که مردان را معاینه کنند و زنان تنها باید به زنان پزشک مراجعه کنند. همین امر باعث شد تا پس از تسلط طالبان بیماران من از نصف هم کمتر شوند و زنان از ترس و احساس عدم امنیت تنها در مواقع ضروری به دکتر مراجعه کنند. علاوه بر این، طالبان از زنان خواست تا با روبنده در خیابان ظاهر شوند و همیشه همراه با یکی از محارم خود در خیابان تردد کنند و جز در موارد غیرضروری اصلاً از خانه خارج نشوند. این قوانین باعث شد تا من و سایر همکارانم با محدودیتهای بیشتری نیز مواجهه شویم. من یک زن پزشک بودم، پوشیدن روبنده و چادر برای من بسیار دستوپاگیر بود و به من اجازه کار آزادانه را نمیداد. این در حالی بود که همیشه ترس از مراجعه طالبان به مطب پزشکان برای کنترل رعایت قوانین توسط پزشکان نیز وجود داشت. علاوه بر این، از آنجایی که برای رفتوآمد همیشه میبایست کسی من را همراهی میکرد، رفتن به مطب برای من بیش از پیش سخت و طاقتفرسا شد تا جایی که تصمیم گرفتم مطب را تعطیل کنم.»
دشواری خانهنشینی
عطیه همچنین درباره شرایط زنان بعد از روی کار آمدن طالبان میگوید: «بعد از روی کارآمدن طالبان تمامی زنانی که شاغل بودند از جمله زنان شاغل در بانکها، ادارات، مؤسسات و شرکتها مجبور به ترک محل کار خود شدند و در حال حاضر شرایط روحی بسیار بدی را تجربه میکنند. آنها مجبور هستند یا مهاجرت کنند که آن هم لزوماً سرانجام خوبی برای آنها به همراه ندارد و یا مجبورند همه دستاوردهای خود را رها کنند و در خانه بمانند. همچنین زنان معلم نیز مجبور به خانهنشینی شدهاند و تعداد محدودی از آنها که تنها به دختران، آن هم دختران قبل از پایه ششم، درس میدادند اجازه دارند که در مدارس حاضر شوند.» او میگوید: «طالبان برای اجرای درست قوانین توسط مردم به صورت ناشناس به مطبها و ادارات سرکشی میکند تا مطمئن شود آنها در فضاهای جداگانهای کار میکنند. به طور مثال پزشکان مرد و زن تنها باید همجنسان خود را معاینه کنند و در صورت مشاهده تخطی از این قوانین برای پزشکان عواقبی به همراه خواهد داشت.»
او در خصوص وضعیت زنان در دانشگاهها نیز با اشاره به تعطیلی اولیه آنها بعد از تسلط طالبان میگوید: «بعد از بازگشایی دانشگاهها کلاس درس دختران و پسران به طور کلی از هم تفکیک شدهاند و دختران میبایست با روبنده در کلاسها حاضر شوند و حتماً باید یکی از محارم نیز آنها را به دانشگاه برساند و بازگرداند که همه اینها شرایط بسیار سختی را برای زنان دانشجو فراهم کرده است.» چالش دیگر دختران افغان به ادامه تحصیل در ردههای آموزش رسمی بازمیگردد. گزارشها نشان میدهد دانشآموزان دختری که مقطع ابتدایی را تمام کردهاند، از ادامه تحصیل در مقطع متوسطه محروم شدهاند.
عطیه درباره وضعیت زنان و جامعه افغانستان میگوید: «قبل از طالبان خصوصاً در سالهای اخیر وضعیت اشتغال برای زنان بسیار رشد کرده بود و چه در درون کشور و چه از طریق نهادهای بینالمللی، حمایتهای زیادی از زنان صورت میگرفت. اکثر این حمایتها در بخش اقتصادی و توانمندسازی زنان بود و باعث شد تا مردان افغان نیز در این راه از زنان حمایت کنند و جامعه افغانستان را از لحاظ فرهنگی رشد دهند. به طور مثال پروژه پروموت به زنان کمک میکرد تا چه در حوزه اقتصادی و چه در حوزه حکمرانی از حمایتهایی برخوردار شوند و برای راهاندازی کسبوکارشان به آنها وام میداد تا بتوانند خود را توسعه دهند، اما همه این طرحها با روی کار آمدن طالبان از بین رفت. در واقع جامعه افغانستان در حال پیشرفت و گذار از فضای سنتی خود بود، اما بعد از آمدن طالبان، زنان کاملاً سرکوب شدند و در حوزه کار و تحصیل کاملاً متوقف شدند و دستاوردهای خود را به یکباره از دست دادند. مردانی هم که به پیشرفت و توانمندی زنانشان اعتقاد داشتند نتوانستند در این شرایط برای زنانشان کاری انجام دهند. حکومت طالبان راهی را پیش گرفته که کسی نمیتواند با آنها مقابله کند و یا حرفی بزند. خصوصاً درباره خانمها و همین امر باعث شده که تاکنون اعتراض جدی درباره این قضیه شکل نگیرد.»
