کارگری کودکان در فضای مجازی

نقض حریم خصوصی و ظهور کودکان کار در رسانه‌های اجتماعی

کارگری کودکان در فضای مجازی

اصطلاح همرسانی فرزندپروری که به عنوان معادل فارسی (Sharenting) در نظر گرفته شده، اولین‌بار در سال 2012 توسط استیون لکارت روزنامه‌نگار آمریکایی در وال‌استریت ژورنال مطرح شد که ترکیبی از دو کلمه (Sharing) به معنای همرسانی و (Parenting) به معنای فرزندپروری است. همرسانی فرزندپروری به همرسانی اطلاعات مربوط به کودکان توسط والدین در فضای آنلاین بخصوص رسانه‌های اجتماعی اشاره می‌کند و زمانی که این اطلاعات به صورت افراطی توسط والدین همرسانی شود اصطلاح Oversharenting (Overshare+Parenting) یا همرسانی افراطی فرزندپروری برای توصیف وضعیت به کار گرفته می‌شود.

مطالعات نشان می‌دهد انگیزه‌های مختلفی از جمله تبادل تجربیات فرزندپروری، تبادل احساسات، تقویت روابط اجتماعی، تبلیغات و انگیزه‌های اقتصادی می‌تواند والدین را به انجام این کار ترغیب کند. علاوه بر این انگیزاننده‌ها، به نظر می‌رسد زمینه‌های فراگیر شدن این کار نیز در یک دهه اخیر با گسترش چشمگیر رسانه‌های اجتماعی، توسعه امکانات عکاسی و همراه شدن دوربین‌های عکاسی با تلفن‌های همراه هوشمند، امکان همرسانی چندرسانه‌ای‌ها به صورت فوری و بدون محدودیت و امکان پخش زنده از طریق اپلیکیشن‌هایی چون اینستاگرم، فراهم شده و به طور کلی علاقه‌مندی کاربران رسانه‌های اجتماعی به نمایش جنبه‌های بیشتری از زندگی خصوصی که پیش از این کمتر به صورت عمومی ‌منتشر می‌شده، تغییراتی اساسی را در حجم همرسانی فرزندپروری ایجاد کرده است. زندگی خانوادگی و کودکی به امری رسانه‌ای تبدیل و مرز بین حوزه خصوصی و عمومی‌ناشفاف و مبهم شده است. مطالعات آماری نشان می‌دهد روزانه در حدود 2 میلیارد عکس در سرویس‌های رسانه‌های اجتماعی محبوب بارگذاری می‌شود و به صورت همزمان تعداد عکس‌های منتشر شده و بینندگان این عکس‌ها رو به افزایش است.
گرایش فزاینده به همرسانی فرزندپروری آن را به یک پدیده اجتماعی تبدیل کرده که به طور خاص از سال 2017 مطالعات بیشتری را در حوزه‌های حقوق، علوم اجتماعی و علوم ارتباطات به خود اختصاص داده و مسائلی همچون ردپای دیجیتال، حق حریم خصوصی کودک، کالایی‌سازی و به تبع آن پیدایش شکلی نوظهور از کودکان کار را مطرح می‌کند. از این رو مطالعات انجام‌ شده در این حوزه غالباً به صورت میان‌رشته‌ای است و در شناخت ابعاد این موضوع و تبعات و پیامدهای آن، مباحث حقوقی، اقتصادی، ارتباطی و رسانه‌ای و اجتماعی بسیاری مطرح می‌شود. مسأله حریم خصوصی کودکان و همچنین تبلیغات تجاری موضوع بسیاری از این پژوهش‌ها را به خود اختصاص داده و از دغدغه‌های اساسی پژوهشگران در این حوزه است.

