بحران پیری جمعیت ایران در سال 1410 آغاز می شود

پایان یک رویــا

بحران پیری جمعیت ایران در سال 1410 آغاز می شود

سرپرست دبیرخانه شورای ملی سالمندان، سال ۱۴۱۰ را شروع بحران سالمندی در کشور خواند و گفت: «در این سال جمعیت سالمندان ایران بالغ بر ۱۳.۵ میلیون نفر خواهد شد که بالغ بر ۱۴ درصد جمعیت ایران می‌شود و ایران رسماً کشور سالمند خواهد بود.»
حسام‌الدین علامه افزود: «جمعیت سالمند کشور در حال حاضر ۹ میلیون و ۲۰۰ هزار نفر است که ۷.۱۰ درصد جمعیت کشور را تشکیل می‌دهد. بحث سالمندی در ایران از سه منظر بسیار حائز اهمیت است؛ اول آنکه تغییرات افزایش جمعیت سالمندی در بازه زمانی سریع و با شتاب زیاد درحال اتفاق افتادن است. دوم آنکه همراه با این تغییرات کمی بسیار سریع، تغییرات کیفی سالمندی مانند زنانه شدن در حال اتفاق افتادن است. سومین ویژگی سالمندی در ایران این است که پیشرفت‌های حوزه سلامت و تغذیه باعث افزایش امید به زندگی شده اما در کنار آن، با توجه به کاهش نرخ باروری به خاطر شرایط توسعه‌ای کشور، زیرساخت‌های مواجهه با سالمندی در کشور فراهم نیست.» سرپرست دبیرخانه شورای ملی سالمندان تصریح کرد: «نتوانستیم از فرصت پنجره باز جمعیتی ایران که نیروهای مولد ۱۴ تا ۶۵ سال بیشتر از دو‌سوم و نیروهای تحت تکلف کمتر از دو‌سوم بود برای درست کردن وضعیت اقتصادی و زیرساخت‌هایی که برای مواجهه با سالمندی لازم است، استفاده کنیم؛ بنابراین وقتی کشور با جمعیت سالمند مواجه می‌شود مشکلات اقتصادی آن دوچندان خواهد شد.» علامه خاطرنشان کرد: «در سال ۱۴۱۰ که حدود ۱۴ درصد جمعیت ایران سالمند می‌شود، ایران رسماً در فهرست کشورهای سالمند وارد می‌شود. اکنون ۱۶ درصد جمعیت استان گیلان را سالمندان تشکیل می‌دهند و این استان، استان سالمند ایران است.»
وی یادآور شد: «در سال ۱۴۱۰، متولدین سال ۱۳۵۸ که بیشترین بازه سنی تولد را در آن دوران داشتند به ۵۲ سالگی می‌رسند و شروع به بازنشسته شدن می‌کنند. صندوق‌های بازنشستگی که الان ورشکسته هستند، فشار مضاعفی به خاطر فشار بیش‌زایی هرم جمعیت ایران تحمل می‌کنند.» سرپرست دبیرخانه شورای ملی سالمندان اظهار داشت: «ما مجموعه‌ای از تغییرات سبک زندگی داشتیم که شروع آن برای متولدین سال ۱۳۵۰ به بعد است که از سال ۱۴۱۰ سالمند می‌شوند. در این گروه سنی شاهد افزایش طلاق، تجرد قطعی، افزایش زوج‌های نابارور، افزایش زوج‌های بدون فرزند و افزایش زوج‌هایی که نداشتن فرزند یا تک‌فرزندی را اختیار کرده‌اند، هستیم؛ بنابراین به طور جدی شاهد پدیده سالمندان تنها هستیم.»
علامه افزود: «یکی از نکات قابل توجه این است که دیگر آن فرهنگ سنتی، ملی و اسلامی جوابگوی این میزان سالمندان تنها نیست. سالمندان کنونی متولدین ۱۳۱۰ تا ۱۳۳۰ هستند و به طور متوسط چهار فرزند دارند که این میانگین در ۲۰ سال آینده به یک فرزند می‌رسد؛ بنابراین کسی نیست سالمندان را به طور چرخشی نگهداری کند و در نتیجه به خانه سالمندان زیاد نیاز داریم یا ناگزیر هستیم مدل‌های خانه محور و مراکز روزانه را افزایش دهیم.» وی هشدار داد: «باید تا کار سالمندان به خانه‌های سالمندان دائمی کشیده نشده بیمه مراقبت طولانی‌مدت به وجود آید؛ به این صورت که یک تا پنج درصد درآمد افراد شاغل کم شود تا برای دوران ازکارافتادگی اختصاص یابد؛ چراکه ۱۷ درصد از سالمندان به درجاتی از خدمات مراقبتی نیاز پیدا می‌کنند و از این طریق بتوانند خدمات مراقبتی را پوشش دهند.»
سرپرست دبیرخانه شورای ملی سالمندان گفت: «در کشورهای دیگر، خدمات داوطلبانه مبتنی بر بانک زمان وجود دارد و یک نظام مسئولیت اجتماعی قوی دارند که ما از آن بی‌بهره هستیم. همه اینها باعث نگرانی می‌شود. با توجه به اینکه سازمان ملی سالمندان وجود ندارد و به خاطر نبود زیرساخت‌ها، پیامدهای بحران جمعیت سالمندی به صورت جدی کشور را تهدید می‌کند.»
علامه درباره سند ملی سالمندان نیز گفت: «ما به لایحه جامع حقوق سالمندان نیاز داریم که حقوق سالمندان و تکالیف دستگاه‌ها را در این زمینه مشخص کرده باشد. اکنون ما سند ملی سالمندان را در ۷۲ ماده تنظیم کرده‌ایم که در مرحله تجمیع و اصلاح نظرات نخبگان و نمایندگان دستگاه‌ها است. این سند باید در شورای ملی سالمندان و هیأت دولت تصویب شده و به صورت لایحه به مجلس شورای اسلامی ارسال شود.»
ارسال دیدگاه
ضمیمه
ضمیمه