
عضو هیأترییسه سازمان ملی کارآفرینی مطرح کرد
نقشه راه، حلقه مفقوده کارآفرینان
آسیبشناسی در هر حوزهای دریچههای جدیدی به روی تصمیمسازان برای اصلاح مسیرهای گذشته می گشاید. به مناسب روز ملی کارآفرینی به سراغ یلدا راهدار عضو هیأترییسه سازمان ملی کارآفرینی رفتیم تا بدانیم آیا توانستهایم تا امروز به اهدافی که در حوزه کارآفرینی داشتیم دست یابیم؟ چه آسیبهایی پیش روی کارآفرینان و فعالان این حوزه قرار دارد و چه کارهایی باید انجام شود؟ او بر این باور است به دلیل عدم ثبت تجربیات کارآفرینان در سالهای گذشته، نقشه راه مناسبی برای حوزه کارآفرینی نداریم. راهدار با تشریح نواقص موجود در دانشگاه، آموزش و پرورش و حتی ادبیات کودک، بر لزوم توجه بیشتر به اصلاحات در این حوزهها تأکید میکند.
یلدا راهدار عضو هیأترییسه سازمان ملی کارآفرینی در گفتوگو با آتیهنو به آسیبشناسی حوزه کارآفرینی میپردازد. او بر این باور است که در ایران تعریف درستی از کارآفرینی نداریم و از روزهای نخستینی که بحث کارآفرینی در کشور مطرح شده، این کلمه به درستی معنا نشده و با ایجاد اشتغال، مترادف و یکسان در نظر گرفته شده است. راهدار میگوید: «بحث کارآفرینی بحث ایجاد ارزش افزوده و تبدیل تهدیدهای فضای کسبوکار به فرصت است. هر کسی در هر وسعتی که (چه یک بقالی و چه یک کارخانه) شغل ایجاد کند قابل احترام است، اما اگر شرایط ایجاد ارزش افزوده، خلاقیت، نوآوری و تبدیل تهدیدها به فرصتها را نداشته باشد، فعالیتش به مفهوم کارآفرینی نیست.» او ادامه میدهد: «همین امر باعث شده ما نتوانیم در ایجاد تحول در فضای کسبوکار موفق باشیم. امسال با وجود اینکه از سوی مقام معظم رهبری سال تولید، دانشبنیان و اشتغالآفرین نامیده شده است بازهم مشابه این خطر، بحث دانشبنیان را تهدید میکند.»
نبود معیار برای انتخاب کارآفرین
عضو هیأترییسه سازمان ملی کارآفرینی میگوید: «ما در بحث کارآفرینی فقط دنبال این بودیم که به افراد وام بدهیم و بگوییم ترویج کارآفرینی میکنیم؛ در صورتی که شاید کارآفرین نیازی به دریافت وام نداشته باشد.» او اضافه میکند: «این همه طرحهای مختلفی که در وزارت تعاون،کار و رفاه اجتماعی در سالهای گذشته اجرا شده، در انتها ممکن است منجر به ایجاد اشتغال شود - که اتفاقاً بسیار هم خوب است- اما ما کارآفرین به معنای واقعی نداریم.» راهدار با اشاره به برگزاری جشنوارههای کارآفرینان برتر بیان میکند: «حتی اگر جشنوارههای کارآفرینان برتر را در استانها و در کشور بررسی کنید، خواهید دید آنچه اتفاق میافتد، انتخاب افراد واقعاً کارآفرین نیست و افراد انتخاب شده اشتغالآفرین هستند.» راهدار ادامه میدهد: «سازمان صمت هر سال از کارگران نمونه تقدیر میکند و یک بخشی به نام کارآفرین نمونه دارد. اما اصلاً مشخص نیست با چه معیاری دست به انتخاب کارآفرین برتر زده است. من سالها داور جشنواره کارآفرینی بودم. یکی از بزرگترین مشکلاتی که همیشه مطرح کردم، سامانهای است که باید آنجا امتیاز دهیم تا کارآفرین برتر استان مشخص شود.»