نقض حریم خصوصی کودکان
طبق ماده (16) کنوانسیون حقوق کودک، حریم خصوصی، خانواده، خانه یا مکاتبات هیچ کودکی نباید مورد مداخله خودسرانه و یا غیرقانونی قرار گیرد. همچنین هیچ حمله غیرقانونی به شرافت و شهرت او قابل قبول نیست. کودک از حق حمایت قانونی در مقابل مداخله یا حمله برخوردار است. تأکید کنوانسیون حقوق کودک به صورت جداگانه بر حریم خصوصی کودک اهمیت مسأله و توجه به کودک به عنوان شخص مستقل را مشخص می‌سازد. علاوه بر این، حریم خصوصی کودک در فضاهای آنلاین به طور خاص ذیل قانون حفاظت از حریم خصوصی آنلاین کودکان مورد تأکید واقع شده است و والدین به عنوان مباشران یا محافظان حق حریم خصوصی فرزندان‌شان در نظر گرفته شده‌اند. این در حالی است که آنها لزوماً در این زمینه موفق عمل نمی‌کنند و همرسانی فرزندپروری در رسانه‌های اجتماعی یکی از نمونه‌های بارز نقض حقوق کودکان در فضا است. با آنکه اکثر والدین در ارتباط با محتوایی که کودکان‌شان پیش از رسیدن به سن قانونی در این رسانه‌ها تماشا یا مطالعه می‌کنند، نگرانند و ترجیح می‌دهند محتوای در دسترس آنها را مدیریت کنند، اما زمانی که نوبت به همرسانی فرزندپروری می‌رسد غالباً تمایلی کنترل‌ناپذیر به همرسانی اطلاعات مربوط به کودکان‌شان نشان می‌دهند و با انگیزه‌های مختلف وظیفه خود در زمینه مراقبت از اطلاعات فرزندان‌شان را فراموش و یا نادیده می‌گیرند. امروزه همرسانی فرزندپروری به امری بدیهی و حتی ضروری تبدیل شده و بسیاری از والدین خود را برای همرسانی لحظات مختلف زندگی کودک به‌ویژه نقاط عطف همچون تولد، راه رفتن، اولین دندان و رخدادهای مهم زندگی او تحت فشار می‌بینند و یا مورد پرسش قرار می‌گیرند و بعضاً همرسانی بیشتر مساوی با موفقیت بیشتر در امر والدین بودن در نظر گرفته می‌شود. 
حجم بالای اطلاعات از کودکان در رسانه‌های اجتماعی امنیت آنها را به خطر می‌اندازد و در مواردی که والدین با همرسانی تصاویر نامناسب از کودکان به خطر جنسی‌سازی بدن کودکان دامن می‌زنند، آنها را با خطر پدوفیل‌ها و استثمار جنسی نیز روبه‌رو می‌کنند. همرسانی خودخواسته اطلاعات در رسانه‌های اجتماعی نوع جدیدتری از نظارت یعنی نظارت اجتماعی را امکان‌پذیر‌ ساخته که بدون قبول خطر از سوی افراد بیمار یا کودک‌ربایان برای جمع‌آوری اطلاعات، زمینه پیشبرد اهداف‌شان را فراهم می‌کند. نادیده گرفتن حق حریم خصوصی کودکان و چشم‌پوشی سیاستگذاران رسانه‌های اجتماعی از این مسأله که با جست‌وجویی ساده و اولیه می‌توان هزاران نمونه از آن را در نقاط مختلف دنیا و به زبان‌های متفاوت مشاهده کرد، علاوه بر اینکه نشان می‌دهد کودک در زمینه حق بر خلوت و حریم خصوصی خود به عنوان انسان درجه دوم در نظر گرفته می‌شود، به اقتصاد همرسانی فرزندپروری نیز اشاره می‌کند که بر جذابیت آن در میان خانواده‌ها می‌افزاید. گردش مالی همرسانی فرزندپروری و تبلیغات کودکان به گونه‌ای است که والدین زیادی را به ورود در این حوزه ترغیب می‌کند.