او میگوید: «تا وقتی که طالبان بر سر کار باشند هیچ امیدی برای خانمها وجود ندارد، امکان انجام کار و یا پیشرفت در حرفه و یا شغلی برای خانمها غیرممکن شده و به همین خاطر اکثر کسانی که در افغانستان هستند یا در حال خارج شدن از کشور هستند و یا در وضع روحی نامناسبی خانهنشین شدهاند.»
عطیه که اکنون به همراه همسر و فرزندش در ایران زندگی میکند، میگوید از اجازه کار در ایران برخوردار نیست و فکر میکرد که ایرانیان به او کمک میکنند تا راه خودش را ادامه دهد اما بر عکس، اتباع خارجی خصوصاً افغانها اجازه کار ندارند و شاید او مجبور شود برای رسیدن به اهدافش کشور سومی را برای زندگی انتخاب کند.
فرصتهای شغلی از دست رفته در افغانستان
بنا بر گزارشی که جنبش زنان افغانستان برای عدالت و آزادی منتشر کرده «طالبان با تسلط بر کشور، کار و فعالیتهای اجتماعی زنان را جز در بخش معارف، بهداشت و درمان، در سایر ادارات دولتی و مؤسسات خصوصی ممنوع کرده که این امر برای زنان به صورت عموم و برای زنانی که سرپرست و نانآور خانواده بودند به طور خاص، مشکلات فروانی را ایجاد کرده است. طالبان برای اینکه زنان را به کلی از فعالیتهای اجتماعی محروم و آنان را در پستوی خانهها زندانی کنند، وزارت امور زنان را نیز به طور کلی منحل و از تشکیلات اداری افغانستان حذف کرده است.» همه این بیکاریها در شرایطی رخ داده که سطح زنان شاغل در افغانستان که از این نیز از سطح استانداردهای جهانی بسیار پایینتر بوده و اکنون با روی کار آمدن طالبان بیش از پیش نیز کاهش یافته است. بنا به گزارش سازمان بینالمللی کار (ILO) سهچهارم زنان این کشور تاکنون بیکار شدهاند. این حجم زیاد بیکاری که هم در جامعه زنان و هم در جامعه مردان رخ داده عددی در حدود نیم میلیون فرصت شغلی بود و انتظار میرود به زودی به 700 هزار نفر نیز افزایش یابد. این فرصتهای شغلی از دست رفته جدای از فعالیتهای زنان، سایر حوزهها مانند کشاورزی، خدمات، صنعت و فعالیتهای نظامی را هم در بر میگیرد و همین امر باعث شده تا جمعیت بسیار زیادی از افغانستان به صورت قانونی و یا غیرقانونی از این کشور خارج شود. بنابر آمار منتشر شده از سوی شبکه اطلاعرسانی افغانستان در روزهای اول حکومت طالبان روزانه حدود 5 هزار نفر از مرزهای افغانستان وارد ایران شدهاند که تا پیش از آن عددی بین 700 تا 800 نفر بوده است. همچنین از هر 10 نفر افراد مهاجر به ایران، 9 نفر مرد بودهاند و تنها یک نفر زن بود است که به دنبال مسائل اقتصادی این کشور را ترک کردهاند. به احتمال زیاد، بنا بر محدودیتهایی که برای زنان به طور کلی و به طور خاص در شرایط فعلی افغانستان وجود دارد، بخش قابل توجهی از زنان افغانستانی همچنان در این کشور و در شرایط بسیار دشوار اقتصادی و روحی به سر میبرند.
ارسال دیدگاه