ضعف دانشگاه ها در تربیت کارآفرین
عضو هیأترییسه سازمان ملی کارآفرینی میگوید: «بحث بعدی بحث ضعف دانشگاهها در تربیت فارغالتحصیلان کارآفرین است. الزامات آموزش کارآفرینی باید توسط فرد کارآفرین رخ دهد. اساتید دانشگاه در تخصصهای خود ممکن است بسیار خوب باشند، اما در مباحث کارآفرینی نیاز به انتقال تجربه داریم و باید در دانشگاه کسانی آموزش بدهند که خودشان تجربه زیستهشان را انتقال دهند.» او اضافه میکند: «استاد دانشگاهی که همواره پشت میز بوده، تجربه کارآفرینی نداشته و هیچ کسبوکاری را راهاندازی نکرده، نمیتواند مروج کارآفرینی باشد.» راهدار با اشاره به راهاندازی پارکهای علم و فناوری و اتصال آن به دانشگاه در سالهای گذشته ادامه میدهد: «اساتید دانشگاه را تشویق به تشکیل شرکتهای دانشبنیان برای نزدیک شدن صنعت و دانشگاه کردند. این در نوع خود تفکر خوبی بود؛ زیرا اساتید دانشگاه با تشکیل شرکتهای دانشبنیان به کمک صنعت میآمدند و بخشی از مشکلات صنعت را حل میکردند.» او میگوید: «اتفاقاً بسیاری از اساتید دانشگاه هم تجربیات بسیار خوبی دارند، اما اینجا حلقه مفقوده تربیت دانشجویان کارآفرین است. این اساتید شرکتهایی را تشکیل میدهند و برای تشکیل این شرکتها امتیازاتی دریافت میکنند اما تشکیل شرکت دانشبنیان توسط اساتید دانشگاه منجر به خروج چند دانشجوی کارآفرین از این شرکتها شده است؟» به گفته عضو هیأترییسه سازمان ملی کارآفرینی، عملکرد شرکتهای دانشبنیان در تربیت نیروی کارآفرین به خوبی ارزیابی نمیشود، بنابراین بعد از یک مدتی میبینید اساتید دارای شرکت دانشبنیان، در یک کارهایی برای خود انحصار ایجاد میکنند؛ حتی به دانشجویانشان اجازه نمیدهند که در آن مسیرها حرکت کنند و به این ترتیب دوباره از هدف اصلی خود دور میشویم و دوباره کار در انحصار یک عده خاصی باقی میماند.
ضعف مدارس در تربیت نیروی کارآفرین
راهدار دوره پیش از دبستان را مهمترین دوره زندگی هر فرد دانسته و میگوید: «اساساً ما برای شکلگیری شخصیت فرزندانمان مدارس خلاق نداریم که بچههای خلاقی تربیت کنند. یعنی آنقدر در مقاطع تحصیلی ما بچهها درگیر هستند که انگار کارگر مدرسه میشوند.» او اضافه میکند: «بچهها به طور مدام در حال انجام تکالیفی هستند که لزوماً در زندگی آینده آنها از دانشآموز فرد خلاق، نوآور و کارآفرین درنمیآورد. این نقطه ضعف به نظام آموزش ما بازمیگردد؛ زیرا این مجموعه به این موضوع توجهی نمیکند.» عضو هیأترییسه سازمان ملی کارآفرینی یادآور میشود: « لزوماً کسی که معلم مدرسه میشود، حتماً خلاقیت و نوآوری در او سنجیده نمیشود و در نهایت بچههایی از مدارس خارج میشوند که با این مقولهها آشنا نیستند. خانوادههای ما هم عموماً با این مباحث آشنا نیستند و فقط برخی مسائل را شنیدهاند.» او میگوید: «چون عامه مردم بحث کارآفرینی و اشتغال را با هم اشتباه میگیرند و به مفهوم کارآفرینی مسلط نیستند، بنابراین خانواده هیچ تلاشی برای تربیت خلاق فرزندش انجام نمیدهد یا نهایت کاری که برای میکند، او را به کلاسهای مداوم و مستمر میفرستد، بدون اینکه بداند اگر بخواهد یک فرزند کارآفرین داشته باشد، از لحظهای که میخواهد داستان تعریف کند، باید به سمتی برود که خلاقیت بچه را پرورش دهد.» به گفته راهدار، اگر از نگاه یک کارآفرین به ادبیات کودکمان در کشور نگاه کنیم، به عنوان مادری که میخواهم فرزند کارآفرین تربیت کنم، خوراک مناسب در اختیار ندارم. ادبیات کودک ما در حد فاجعه است یعنی نهتنها هیچ تأثیری بر رشد و خلاقیت و نوآوری بچهها ندارد بلکه خیلی از داستانها بد آموزی دارد.