تبلیغات و کودک-اینفلوئنسرها
کودکان در رسانه‌های اجتماعی توسط والدین به طرق مختلف به منظور کسب درآمد به کار گرفته می‌شوند. رصد رسانه‌های اجتماعی و پلتفرم‌های همرسانی عکس نشان می‌دهد حساب‌های کاربری مرتبط با کودکان به شیوه‌های متفاوتی کسب درآمد می‌کنند و با فعالیت در زمینه‌های گوناگون به جذب دنبال‌کننده‌های بیشتر مبادرت می‌ورزند. ساخت دابسمش، مدلینگ، آشپزی، حرکات موزون، کلیپ‌های طنز و عکاسی اختصاصی برای این پلتفرم‌ها بخشی از این فعالیت‌هاست. در گام اول والدین با استفاده از این روش‌ها زمینه‌های لازم را برای شهرت کودک فراهم می‌کنند و معمولاً در این مرحله بیشتر از آنکه سودی از این طریق حاصل کنند، هزینه‌های نسبتاً زیادی را به منظور مطابقت با سبک زندگی خاص در این رسانه‌ها و کسب شهرت و محبوبیت متقبل می‌شوند.
اما با بیشتر شدن تعداد دنبال‌کننده‌ها فعالیت‌های اقتصادی خود را آغاز و با توجه به میزان شهرت حساب کاربری‌شان تبلیغات مختلفی را دریافت می‌کنند که الزاماً به تبلیغات لوازم کودک و یا مسائل مرتبط با کودکان محدود نمی‌شود بلکه با توجه به تقاضای روز جامعه، محصولات و خدمات مختلفی را تبلیغ می‌کنند. به عنوان مثال، تبلیغ لوازم آرایشی و بهداشتی بخش عمده‌ای از تبلیغات حساب‌های کاربری همرسانان فرزندپروری را تشکیل می‌دهد. میزان فعالیت کودکان و درگیری آنها در امر تبلیغات نیز در صفحات مختلف و با توجه به سن کودکان متفاوت است. 
به طور کلی نوزادان و کودکان با سن بسیار پایین بیشتر به عنوان عامل جذب دنبال‌کننده مورد استفاده قرار می‌گیرند. بیشترین نقش آنها در تبلیغات می‌تواند به پوشیدن لباس یا استفاده از محصولات تبلیغاتی و یا تنها قرار گرفتن در صحنه‌ای که محصول یا خدماتی در آن تبلیغ می‌شود، محدود شود و به صورت خاص تولیدکننده محتوا محسوب نمی‌شوند. به عبارت بهتر، بیشتر به عنوان شیء جذاب در صحنه‌های از پیش طراحی و برنامه‌ریزی شده در نظر گرفته می‌شوند. روش دیگری نیز که در این زمینه به کار گرفته می‌شود، راه‌اندازی برندهای لباس و اسباب‌بازی به نام این کودکان است. کودکان تا زمانی که قادر به سخن گفتن نیستند و یا نمی‌توانند به صورت کامل حرف بزنند بیشتر به این صورت در تبلیغات این حساب‌های کاربری به کار گرفته می‌شوند. اما در سنین بالاتر با کودک - اینفلوئنسرها مواجه هستیم که می‌توانند در ساخت دابسمش مشارکت کنند، در حوزه مدلینگ فعالیت کنند و یا در آگهی‌های تبلیغاتی تجاری با تسلط کامل بازی کنند. 
کودک- اینفلوئنسرها به تولید محتوا می‌پردازند. از جمله یکی از معروف‌ترین کودک- اینفلوئنسرها که از شهرتی جهانی برخوردار است می‌توان از رایان کاجی (Rayan Kaji) یوتیوبر 10 ساله نام برد که از سال 2015 در زمینه نقد و بررسی اسباب‌بازی در کانالی با نام (Rayan’s World) یا دنیای رایان مشغول به کار است و در حال حاضر بیشتر از 33 میلیون دنبال‌کننده دارد. مادر رایان در سال 2015 از شغل خود استعفا داده و به صورت تمام‌وقت در کانال‌های یوتیوب مربوط به رایان مشغول به فعالیت است. طبق گزارش فوربس رایان بین سال‌های 2016 تا 2017 با 11 میلیون دلار درآمد از طریق یوتیوب، به عنوان هشتمین یوتیوبر پردرآمد فعالیت داشته و در فاصله سال‌های 2018 تا 2019 به عنوان پردرآمدترین یوتیوبر شناخته شده که 22 میلیون دلار برای ویدئوهای نقد و بررسی اسباب‌بازی و 26 میلیون دلار برای فروش حاصل از خط تولید اسباب‌بازی کسب درآمد کرده است. بنا به گزارش نیویورک تایمز در ژانویه سال 2022، خانواده رایان سالانه حداقل 25 میلیون دلار از طریق فروش محصولات برند اختصاصی‌شان به دست می‌آورند و در مجموع تا سال 2021 بیشتر از 250 میلیون دلار از این طریق درآمد کسب کرده‌اند.