او ادامه میدهد: «هرچقدر داستان را سانسور و تغییر میدهید با کمبود منابع روبهرو میشوید. ادبیات کودک ما اگرچه سابقه طولانی دارد اما با مفاهیم کارآفرینی بسیار ناآشنا است. امروز ممکن است شکل و شمایل آن کتابها و بستهبندی تغییر کند اما تأثیری در تربیت فرزند کارآفرین ندارد.»
ضعف در مستندسازی زندگی کارآفرینان
عضو هیأترییسه سازمان ملی کارآفرینی عنوان میکند: «مستندسازی زندگی کارآفرینان در کشور ما سابقه کوتاهی دارد. چهار تا پنج سال است که این نوع کتاب را در کشور تهیه میکنیم و از تجربه زیسته کارآفرینان محصول تولید میشود.» او یادآور میشود: «ما سابقهای از کارآفرینان بزرگ کشور نداریم. در کتابهای درسی مدارس و دانشگاهها اطلااعاتی موجود نیست و این باعث میشود که خیلی نقشه راه نداشته باشیم. بنابراین باید کارافرینان مطرح و با تجربه با ارائه نقشه راه برای موفقیت در این مسیر قدم بردارند.»
نبود معیار برای انتخاب کارآفرین
عضو هیأترییسه سازمان ملی کارآفرینی میگوید: «ما در بحث کارآفرینی فقط دنبال این بودیم که به افراد وام بدهیم و بگوییم ترویج کارآفرینی میکنیم؛ در صورتی که شاید کارآفرین نیازی به دریافت وام نداشته باشد.» او اضافه میکند: «این همه طرحهای مختلفی که در وزارت تعاون،کار و رفاه اجتماعی در سالهای گذشته اجرا شده، در انتها ممکن است منجر به ایجاد اشتغال شود - که اتفاقاً بسیار هم خوب است- اما ما کارآفرین به معنای واقعی نداریم.» راهدار با اشاره به برگزاری جشنوارههای کارآفرینان برتر بیان میکند: «حتی اگر جشنوارههای کارآفرینان برتر را در استانها و در کشور بررسی کنید، خواهید دید آنچه اتفاق میافتد، انتخاب افراد واقعاً کارآفرین نیست و افراد انتخاب شده اشتغالآفرین هستند.» راهدار ادامه میدهد: «سازمان صمت هر سال از کارگران نمونه تقدیر میکند و یک بخشی به نام کارآفرین نمونه دارد. اما اصلاً مشخص نیست با چه معیاری دست به انتخاب کارآفرین برتر زده است. من سالها داور جشنواره کارآفرینی بودم. یکی از بزرگترین مشکلاتی که همیشه مطرح کردم، سامانهای است که باید آنجا امتیاز دهیم تا کارآفرین برتر استان مشخص شود.»
ضعف دانشگاه ها در تربیت کارآفرین
عضو هیأترییسه سازمان ملی کارآفرینی میگوید: «بحث بعدی بحث ضعف دانشگاهها در تربیت فارغالتحصیلان کارآفرین است. الزامات آموزش کارآفرینی باید توسط فرد کارآفرین رخ دهد. اساتید دانشگاه در تخصصهای خود ممکن است بسیار خوب باشند، اما در مباحث کارآفرینی نیاز به انتقال تجربه داریم و باید در دانشگاه کسانی آموزش بدهند که خودشان تجربه زیستهشان را انتقال دهند.» او اضافه میکند: «استاد دانشگاهی که همواره پشت میز بوده، تجربه کارآفرینی نداشته و هیچ کسبوکاری را راهاندازی نکرده، نمیتواند مروج کارآفرینی باشد.» راهدار با اشاره به راهاندازی پارکهای علم و فناوری و اتصال آن به دانشگاه در سالهای گذشته ادامه میدهد: «اساتید دانشگاه را تشویق به تشکیل شرکتهای دانشبنیان برای نزدیک شدن صنعت و دانشگاه کردند. این در نوع خود تفکر خوبی بود؛ زیرا اساتید دانشگاه با تشکیل شرکتهای دانشبنیان به کمک صنعت میآمدند و بخشی از مشکلات صنعت را حل میکردند.» او میگوید: «اتفاقاً بسیاری از اساتید دانشگاه هم تجربیات بسیار خوبی دارند، اما اینجا حلقه مفقوده تربیت دانشجویان کارآفرین است. این اساتید شرکتهایی را تشکیل میدهند و برای تشکیل این شرکتها امتیازاتی دریافت میکنند اما تشکیل شرکت دانشبنیان توسط اساتید دانشگاه منجر به خروج چند دانشجوی کارآفرین از این شرکتها شده است؟» به گفته عضو هیأترییسه سازمان ملی کارآفرینی، عملکرد شرکتهای دانشبنیان در تربیت نیروی کارآفرین به خوبی ارزیابی نمیشود، بنابراین بعد از یک مدتی میبینید اساتید دارای شرکت دانشبنیان، در یک کارهایی برای خود انحصار ایجاد میکنند؛ حتی به دانشجویانشان اجازه نمیدهند که در آن مسیرها حرکت کنند و به این ترتیب دوباره از هدف اصلی خود دور میشویم و دوباره کار در انحصار یک عده خاصی باقی میماند.
ضعف مدارس در تربیت نیروی کارآفرین
راهدار دوره پیش از دبستان را مهمترین دوره زندگی هر فرد دانسته و میگوید: «اساساً ما برای شکلگیری شخصیت فرزندانمان مدارس خلاق نداریم که بچههای خلاقی تربیت کنند. یعنی آنقدر در مقاطع تحصیلی ما بچهها درگیر هستند که انگار کارگر مدرسه میشوند.» او اضافه میکند: «بچهها به طور مدام در حال انجام تکالیفی هستند که لزوماً در زندگی آینده آنها از دانشآموز فرد خلاق، نوآور و کارآفرین درنمیآورد. این نقطه ضعف به نظام آموزش ما بازمیگردد؛ زیرا این مجموعه به این موضوع توجهی نمیکند.» عضو هیأترییسه سازمان ملی کارآفرینی یادآور میشود: « لزوماً کسی که معلم مدرسه میشود، حتماً خلاقیت و نوآوری در او سنجیده نمیشود و در نهایت بچههایی از مدارس خارج میشوند که با این مقولهها آشنا نیستند. خانوادههای ما هم عموماً با این مباحث آشنا نیستند و فقط برخی مسائل را شنیدهاند.» او میگوید: «چون عامه مردم بحث کارآفرینی و اشتغال را با هم اشتباه میگیرند و به مفهوم کارآفرینی مسلط نیستند، بنابراین خانواده هیچ تلاشی برای تربیت خلاق فرزندش انجام نمیدهد یا نهایت کاری که برای میکند، او را به کلاسهای مداوم و مستمر میفرستد، بدون اینکه بداند اگر بخواهد یک فرزند کارآفرین داشته باشد، از لحظهای که میخواهد داستان تعریف کند، باید به سمتی برود که خلاقیت بچه را پرورش دهد.» به گفته راهدار، اگر از نگاه یک کارآفرین به ادبیات کودکمان در کشور نگاه کنیم، به عنوان مادری که میخواهم فرزند کارآفرین تربیت کنم، خوراک مناسب در اختیار ندارم. ادبیات کودک ما در حد فاجعه است یعنی نهتنها هیچ تأثیری بر رشد و خلاقیت و نوآوری بچهها ندارد بلکه خیلی از داستانها بد آموزی دارد.
او ادامه میدهد: «هرچقدر داستان را سانسور و تغییر میدهید با کمبود منابع روبهرو میشوید. ادبیات کودک ما اگرچه سابقه طولانی دارد اما با مفاهیم کارآفرینی بسیار ناآشنا است. امروز ممکن است شکل و شمایل آن کتابها و بستهبندی تغییر کند اما تأثیری در تربیت فرزند کارآفرین ندارد.»
ضعف در مستندسازی زندگی کارآفرینان
عضو هیأترییسه سازمان ملی کارآفرینی عنوان میکند: «مستندسازی زندگی کارآفرینان در کشور ما سابقه کوتاهی دارد. چهار تا پنج سال است که این نوع کتاب را در کشور تهیه میکنیم و از تجربه زیسته کارآفرینان محصول تولید میشود.» او یادآور میشود: «ما سابقهای از کارآفرینان بزرگ کشور نداریم. در کتابهای درسی مدارس و دانشگاهها اطلااعاتی موجود نیست و این باعث میشود که خیلی نقشه راه نداشته باشیم. بنابراین باید کارافرینان مطرح و با تجربه با ارائه نقشه راه برای موفقیت در این مسیر قدم بردارند.»
ارسال دیدگاه