کودکی در سایه جلوه‌گری و تجارت
فعالیت‌های نمایشی و تجاری کودک در رسانه‌های اجتماعی در حالی رخ می‌دهد که او به سن قانونی نرسیده و  نسبت به عواقب همرسانی اطلاعات خود در رسانه‌های اجتماعی آگاهی ندارد. در موارد بسیاری حتی در سنی قرار ندارد که نسبت به آنچه رخ می‌دهد کمترین میزان شناخت را داشته باشد. به عنوان مثال، نوزاد یا کودک نوپایی که موضوع همرسانی فرزندپروری در اینستاگرم یا فیسبوک است، کمترین میزان عاملیت را در آنچه رخ می‌دهد، داراست. حتی در ارتباط با کودک - اینفلوئنسرهایی که به نظر می‌رسد به طور فعالانه‌تری به تولید محتوا می‌پردازند نیز نمی‌توان به رضایت و شناخت آنها نسبت به این کار استناد کرد. همانگونه که خارج از زندگی آنلاین تا پیش از رسیدن به سن قانونی، صرفنظر از اینکه مهارت‌های هر کودک به طور خاص در یک زمینه چقدر باشد و یا والدین نسبت به آن رضایت داشته باشند، از بسیاری از فعالیت‌ها منع می‌شوند و انجام آن غیرقانونی محسوب می‌شود. در صورتی که کودکی قادر به رانندگی باشد و حتی رضایت والدین خود را نیز کسب کند، مجاز به رانندگی و واجد شرایط اخذ گواهینامه نیست. اما عمر کودکی در فضای آنلاین بسیار کوتاه‌تر است و در سنی که کسب درآمد از وظایف او و در زمره هنجارهای پذیرفته شده محسوب نمی‌شود و حتی می‌تواند مصداق کودک‌آزاری باشد و او را از دنیای کودکانه خود دور سازد، فعالیت‌های تجاری خود را به واسطه والدین آغاز می‌کند. 
رفتارهای این کودکان همواره باید به گونه‌ای باشد که فارغ از رؤیاها و بازی‌های کودکانه، بتواند به جذابیت فالوئرهای بیشتر و در نتیجه فروش و یا دریافت تبلیغات بیشتر بینجامد و کسب درآمد به هدف غایی حضور در این رسانه‌ها تبدیل می‌شود. البته باید به این نکته توجه داشت که آنچه در ارتباط با بعد تجاری همرسانی فرزندپروری گفته شد، اشاره به حساب‌های کاربری عمومی ‌دارد که به طور خاص درصدد جذب فالوئر برمی‌آیند و الگوهای رفتاری آنها در طول زمان گرایش به تجاری کردن صفحه را به خوبی نشان می‌دهد. هر چند خصوصی بودن صفحات والدین همرسان فرزندپروری و یا کم بودن تعداد فالوئرها، مسئولیت حفظ اطلاعات شخصی و احترام به حریم خصوصی کودکان و حق ناشناس ماندن آنها را از والدین سلب نمی‌کند.

قوانین و مقررات بازدارنده
با وجود اینکه شرکت‌های خدمات‌دهنده رسانه‌های اجتماعی همچون متا که اینستاگرم و فیسبوک را در زیرمجموعه خود دارد به وضوح به مسأله حفظ حریم خصوصی کودکان اشاره‌ای نمی‌کنند، اما ایجاد حساب کاربری به جای شخص دیگر و انتشار اطلاعات او را ممنوع و مصداق جعل هویت می‌دانند؛ اما در واقعیت ایجاد حساب کاربری به نام فرزندان تازه متولدشده و یا در سنین مختلف به امری بسیار عادی در این رسانه‌ها تبدیل شده است و هیچگونه نظارت و ممنوعیتی در این باره وجود ندارد. این مسأله نشان می‌دهد کماکان حقوق کودک به عنوان یک شخص مستقل به رسمیت شناخته نمی‌شود و ذیل حقوق والدین قرار می‌گیرد. این در حالی است که صفحات همرسانان فرزندپروری به راحتی قابل شناسایی هستند و در صورتی که عزمی ‌راسخ در این رابطه وجود داشته باشد امکان ایجاد محدودیت‌هایی در زمینه حریم خصوصی و تبلیغات وجود دارد. همانطور که در ارتباط با کپی‌رایت موسیقی مورد استفاده در ویدئوها و پخش زنده با سختگیری برخورد می‌کنند. البته یوتیوب قوانین جدیدی را از سال 2020 در ارتباط با تبلیغات کودکان و لزوم مطابقت آن با «قانون حفاظت از حریم خصوصی آنلاین کودکان» وضع کرده که طبق آن تهیه و پخش ویدئوهای به شدت تبلیغاتی و تجاری و مروج مصرف‌گرایی برای کودکان ممنوع خواهد شد که می‌تواند فعالیت و محتوای کانال بسیاری از یوتیوبرها از جمله کانال مذکور را که دارای شهرتی جهانی است تحت تأثیر قرار دهد. 
در نهایت با توجه به آنکه بیش از دو دهه از پیدایش اولین رسانه‌های اجتماعی می‌گذرد و طی یک دهه اخیر دستگاه‌های ارتباطی هوشمند به‌ویژه تلفن‌های همراه پیشرفت چشمگیری داشته‌اند و با وجود ارتقاء روزانه امکانات رسانه‌های اجتماعی، قانونگذاری در این حوزه به‌ویژه در ارتباط با کودکان با تأخیر بسیاری روبه‌رو است.
ارسال دیدگاه
ضمیمه
ضمیمه